احتمال معامله با ترامپ؟

0
23

مهدی ذاکریان استاد روابط بین‌الملل: دولت آقای ترامپ مجری خواسته‌های مردم آمریکا است؛ به عبارتی، مردم ایالات متحده گرایش سیاسی خود را به جمهوری‌خواهان و برنامه‌های آنان نشان داده‌اند. از این رو، برنامه‌هایی که این حزب در زمینه‌های مهاجرت، کاهش مالیات، افزایش امنیت، سقط جنین و دیگر درخواست‌ها دارند، به دقت پیگیری خواهد شد.

در حوزه سیاست خارجی هم به نظر می‌رسد که سیاست‌های جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها شکاف قابل توجهی نداشته و هر دو به عزت و منافع ملی آمریکا توجه دارند. تنها دو مورد وجود دارد که نگاه جمهوری‌خواهان به آن‌ها متمرکزتر است؛ یکی مسئله اسرائیل است که هم دموکرات‌ها و هم جمهوری‌خواهان به خوبی آگاه هستند که ایالات متحده متحد اصلی اسرائیل محسوب می‌شود و اسرائیل به طور نانوشته‌ای به عنوان پنجاه و یکمین ایالت آمریکا در نظر گرفته می‌شود. دیگری موضع‌گیری نسبت به روسیه است که در آن، نظم جهانی برای جمهوری‌خواهان از اهمیت بالایی برخوردار است و آن را مهم‌تر از نزاع می‌دانند. در این راستا، جمهوری‌خواهان سیاست انزواگرایانه‌ای را در پیش گرفته و بر عدم مداخله و مهار روسیه تمرکز دارند. روسیه هم تمایل دارد به مرحله پایان تخاصم دست یابد و این امر با حضور جمهوری‌خواهان ممکن است آسان‌تر شود، چه برای آمریکایی‌ها و اوکراینی‌ها و چه برای روس‌ها. آنچه که خواسته ملت آمریکا است، آقای ترامپ تنها به اجرایی کردن آن خواهد پرداخت.

تحولی خاص در داخل آمریکا رخ نداده است و این انتخاب مردم آمریکاست. مردم نه با رکود مواجه بوده‌اند و نه با تورم و در سیاست خارجی نیز مسأله حادی وجود نداشت. تنها انتخاب مردم میان دو نامزد موجود آقای ترامپ بود. آمریکایی‌ها به‌طور کلی سنت‌گراتر و محافظه‌کارتر هستند و کمتر به دموکرات‌ها و لیبرالیزم اعتقاد دارند، همچنین خدامحورتر هستند و این نشان می‌دهد که ارزش‌های لیبرالی در میان عامه مردم گسترش نیافته است.

مردم همچنان پایبند به سنت‌ها و باورهای مذهبی هستند که جمهوری‌خواهان و محافظه‌کاران بر آن تأکید دارند. در مقابل، دموکرات‌ها بیشتر بر مبانی لیبرالیسم و حقوق بشر تمرکز دارند. اکثریت جامعه آمریکا سنتی هستند برای همین به این جناح رأی دادند. البته آمارهای مربوط به بیکاری و تورم در دوران آقای بایدن چندان نگران‌کننده نیست ولی مسائلی که جمهوری‌خواهان بر آن تمرکز دارند مانند مهاجرت و سقط جنین، بیشتر توجه مردم را جلب کرده است.

جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها با یکدیگر در تعارض نیستند و هر دوی آن‌ها یکپارچه هستند و باید گفت که هر دو حزب اهداف مشترکی در راستای منافع ملی آمریکا دنبال می‌کنند. این تحلیل‌ها از شخصیت ترامپ که مبتنی بر کیش شخصیتی او بوده است، تحلیل‌های درستی نیست. آنچه که از کیش شخصیتی ترامپ ریشه می‌گیرد به نظر خود آمریکایی‌ها در نهایت منجر به پیشرفت آنها خواهد شد.

ترامپ در دوران چهار سال اول خود نشان داد که ایران، ترکیه، اسرائیل و عربستان برایش فرقی نمی‌کند؛ هر کشوری که با آمریکا همکاری تجاری داشته باشد، حتی اگر کسی مثل خاشقچی را اره هم کند، می‌تواند متحد و شریکش باشد. بنابراین، نباید ترامپ را از منظر ایدئولوژیک در نظر گرفت. او آمادگی برقراری رابطه با همه کشورها را دارد. به‌عنوان مثال، وقتی او می‌گوید که آماده همکاری با پوتین است، این آمادگی را در مورد ایران نیز دارد. اما باید توجه داشت که سیاست خارجی ما در ایران یکسری ملاحظات دارد.

سیاست خارجی ایران نیاز به تغییر دارد، در زمان جنگ، فتح خرمشهر اتفاق می‌افتد ولی قطعنامه 598 در بدترین زمان به توافق می‌رسد. ترامپ از برجام خارج شد ولی در زمان بایدن که می‌شد به توافق برسیم، این اتفاق نیفتاد این عدم ثبات نشان‌دهنده این است که سیاست خارجی ایران به شدت نیازمند تغییر است. در حالی که ایران می‌تواند با کشورهای مختلف روابط حسنه برقرار کند، اما برخی سیاست‌ها مانع از این امر شده است. سیاست خارجی موفق باید بر اساس منافع ملی باشد و نه متکی به نفرت یا عشق به کشورهای خاص.

ایران باید بر اساس منافع ملی خود روابطش را تنظیم کند. آمریکا با ترامپ یا بی‌ترامپ، ایران باید بتواند در نهایت با آمریکا همکاری کند. اما این مشکل تنها به شخص رئیس‌جمهور محدود نمی‌شود؛ چه بایدن باشد و چه اوباما، ایران به نظر می‌رسد که مشکل اساسی‌اش را در تنفر از آمریکا قرار داده است. در این شرایط، منافع ملی قربانی می‌شود و این نفرت است که پیروز می‌شود یا منافع ملی را بر مبنای ارتباط با روسیه قرار می‌دهد و اینجا باز عشق پیروز می‌شود در حالی که منافع ملی باید پیروز باشد.

متأسفانه برای برقراری ارتباط با آمریکا و از سرگیری مذاکرات باید برگردیم به سال 2018، در آن زمان می‌توانستیم به توافقاتی دست یابیم و ضمانت‌هایی نیز وجود داشت. آقایان می‌گفتند که ترامپ به‌دنبال عکس یادگاری گرفتن از این مذاکرات است، اما اکنون در دنیای امروز، سفرهایی که آقای عراقچی انجام می‌دهد، بیشتر به عکس‌های یادگاری شبیه است تا نتیجه‌گیری ملموس. بر این باورم که اگر فرصتی برای مذاکره وجود داشته باشد، این مذاکره باید تأمین‌کننده منافع ملی ایرانیان باشد. در این صورت، باید دوید و با آغوش باز به سمت مذاکرات رفت

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید