سامان سفالگر روزنامه نگار: در طی سالهای اخیر بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان حوزه مسکن، تحلیل و تفسیرهای مختلفی را با محوریت عرصه مذکور در کشورمان ارائه کردهاند و هر یک به نحوی سعی داشتهاند به ریشه یابی مشکلات در حوزه مسکن ایران و یافتن راه حلهای مناسب برای آنها بپردازند.
به گزارش «نقش اقتصاد»؛ قیمت مسکن در ایران از سال 1397 که دولت آمریکا به صورت یکجانبه از توافق برجام خارج شد و اقتصاد کشورمان با سیلی از تحریمهای خارجی رو به رو شد تا به امروز، افزایش چشمگیری را تجربه کرده و گویی در فاصله زمانی 6 سال، حوزه مسکن ایران و معادلات قیمتی در آن زیر و رو شده است. در اوایل سال 1397 میانگین قیمتی هر متر مربع مسکن در تهران 4 تا 5 میلیون تومان بود اما اکنون این عدد چیزی نزدیک به 100 میلیون تومان تخمین زده میشود. با این همه، اینطور به نظر میرسد که حوزه مسکن ایران در وضعیت کنونی با 3 پالس هشدار دهنده قابل تأمل دست به گریبان است.
اولاً، روند ساخت مسکن در ایران سقوط قابل توجهی را تجربه کرده است. ایران به طور میانگین سالانه به یک میلیون واحد مسکونی جدید نیاز دارد. این در حالی است که “بیت الله ستاریان” استاد دانشگاه و کارشناس حوزه مسکن اخیراً در مصاحبهای تاکید کرده که رقم واقعی ساخت مسمن در ایران در شرایط کنونی چیزی در حدود 300 هزار واحد در سال است. اهمیت این آمارها زمانی بیش از پیش برجسته میشود که بدانیم ایران همین حالا نیز با کمبود 6 میلیون واحد مسکونی رو به رو است.از این رو، با تداوم روندهای جاری در بازار مسکن، باید انتظار این را داشته باشیم که سال به سال چالش کمبود مسکن و عدم تناسب عرضه و تقاضا در این حوزه تعمیق و تشدید شود. معادلهای که یکی از اصلیترین بروندادهای آن، افزایش قابل توجه قیمت مسکن و البته رواج پدیدههای نظیر پشت بام خوابی و کانتینر خوابی و یا افزایش جمعیت حاشیهنشینی در جوار شهرهای بزرگ ایران خواهد بود. نکته دوم اینکه دونالد ترامپ سیاستمدار جنجالی آمریکایی به تازگی توانسته در انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا پیروز شود و بار دیگر به کاخ سفید بازگردد. از این رو، بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که وی احتمالاً بار دیگر از راهبرد فشار حداکثری در مواجهه با ایران استفاده خواهد کرد. دستورکاری که هدف اصلی آن هدایت ایران به سمتی است که مطلوب قدرتهای غربی است. از این رو، بار دیگر فشارهای اقتصادی علیه ایران در اولویت دولت جدید آمریکا خواهند بود. معادلهای که میتواند مؤلفههای فشار تازهای را به قیمت مسکن در ایران تحمیل کند و مسکن را بیش از هر زمان دیگری به کالایی لوکس و غیرقابل دسترس برای طیفهای قابل توجهی از مردم کشورمان تبدیل کند. این موضوع نیز خود یک چالش هشدار دهنده جدی برای اقتصاد ایران به صورت کلی و البته بازار مسکن کشورمان به طور خاص است. اهمیت این مساله نیز زمانی بیش از پیش درک میشود که بدانیم بازار مسکن با طیف متنوعی از دیگر بازارها مرتبط است و مسلماً تأثیر پذیری آن از فشارهای خارجی هم ملموس و چشمگیر است. و در نهایت نکته سوم اینکه بازار مسکن ایران صرفاً در درون خود با چالش رو به رو نیست و مثلاً اکنون ایران با چالشهای جدی در حوزه ناترازی انرژی هم دست به گریبان است. از این رو، باید این مساله را مد نظر داشته باشیم که حتی اگر میزان تولید مسکن در ایران اوج بگیرد، این لزوماً بدان معنا نخواهد بود که دیگر زیرساختهای لازم نظیر تأمین انرژی خانهها به راحتی انجام خواهد گرفت. در واقع، با توجه به مشکلات جدی که در حوزه تأمین و مصرف انرژی در کشورمان داریم، افزایش قابل توجه میزان مسکن در کشورمان سبب خواهد شد تا مشکلات در حوزه تولید و مصرف انرژی هم وضعیت وخیمی به خود بگیرند. مسائلی که همه و همه صرفاً یک واقعیت را مورد اشاره قرار میدهند و آن این است که مساله مسکن با توجه به ابعاد متنوع خود باید یکی از اولویتهای جدی دولت جدید کشورمان باشد و البته که به تأخیر انداختن مشکلات در این حوزه میتواند نوید دهنده بحرانهای به مراتب بزرگتری برای کشورمان باشد. موضوعی که در راستای منافع ملی ایران نیست.