آلبرت بغزیان استاد اقتصاد: تحریمها بهطور واضح محدودیتهایی را بر اقتصاد تحمیل میکنند و این محدودیتها میتوانند قدرت مانور دولت و امکان سیاستگذاری درست را به شدت کاهش دهند. اینکه راههایی برای دور زدنِ تحریمها پیدا کنیم هم چندان کارساز نیست و در این چند سال بابتِ سیاست دورزدنِ تحریم هزینههای بسیاری پرداخت کردیم. نفت زیادی دادیم و پول کمتری دریافت کردیم و به طور کلی هزینهٔ مبادله و از آن طرفِ ریسک معامله بالا رفته است. ضمن اینکه اجبار به تهاتر با کالاهایی که چندان مورد نیازمان نیست از دیگر آثار دور زدنِ تحریمها است.
این وضعیت میتواند به افزایش نرخ تورم و فشار بر اقشار آسیبپذیر منجر شوند. در واقع، هزینههایی که کشور به دلیل تحریمها متحمل شده، بسیار سنگین است و این مسأله نیاز به یک رویکرد جامع و مؤثر دارد.
ضمن اینکه راههای دور زدنِ تحریمها موقتی است و همیشه کسی که ما را تحریم میکند حواسش به دور زدنِ تحریمها هست و راههای آن را میبندد و یا کاسبهای خود را میفرستد که از این فرصت استفاده کنند. بنابراین اگر تحریمها ادامه یابند، احتمالاً کشور با چالشهای جدی مواجه خواهد شد، از جمله افزایش قیمتها، کاهش قدرت خرید مردم، و دشواری در تأمین کالاهای اساسی.
اینکه سیاستمداران ما بگویند ما هم تحریمها را دور میزنیم، هم سیاستگذاری میکنیم و 4 الی 5 درصد هم اقتصاد را با پول نفت رشد میدهیم، تورم هم روی 25 درصد تا 30 درصد نگه میداریم، دستمزد کارگران را هم معقول تعیین میکنیم و از طرفی هم یارانهٔ نقدی و کالایی هم برای اقشار آسیبپذیر در نظر خواهیم گرفت، هیچ چیز درست نمیشود و وضعیت اقتصادی بهبود پیدا نمیکند.
برای دستیابی به وضعیت اقتصادی بهتر، حذف تحریمها باید بهعنوان یک اولویت کلیدی مطرح شود. اگرچه ممکن است تحقق این هدف دشوار باشد، اما دولت باید بهدنبال دیپلماسی مؤثری باشد تا بتواند شرایط را تغییر دهد و به نوعی به منافع ملی خود برسد.
در نهایت، برای رسیدن به رشد و توسعه پایدار، نیاز به یک رویکرد جامع داریم که شامل حذف تحریمها، تقویت تولید داخلی، و مدیریت هزینههای دولت باشد. این رویکرد میتواند به کاهش فشار بر مردم و ارتقاء سطح معیشت آنها کمک کند و وضعیت اقتصادی کشور را بهبود بخشد.
ما همچنین با بیکاری پنهان روبهرو هستیم که ممکن است با شغلهای کاذب جبران شود. بنابراین، اگر مرکز آمار اطلاعات نادرستی از وضعیت اقتصادی ارائه دهد، قطعاً نسخههای پیشنهادی نیز نادرست خواهند بود.
از طرفی حمایت از تولیدکننده داخلی مستلزم ثبات ارزی و تسهیلات ارزان است. نرخ بهره به دلیل بالا بودنِ نرخ تورم بالاست و خب بانکها طالب نرخ بهره بالا هستند، این بانکها منابع را گرانتر میگیرند که بعداً گرانتر توزیع کنند و یا در بخشهایی که سودآورتر است بدون نگاه به اشتغال و ثبات قیمتها توزیع کنند.
در حال حاضر بیشترین مشکل ما بیثباتی و کمبود ارز است. عدهای معتقدند نرخ باید بالاتر برود و عدهای هم معتقدند باید تثبیت شود اما خب در شرایط تحریم، باید به ناترازی ارزی و نرخ پایین ارز تن دهیم تا بتوانیم واردات و تولید را به صرفهتر کنیم. وقتی ما گاز و برق نداریم تولید میخوابد. کنار گذاشتنِ تمام اینها به ما میگوید در این وضعیت نمیتوان تولید را به شکل همهجانبه رشد داد.
به هرحال در این شرایط فشار روی کارگر و طبقات ضعیف جامعه را نمیتوان کم کرد و همین که بتوانیم این فشار را ثابت نگه داریم هنر کردیم. به هر حال افزایش قیمتها در ابتدا اثر خود را بر سفرهٔ این اقشار میگذارد. در مقابل افزایش قیمت برندههایی مثل مالکین زمینهای بزرگ، آپارتمانها و به طور کلی افرادی که از دارایی و املاک زیادی برخوردار هستند. این افراد برندگان تحریم و افزایش قیمت هستند و نگرانِ تحریم و تورم نیستند. بنابراین وقتی از فشار اقتصادی شدید صحبت میکنیم، منظورمان طبقات ضعیف و کارگران هستند که باید کار کنند. اینها اگر یک روز کار نکنند، دچار مشکل میشوند. به همین دلیل من در این شرایطِ تحریمی، روزنهای برای بهبود وضعیت این اقشار نمیبینم. حتی اگر دستمزد کارگران را افزایش بدهیم، باز هم تورم، وضعیت آنها را بد میکند. در این شرایط کارگر باید دائم کار کند و این کار شدید، شرایط جسمی آنها را ضیعفتر میکند. کارگری که از نظر جسمی و تغذیهای و بهداشتی ناتوانتر میشود، مریضیهایش نیز بیشتر و فرسودهتر میشود. در این شرایط هزینهٔ دولت هم بالا میرود. بنابراین دولت باید در نظر بگیرد که باید خیلی جدیتر با مسئلهٔ تحریم برخورد کند.