محمد بیات روزنامه نگار: گروه بین الملل: در حالی بیش از 440 روز از نبرد طوفان الاقصی میان محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی با پشتیباتی پیمان آتلانتیک شمالی میگذرد که نظم امنیتی منطقه غرب آسیا مرتب در حال تغییر و دگرگونی است. پس از نابودی اکثر زیرساختهای نظامی- اقتصادی در باریکه غزه، رژیم صهیونیستی نبرد گسترده زمینی- هوایی در جبهه شمالی را آغاز کرد. در جریان این نبرد نابرابر ابتدا صهیونیستها به وسیله عملیات پیجرها بخش فرماندهی یگان رضوان را از چرخه نبرد خارج کرده و سپس با ترور فرماندهان ارشد و قدیمی این گروه مقاومت، زمینه برای هدف قرار دادن بانک اهداف حزب الله را فراهم نمودند. ترور سید حسن نصرالله و هدف قرار گرفتن بخش از ذخیره موشکی مقاومت با آنکه ضربات جدی محسوب میشود اما در نهایت منجر به انحلال مقاومت نشد. سرانجام توافق آتشبس و اجرایی شدن قطعنامه 1701 شورای امنیت زمینه حاکم شدن معادلات جدید در منطقه را فراهم کرد که نخستین پیامد آن حرکت معارضان مسلح از استان ادلب به سمت حلب بود.
در حالی که تمام نگاهها به اقدام احتمالی اسرائیل برای هدف قرار دادن شخص بشار اسد و حتی حمله اسرائیل به جبهه سوریه دوخته شده بود، پیشروی یازده روزه معارضان مسلح و فتح دمشق، نه تنها سبب غافل گیری بسیاری از ناظران بیرونی در خصوص تحولات جاری در منطقه شد، بلکه صحنه بازی را مجدداً به نفع و ضرر بازیگران منطقهای- بین المللی بازتنظیم کرد. پس از یک دهه، کریدور تهران- بغداد- دمشق- بیروت قطع و امکان لجستیکی مقاومت برای ارسال سلاح به لبنان قطع و به کرانه باختری محدود شد. در چنین شرایطی سیاست مداران، تحلیلگران، اندیشکدهها و خبرنگاران صهیونیست بر این اعتقادند که «پنجره طلایی» برای هدف قرار دادن تاسیسات اتمی ایران ایجاد شده که ممکن است دیگر تکرار نشود. پیش از تجاوز 26 اکتبر اسرائیل به عمق خاک ایران، نفتالی بنت از سیاست مداران راست گرا اسرائیل صراحتاً اعلام کرد که بهترین فرصت برای نابودی توان هستهای، موشکی و حتی تغییر نظام سیاسی در ایران فراهم شده است.
مهمترین ابهام در خصوص حمله احتمالی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران، امکان نظامی- فنی چنین تصمیم راهبردی است. جنگندههای اسرائیلی برای رسیدن به آسمان ایران باید هزاران مایل در آسمان خاورمیانه عربی، با رعایت اصل اختفا پرواز کرده و پس از پرواز امن به سمت ایران، از سد سامانههای پدافندی کشورمان عبور نمایند. در جریان این حمله جنگندههای اسرائیلی برای حمله بمبهای سنگرشکن GBU-57 قطعاً نیازمند سوخت گیری هوایی برای بازگشت به آشیانههای خود در فلسطین اشغالی هستند. این موضوع ثابت کننده نیاز اسرائیل به کمک سنتکام برای حمله به اهداف راهبردی در داخل ایران است. دیگر نکته کلیدی آن است که جنگندههای اف-35 یا اف- 16 توان حمل بمب 30 هزار پوندی را ندارند که بتواند تا آسمان ایران پرواز نماید. برهمین اساس آمریکاییها باید به این رژیم بمبافکن راهبردی بی-2 را بفروشد یا آنکه این عملیات را به نفع صهیونیستها انجام دهد. ارزیابی فنی سناریو حمله اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران این موضوع را ثابت میکند که نتانیاهو برای صدور دستور این عملیات با چالشهای زیادی رو به رو است. برخی تحلیلگران بر این اعتقادند که اساساً صهیونیستها نمیتوانند به برنامه هستهای جمهوری اسلامی ضربه کاری وارد نمایند، بیآنکه سنتکام در این تجاوز آشکار مشارکت نماید.
با فرا رسیدن پاییز سال 2025 میلادی، بندهای غروب آفتاب برجام به پایان خود رسیده و ایران- غرب در دو راهی مذاکره یا تشدید تنش قرار خواهند گرفتند. از سال 2017 تاکنون هیات حاکمه اسرائیل سعی دارد تا با تاثیرگذاری بر روی نخبگان دو حزب دموکرات و جمهوری خواه آنها را از گزینه توافق با ایران ناامید کرده و بر پروژه «امنیتی سازی ایران» اصرار نماید. در این نگاه آمریکا از طریق احیای کمپین «فشار حداکثری» و رژیم صهیونیستی- آمریکا در حوزه ایجاد «تهدید معتبر نظامی» رفتار ایران را مدیریت کرده و اجازه نمیدهند تا تهران به سمت گزینه ساخت سلاح اتمی حرکت نماید! حملات اخیر اسرائیل به برخی تاسیسات نظامی در عمق خاک ایران ارسال این سیگنال به کشورهای غربی بود که تلآویو در صورت لزوم «اراده» و «توان» حمله مستقیم به ایران را به شرط حمایت غرب از ایده «پلن بی» دارد. با شکست دموکراتها در انتخابات نوامبر و بازگشت مجدد ترامپ به کاخ سفید، صهیونیستها بیش از گذشته امیدوارند تا بتوانند امکان حمله به تاسیسات اتمی ایران را افزایش داده و معادلات قدرت در منطقه غرب آسیا را تغییر دهند.
روزنامه چپگرای «هآرتص» هفته گذشته در مقالهای مدعی شد که نیروی هوایی ارتش اسرائیل در حال آماده شدن برای یک مأموریت بزرگ در آینده نزدیک است. آور هیلر خبرنگار شبکه 13 اسرائیل نیز معتقد است ارتش رژیم صهیونیستی پس از وارد کردن ضرباتی به غزه، لبنان و سوریه باید توجه خود را به سمت شرق یعنی ایران معطوف کند. در روزهای اخیر سطح تنش میان انصارالله یمن و اسرائیل به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کرده و مجاهدان یمنی سعی دارند تا جلوی پیشروی صهیونیستها را بگیرند. برخی تحلیلگران معتقدند تا پیش از بیستم ژانویه اگر اسرائیل بتواند «چراغ سبز» حمله به ایران را دولت آمریکا دریافت نماید و در عین ضربه کاری به سایر اضلاع محور مقاومت در یمن و عراق وارد کند. در چنین شرایطی لازم است نیروهای دفاعی و دستگاه دیپلماسی کشور در دو مسیر متفاوت اما مقصدی یکسان، جلوی «حمله پیشدستانه» صهیونیستها به تاسیسات اتمی ایران را مسدود کنند. نیروهای دفاعی ایران لازم است تا ضمن بازسازی و تقویت ساختار پدافندی کشور، گامهای موثری برای ساخت «سپر هستهای» در صورت تعرض دشمن بردارند و تیم سیاست خارجی دولت چهاردهم باید از طریق کانالهای مختلف با نزدیکان ترامپ ارتباط گرفته و از تمایل تهران برای توافق جدید اتمی با غرب سخن بگوید.