حمید میرمعینی – موازی با تحولات سیاسی کشور و دورهای متوالی مذاکرات، بازار سرمایه نیز متأثر از شرایط، تحولاتی را تجربه میکند. تحولاتی که گاهی باعث بی اعتمادی و نگرانی سرمایه گذاران خرد در این عرصه میشود. نوسانهای شدید وگاه هیجانی بازار بورس، شاید برای افرادی که سالهاست در عرصه بازار سرمایه فعالند عادی یا حتی قابل پیش بینی باشد اما این نوسانات برای ناظران یا سرمایه گذاران عادی چندان خوشایند نیست.
گفتنی است در حوزه سرمایه گذاری که یکی از مسیرهای آن، مسیر بازار سرمایه است، 2 عامل بسیار مهم است گذار است. یکی از ای عوامل ریسک و دیگری بازده است. در حوزه ریسک متناسب با تغییرات حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بازار تحت تأثیر قرار میگیرد و فضای کسب و کارها متناسب با تغییرات و پیچیدگیهای گوناگون، مشمول ریسکهای مختلفی میشود. سالهای سال است که کشور ما با ریسکهای سیاسی، غیرسیاسی و عدم ثبات و آرامش رو به رو است.
به هر حال حقیقت این است که یکی از برترین روشها برای کنترل ریسک و جلب نظر سرمایه گذاران برای رونق سرمایه گذاری، همین کاهش عوامل ریسک زا است. تا زمانی که در حوزههایی که ناترازی داریم، سرمایه گذاری گسترده انجام نشود، رشد و توسعه اقتصادی کشور نیز معطل خواهد ماند. بخش مهمی از سرمایه گذاریهایی که نیاز داریم با هدف جایگزین شدن برای زیرساختهای صنایع از دور خارج شده و مستهلک است. همچنین سرمایه گذاریهایی برای تأمین نیاز مصرفی مردم نیاز داریم تا محرکهای رشد اقتصادی را توسعه داده و پیشرفت کنیم.
بنابراین کاهش سیستماتیک و غیرسیستماتیک سرمایه گذاری در کشور، اثراتی مخرب بر بازار سرمایه و ناترازی ها دارد. درست است که سرمایه گذاری، نیازمند کاهش ریسک است اما نیازمند افزایش بازده، متناسب با تورم و نرخ هزینه فرصت و ریسک است. بنابراین نرخ بازدهی مورد انتظار سرمایه گذار نیز یک پاشنه آشیل جدی است و تا زمانی که ریسک و نرخ بازدهی مناسب تأمین نشود، بحث جریان سرمایه گذاری به درستی شکل نمیگیرد و نقدینگی نیز جذب نخواهد شد. سالهای سال است که اقتصاد کشور درگیر این بیماری شده که نمیتواند سرمایه گذاری مناسب را دریافت کند. همه این موارد به چه دلیل است؟ از یک سو سیاست گذاریهای اقتصادی و سیاسی ما با تنش درآمیخته است و سرمایه گذاران فرصت سرمایه گذاری را از دست داده و از سوی دیگر بازار سرمایه نیز سالهای سال تحت تأثیر بلاتکلیفیها و ابهامات قرار داشته و رونق مورد نیاز خود را تجربه نکرده است.
متاسفانه اقتصاد ما طی سالهای اخیر مدام با تصمیمات پوپولیستی با اثرات کوتاه مدت اقتصادی رو به رو شدهایم. این بستههای سیاستی موقتی و مسکن وار نمیتوانند راه حلی مؤثر برای مشکلات اقتصاد، تورم، کسری بودجه، ناترازی، سیاستهای پولی، سیاستهای ارزی و البته مشکلات بازار سرمایه داشته باشند. اگر به دنبال ایجاد تحول در بازار سرمایه و رها شدن این بازار از آشفتگیهای سیاسی میگردیم باید به این فکر کنیم که راه حلهای مقطعی و سلیقهای جواب نمیدهد. اگر نمیخواهیم با هر خبر، توییت، پیام سیاسی، بازار سرمایه دستخوش تنزل نشود، باید بدانیم که بازار سرمایه به تنهایی نمیتواند مشکلات را حل کند یا راه حلی اختراع کند. حل مشکلات بازار سرمایه، به یک محیط درست و هدفمند اقتصادی نیاز دارد که ثبات و آرامش قابل قبولی داشته باشد.
یک بازار باثبات است که میتواند سرمایههای کافی جذب کند و سرمایه گذاران را به حضور در آن تشویق کند. بازار سرمایه ما کم توان است و از توسعه یافتگی قابل قبولی برخوردار نیست. همین موضوع نیز باعث شده بازار ما نه تنها کمکی به سایر بخشهای اقتصادی نکند، بلکه مأموریتها و رسالتهای معوقه متعددی نیز داشته باشد. وقتی این سؤال مطرح میشود که چرا حال بازار سرمایه ما خوب نیست و هیچوقت نمیتواند آنطور که انتظار میرود عمل کند، میتوان این پاسخ را داد که اصلاً هیچ یک از بخشهای اقتصاد ما راه حل جدی و قابل قبولی را کسب نکرده است و در نتیجه هر روز بلاتکلیفی ما عمیقتر میشود.
تنها راه حل موجود این است که ثبات و آرامش سیاسی به کشور بازگشته و سیاست گذاریهای اقتصادی، اصلاحات ساختارها و سایر اقدامات مبتنی بر بازسازی اقتصادی اجرایی شوند. ما نمیتوانیم وضعیت سیاسی کشور را از وضعیت بازار سرمایه جدا کنیم و بعد بازار را تحلیل کنیم. حقیقت همین است که میبینیم. بازار سرمایه از سیاست مجزا نیست.
کارشناس بورس