نعیم نوربخش مترجم و روزنامه نگار: نفت سنگین که برای تولید گازوییل و سوخت جت استفاده میشود از آنچه مردم عادی تصور میکنند نقش بسیار مهمتری در اقتصاد جهانی دارد. اگر قرار باشد چرخ اقتصاد جهان به حرکتش ادامه بدهد به استخراج، فرآوری و حملونقل ارزان نفت سنگین نیاز داریم تا طبقهای از سوختها که میعانات میانی نامیده میشوند فراهم شوند. بسیاری از صنایع که به گازوییل و سوخت جت وابسته هستند، امکان استفاده از انرژی برق را به عنوان جایگزین ندارند.
یک نگرانی عمده این است که ساختار خودنظامبخش اقتصاد ما نقشی کلیدی در تعیین آنچه در واقعیت رخ خواهد داد دارد. ممکن است رهبران کشورها فکر کنند که فرمان اقتصاد دست آنهاست اما قدرت آنها در تغییر دادن مسیر نظام کلی اقتصادی به سمتوسویی دلخواه بسیار محدود است. سازوکار بازار تمایل دارد که بهای نفت را از آنچه مطلوب تولیدکنندگان نفت سنگین است پایینتر نگه دارد. همچنین تمایل دارد که حبابهای بدهی را بترکاند یا به روشهایی که انتظارش را نداریم مصارف غیربهینه از نفت را به حاشیه براند. در آینده سازوکار نظام فعلی ممکن است حیات برخی بخشهای اقتصاد جهانی را تداوم ببخشد و سایر بخشهای کمبهره و ناکارآمد را حذف کند.
یکم- مهمترین مسأله درباره عرضه نفت این است که ظاهراً ذخایر عظیمی از آن در زمین نهفته است اما اقتصاد جهانی نمیتواند بهای نفت را به اندازه کافی و مدت لازم بالا نگه دارد تا درآمد مطلوب برای استخراج این ذخایر به دست بیاید. اقتصاد جهانی سازوکاری فیزیکپایه دارد. بهای نفت خام بر مبنای عرضه و تقاضا محاسبه میشود. تقاضا پیوند نزدیکی با توانایی مردم جهان در پرداخت هزینه خوراک و حملونقل دارد زیرا استفاده از نفت بخشی جداییناپذیر از تولید غذا و خدمات حملونقلی است.
نفت سنگین موقعیت خاصی در مسأله توانایی پرداخت هزینهها توسط مردم عادی دارد. هر چه نفت غلیظتر یا سنگینتر باشد، خاصیت کشسانی و چسبان بیشتری پیدا میکند و انتقال آن از طریق خطوط لوله دشوارتر میشود. اگر نفت فوقسنگین باشد مانند نفت خام استخراجی از ماسههای نفتی در کانادا، لازم میشود که آن را برای فراهم شدن امکان انتقال با خط لوله با یک حلال مناسب درهم آمیخت. نفت سنگین اغلب دارای گوگرد و سایر آلایندهها درون خود است که موجب میشود هزینه فرآوری آن بالا برود.
علاوه بر اینها معمولاً نیاز است که نفت سنگین و به طور خاص نفت فوق سنگین در پالایشگاه شکافته شود تا سبدی از فرآوردههای مطلوب شامل گازوییل، سوخت جت و بنزین را بتوان از آن تولید کرد. این عامل نیز به هزینهها میافزاید. در غیر این صورت با مازاد محصولاتی مواجه میشویم که چیزی شبیه به قیر آسفالت خواهند بود. همچنین همانطور که پیشتر ذکر شد حتی اگر هزینه تولید بالا باشد، قیمت فروش گازوییل را بدون افزایش بهای خوراک نمیتوان چندان افزایش داد. این وضعیت است که میل به پایینتر نگه داشتن بهای نفت خام سنگین نسبت به سایر اقلام سبکتر نفت را به وجود میآورد.
بسیاری تصور میکنند که وجود سطح بالایی از ذخایر اثباتشده نفت در جهان به این معنی است که کسبوکارها در آینده میتوانند هر چقدر نفت که لازم بود استخراج کنند. اما آیا واقعیت اینگونه است؟ ذخایر نفتی کشورهای عضو OECD (سازمانی متشکل از ایالات متحده آمریکا و سایر کشورهای توسعهیافته) ممکن است با دقت ارزیابی شده باشند اما ذخایر سایر کشورها چنین وضعیتی ندارند. پرسیدن درباره میزان ذخایر یک کشور فقیر صادرکننده نفت مانند پرسیدن این است که آن کشور چقدر ثروتمند است. نباید تعجب کنیم که پاسخ آن کشور مبالغهآمیز باشد. اما مشکل اینجاست که حدود 85 درصد از ذخایر نفت جهان در اختیار کشورهای خارج از OECD میباشد. به همین علت احتمالاً برآورد آنها بسیار اغراقآمیز بوده باشد.حتی اگر میزان ذخایر به طور دقیق اعلام شده باشد بعید است که آن کشور از منابع کافی برای استخراج تمام آن برخوردار باشد. ونزوئلا به لطف ذخایر نفت سنگین در کمربند اورینوکو مدعی داشتن بالاترین میزان از ذخایر نفتی در جهان است اما سالانه میزان بسیار ناچیزی از آن را برداشت میکند. طبق گزارشی که در اکتبر سال 2022 منتشر شد این کشور در انتظار سرمایهگذاری خارجی است تا میزان استخراج نفت را افزایش دهد.در ادامه شرکتهای نفتی جهان بابت وقفه در زنجیره تأمین اقلام ضروری مانند لولههای فولادی لازم برای حفاری نیز نگرانیهایی دارند. همچنین مسأله جذب کارکنان آموزشدیده نیز معضلی است. دسترسی به منابع مالی و نرخ بهره بازپرداخت وامها نگرانی دیگری است. اگر شرکتهای نفتی خصوصی چشمانداز صنعت نفت را تیرهوتار ببینند آنگاه تصمیم خواهند گرفت که سودهای به دست آمده را صرف بازخرید سهام خود کنند و این اتفاقی است که اکنون در حال وقوع است.
دوم- تولیدکنندگان نفت میتوانند با تجزیه نفت سنگین، فرآوردههای سبکتری که چندان گران نیستند را تولید کنند اما تبدیل انواع نفت سبک به گازوییل به طرز ناممکنی گران تمام میشود. مردم تصور میکنند که هر گونه نفتی را میتوان به انواع فرآوردهها تبدیل کرد اما واقعیت اینطور نیست. میتوان نفت سنگین را برای تولید فرآوردههای سبک تجزیه کرد اما مسیر وارونه آن چندان عملی نیست. بنابراین در عمل و از لحاظ اقتصادی تبدیل بنزین به گازوییل که سنگینتر است یا تبدیل میعانات گاز طبیعی به بنزین بصرفه نیست.
سوم- پیامد نقصان در عرضه نفت احتمالاً شامل مواردی مانند وقفه در زنجیرههای عرضه، فروشگاههای خالی و تورم در بهای کالاهای موجود خواهد بود. در صورت کمبود نفت در بازار برخی مصرفکنندگان جبراً محروم میمانند. این یعنی کسبوکارهای کمبازده مصرفکننده نفت اعلام ورشکستگی خواهند کرد. به طور مثال اخیراً والاستریت ژورنال خبر ورشکستگی یک شرکت بزرگ حملونقل را اعلام کرد. این ورشکستگی، خرید برخی اقلام رایج توسط برخی فروشگاهها را ناممکن کرده است. در نتیجه احتمالاً برخی قطعات خودرو هنگامی که به آنها نیاز باشد در بازار یافت نخواهند شد.
گزینه دیگر این است که صاحب خودرو در طول زمانی که وسیلهاش در تعمیرگاه متوقف مانده است به دنبال اجاره خودرو برود اما این گزینه نیز به معنای افزایش هزینههاست. این مثالی است که نشان میدهد چطور فقدان نفت کافی در بازار حتی اگر قیمتش تغییری نکند میتواند به طور مستقیم موجب بالا رفتن هزینهها شود. نیاز به یافتن گزینههای تازه برای مشکلات پیشآمده در زنجیرههای تأمین موجب تورم در بهای کالاهایی میشود که در بازار موجود هستند.
چهارم- مدتها پیش احتمال کم شدن ذخایر نفتی قابل برداشتی که استخراج نفت از آنها صرفه اقتصادی داشته باشد پیشبینی شده بود اما این حقیقت از چشم افکار عمومی دور مانده بود. در سال 1957 «هایمان ریکاور» از نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا پیشبینی کرده بود که میزان ذخایر فسیلی قابل برداشت و بصرفه از لحاظ اقتصادی بین سالهای 2000 تا 2050 کاهش پیدا کند و در این مسیر کسری نفت در بازار زودتر از زغالسنگ و گاز طبیعی مشاهده خواهد شد.
کتابی با عنوان «محدودیتهای رشد» نوشته «دانلا میدوز و سایر نویسندگان» در سال 1972 منتشر شده بود که به بررسی الگوهای ناظر بر کاهش محتمل منابع میپرداخت. در این کتاب تعریف گستردهای از محدودیتها در منابع ارائه شده است که شامل مواد معدنی مانند مس و لیتیتوم و همچنین سوختهای فسیلی میشود. از آنجا که این کسری ذخایر شامل تمام مواد معدنی میشود میتواند روند گذار جهان به سوی استفاده از انرژیهای پاک را مختل کند.
رهبران سیاسی به خوبی میدانند که صحبت از این مشکل در بازار نفت نوعی خودکشی است. اگر خریداری بداند که برای مدت زیادی نخواهد توانست از خودرواش استفاده کند چه لزومی دارد که آن را خریداری کند؟ استادان دانشگاهها نیز میدانند که اگر قرار است مؤسسات آنها به حیات خود ادامه دهند باید دانشجویان را با ارائه راهکارهای امیدوارکننده سرگرم کنند هرچند که آنها دور از دسترس باشند.
سیاستمداران علاقه دارند که رأیدهندگان را خوشحال نگه دارند و به همین علت اقتصاد خودنظامبخش آنها را به سمت بیخبر نگه داشتن مردم سوق داده است. آنها تصمیم گرفتند که بیشتر روی مسائل اقلیمی متمرکز شوند. آنها برای افزایش عرضه بنزین و گازوییل به استفاده از سوختهای زیستی روی آوردند. آنها سهم میعانات گازی را نیز افزایش دادند. بهای فروش این میعانات نسبت به نفت خام بسیار کمتر است. در گزارشها نیز به جای نفت خام از سوختهای مایع صحبت میشود تا مردم متوجه کاهش سهم نفت خام از سبد انرژی نشوند.
پنجم- به نظر میرسد که امروز مشکل نخست دنیا عرضه ناکافی میعانات میانی باشد که تأمین کننده گازوییل و سوخت هواپیماها هستند. گازوییل و سوخت جت حجم بالایی از نیرو را که مورد نیاز تجهیزات تجاری است ایجاد میکنند. بسیاری از این تجهیزات شامل کامیونها، ماشینآلات کشاورزی، کشتیهای اقیانوسپیما، هواپیماهای جت، ماشینهای راهسازی، اتوبوسهای مدرسه و قطارهای مشغول کار در مناطق شیبدار به این میعانات وابسته هستند.78 درصد از میعانات سبک در سال 2022 شامل بنزین شده است. 82 درصد از میعانات میانی را گازوییل و 18 درصد باقیمانده را سوخت جت و کروزین تشکیل میدهند. نفت کوره محصولی پالایشنشده و آلاینده است که در صورت کسب مجوزهای محیط زیستی میتواند به عنوان سوخت کشتی یا نیروگاههای برق استفاده شود. طبقهبندی دیگر شامل میعانات گازی مانند اتان، پروپان و بوتان میشود و همچنین برخی انواع سنگین نفت خام که به عنوان آسفالت، روانکننده و خوراک پتروپالایشگاهها استفاده میشوند. گازوییل به علت داشتن ذخیره متمرکزی از انرژی برای به کار انداختن ژنراتورهای برق در مناطق دورافتاده نیز استفاده میشود. تا همین اواخر ممکن بود که از پالایش نفت کوره گازوییل تولید کرد. نفت کوره غلظت بالایی دارد و به همین خاطر برای تولید میعانات میانی مناسب است. کشورهای فقیر قیمت کمتر را نسبت به آلایندگی کمتر ترجیح میدهند. بنابراین ترغیب آنها به عدم استفاده از نفت کوره دشوار است.
ششم- کشورهای دنیا اکنون در حال رقابت برای تولید میعانات میانی هستند تا بخشهای تولید خوراک، راهسازی، حملونقل و ساختوساز در اقتصاد خود را سرپا نگه دارند. از سال 1983 سرانه مصرف میعانات سبک و میانی سیر صعودی به خود گرفته است. این رشد در میعانات میانی بیشتر از میعانات سبک بوده است. سهم میعانات میانی از مجموع مقدار مصرفشده نیز بیشتر است. در سال 2020 کاهش مصرف سرانه بیشتر متوجه میعانات میانی بوده است تا میعانات سبک. مصرف میعانات میانی از سال 2018 تا 2020 کاهش 16 درصدی و از سال 2018 تا 2022 کاهش 7 درصدی را نشان میدهد. در این ادوار کاهش مصرف میعانات سبک 11 درصد و 4 درصد بوده است.
تفاوت ارقام یادشده میان میعانات میانی و سبک موجب غافلگیری نیست. بنزین که محصول اصلی در سبد میعانات سبک است در محور تلاشها برای افزایش بهرهوری قرار داشته است. همچنین میتوان بنزین را با حلالی مانند اتانول حاصل از ذرت رقیقتر کرد. به طور خاص رأیدهندگان آمریکایی قرابت زیادی با بهای بنزین دارند و به همین علت عمده تمرکز سیاستمداران متوجه این محصول است. رأیدهندگان توجه کمتری به گازوییل و سوخت جت دارند اما اهمیت آنها برای اقتصاد بیشتر است چرا که ارتباط مستقیم با اشتغال دارند. تورم و دسترسی به اقلام مصرفی چنانکه پیشتر ذکر شد رابطه مستقیمی با این سوختها دارد.
مصرف میعانات میانی تا سال 2007 هم در کشورهای توسعهیافته و هم در حال توسعه روند افزایشی داشت. بحران بزرگ سال 2008 اثرگذاری بیشتری روی کشورهای توسعهیافته داشت. در سال 2013 شاهد نقطه عطف دیگری بودیم. مصرف کشورهای در حال توسعه از کشورهای توسعهیافته پیشی گرفت اما اگرچه این کشورها تمایل دارند مصرف خود را بازهم افزایش دهند در عمل چنین چیزی ممکن نسیت.
هفتم- سازوکار اقتصاد، بازار را به سوی راهحلهای بهینه و کمهزینه سوق میدهد. با محدود شدن تولید میعانات میانی این مورد به خوبی درک خواهد شد. اقتصاد مانند هر زیستبوم دیگری بر اصل بقای بهترین گونه وفقیافته استوار است. این یعنی کالاهایی با کمترین قیمت در محیط رقابتی بقا پیدا میکنند البته به شرطی که از کیفیت لازم برخوردار باشند و برای تولیدکنندگان سود کافی داشته باشند. تولیدکنندگان البته سودی میخواهند که با آن بتوانند هم مالیات دولت را بپردازند و هم برای تولید بیشتر سرمایهگذاری کنند. دولت برای ادامه کار به مالیات وابسته است و اگر تورم افزایش پیدا کند، افزایش نرخ بهره دولت را با افزایش کمرشکن بدهیها مواجه میکند چرا که حتی برای پرداخت بهره بدهی به درآمد کافی دسترسی نخواهد داشت.
در اقتصاد بازار خریداران اهمیتی برای معیشت کارگران نظام اقتصادی قائل نیستند. قیمت پایین و بهینه تولید در بازار جهانی به این معناست که تولیدکنندگان به منابع انرژی بسیار ارزان دسترسی دارند و از آن استفاده میکنند. کنترل آلودگی تا جای ممکن و مرز وارد کردن آسیبهای جدی به کارگران نادیده گرفته میشود. دولتها در قالب طرحهای بهداشت عمومی و بازنشستگی منفعت کمی برای شهروندان دارند چرا که میخواهند هزینه مملکتداری را کاهش بدهند. کارگران با دستمزدهای کم کنار میآیند چون انرژی کمی برای گرم یا خنک کردن منازل نیاز دارند. کارگران انتظار ندارند خودرو شخصی، تفریح و یا مراقبتهای درمانی سطح بالا داشته باشند.چون اقتصاد، تولید سودآور با کمترین هزینهکرد را مطالبه میکند، میتوان توقع داشت که کشورهای گرمسیر مانند هند، فیلیپین و ویتنام که در سبد انرژی خود نفت را به طور مازاد بر نیاز مصرف میکنند، در امر تولید نسبت به سایر کشورها دارای مزیت رقابتی شوند. به طور خاص اگر سوخت ارزان برای کارخانجات مهیا باشد میتوان انتظار داشت که تولید در کشورهای توسعهنیافته نسبت به توسعهیافته سبقت بگیرد. فقدن سوخت ارزان در بسیاری از نقاط جهان در حال تبدیل شدن به یک معضل روزافزون است. زغالسنگ سوخت ارزانی بود اما حالا قیمت آن نیز در حال جهش است. بهای گاز طبیعی نیز میتواند جهش پیدا کند به خصوص اگر آن را بدون انعقاد قراردادهای بلندمدت خریداری کنند. با احتساب هزینه انتقال و توزیع، بهای برق خورشیدی و بادی نیز سر به فلک میگذارد.
هشتم- به نظر میرسد اصل اقتصادی تولید با تمام قدرت در حال دور کردن اتحادیه اروپا از گازوییل است. اروپا مشکلی جدی در زمینه نفت دارد. تقریباً تولید نفت خام در اتحادیه اروپا صفر است. تولید نفت در کشورهای اروپایی غیر عضو اتحادیه مانند انگلستان و نروژ نیز از سال 1999 روند نزولی به خود گرفته است. در این شرایط اعضای اتحادیه اروپا تقریباً تمام نفت خود را وارد میکنند که بیشتر آن نیز از کشورهای خارج از قاره اروپا تأمین میشود. نگاهی به سبد انرژی مصرفی اتحادیه اروپا نشان میدهد که بخش اعظم آن از محل واردات است و سنگینی کفه ترازو با سوختهای میانی است و نه سبک.
یکی از دلایلش این است که ساختار مالیاتی اتحادیه اروپا استفاده از خودروهای شخصی گازوییلی را تشویق میکند. شاید فلسفه این نظام مالیاتی این باشد که روسیه با صادرات نفت سنگین اورال میتواند نیازهای سبد سوخت مصرفی اروپا شامل گازوییل را به راحتی تأمین کند. اما اتحادیه اروپا برای تنبیه روسیه بخش اعظم واردات نفت از روسیه را متوقف کرده است که آثار آن را باید در سالهای بعد مشاهده کرد.
چین و هند اکنون خریدار عمده نفت روسیه هستند و قصد دارند آن را به روش بهتری نسبت به اروپاییها مصرف کنند. به طور خاص آنها بیشتر به تولید کارخانهای میپردازند و سرانه مالکیت خودرو شخصی آنها نسبت به اروپا بسیار کمتر است. علاوه بر این اروپا خودروهای زیادی دارد که از گازوییل به عنوان سوخت استفاده میکنند. وقتی عرضه گازوییل کم میشود بهرهوری حکم میکند که منابع محدود موجود صرف کاربردهای مهمتر مانند تجهیزات سنگین شود. به خاطر مسأله بهرهوری بعید است که اروپا در آینده نیز بتواند به میزان امروز گازوییل وارد سبد مصرفی خود کند. ما میدانیم که عربستان سعودی تولید روزانه نفت خود را یک میلیون بشکه کاهش داده است و این کاهش تولید تا ماه اوت تمدید شده است. روسیه نیز از تولید خود به میزان 500 هزار بشکه در روز کاسته است. اگر بهای نفت باز هم بالاتر برود ممکن است اتحادیه اروپا ناچار شود به خاطر اصل اقتصادی حداکثر توان از واردات نفت خود بکاهد.
نهم- بخش اعظم برنامه جایگزینی نفت با برق تاکنون صرف استفاده از خودروهای برقی به جای خودروهای بنزینی شده است. جایگزینی میعانات میانی با برق تقریباً ناممکن است. میعانات میانی عمدتاً برای تجهیزات نیازمند به نیروی بالا استفاده میشوند. برق و باتریهای ذخیرهسازی آن برای چنین کاربردهایی مناسب نیستند. در صورت کار گذاشتن باتریهای بزرگتر خودروها بیش از حد سنگین میشوند. وال استریت ژورنال به تازگی گزارش داد که ساخت کامیونهای برقی سه برابر کامیونهای گازوییلی هزینه میبرد.
نفت مخلوطی از مواد هیدروکربنی با غلظتهای مختلف است. جایگزینی برق با بخشی از این سبد هیدروکربنی یعنی میعانات سبک چندان کارگر نیست. اگر شرکتهای نفتی بخواهند تلاشهای استخراجی خود را بصرفه ببینند باید بتوانند که تمام طیف محصولات سبد نفتی خود را به فروش برسانند. اگر آنها برای میعانات سبک خود مشتری پیدا نکنند به دشواری میتوانند هزینههای خود را پوشش بدهند. در نتیجه احتمال توقف تولید نفت بالا میرود. بدون نفت کشاورزی نیز متوقف میشود. راهداری نیز متوقف میشود. اقتصاد جهان مختل میشود.
از طرف دیگر اغلب خریداران خودرو براساس قیمت تصمیم به خرید میگیرند و نه الزامات اخلاقی و قانونی. در نتیجه بعید است تمام خودروهای بنزینی نیز با خودروهای برقی جایگزین شوند. حتی الزامات تولید خودرو برقی در برخش کشورها میتواند به علت کاهش مصرف بنزین قیمت بنزین را در سایر کشورها کم کند. با کاهش بهای بنزین خودروهای بنزینی نیز در آن کشورها که هنوز مجاز هستند ارزانتر میشود و فروش افزایش مییابد.
دهم- مواردی دیگر نیز هست که باید به طور مفصلتر به آنها پرداخته شود. در ادامه به آنها اشارهای میشود. اقتصاد جهانی شبکهای درهمآمیخته است. سرانه عرضه ناکافی نفت از حجم فعالیتهای اقتصادی میکاهد و با کوچک شدن اقتصاد روند افزایشی بهای نفت نیز متوقف میشود. سرانه ناکافی عرضه نفت به درگیری میان کشورها نیز میانجامد. کشورهای توسعهیافته نسبت به منفعتی که برای سایر کشورهای جهان دارند، نفت بیشتری مصرف میکنند. بنابراین شاید برخی کشورهای خارج از OECD تلاش کنند که نقشهای رهبری را برعهده بگیرند.
اقتصاد خودنظامبخش اولویتهای متفاوتی با اهداف رهبران جوامع دارد. تمام اکوسیستمها در جهان محدود ما در چرخههایی به سر میبرند. با تغییر شرایط گونههای خاصی پیشرفت میکنند و گونههای خاصی نیز سربرمیآورند. بنابراین اکوسیستمها ذاتاً تحولگرا هستند. آلایندگی میتواند یک محیط مستعد برای رشد و نمو سایر بخشها باشد. بالا رفتن دمای زمین میتواند برای برخی جوامع مطلوب باشد.
اگر یک اقتصاد محلی بخواهد به منظور کاستن از رد پای کربنی خود هزینه استفاده از انرژی را بالا ببرد، پیامد آن میتواند فقدان مزیت اقتصادی نسبت به اقتصاد جهانی باشد. اگر مجموع هزینه انرژی بالا برود هزینه تولید کالا و خدمات نیز بالا میرود که به معنی کاهش رقابتپذیری است.انتظار میرود که اعضای اتحادیه اروپا و سایر کشورهای غنی جزو پیشتازان استفاده از فناوریهای کاهش تولید کربن باشند. اما کشورهای فقیرتر روی افزایش کیفیت زندگی شهروندان خود متمرکز هستند و اهمیتی برای مصرف کربن در رسیدن به این هدف قائل نیستند. به طور مثال در سال 2022 چین به لطف یارانههای دولتی فروش 66 درصد از خودروهای برقی جهان را به خود اختصاص داد. انگیزههای زیادی برای دولت چین از این کار قابل تصور است اما بیتردید دولت مهمترین هدفش رونق دادن به اقتصاد بوده است. انگیزه دیگر افزودن به تعداد خودروهای فعال بوده است. بخش اعظم برق مورد نیاز این خودروها (61 درصد) از طریق نیروگاههایی با سوخت زغالسنگ تأمین میشود. در نتیجه با تولید بیشتر خودروهای برقی در چین که لازمه آن افزایش تولید برق با زغالسنگ است، آلایندگی کربنی نیز افزایش مییابد.
منبع: اویل پرایس