دانشگاه فرصت است نه رقیب

0
268

اگر ما دانشگاه را فرصت ببینیم، در دنیا، دانشگاه یا نهاد علمی، یک فرصت طلایی برای عرصه‌های مختلف است. یکی از این عرصه‌ها، عرصه توسعه است، یعنی امکان ندارد کشوری بدون اتکا به دانشگاه توسعه پیدا کند و در عین‌حال هیچ دانشگاهی نتوانسته به توسعه کمک کند مگر آنکه مقتضیات اداره و ساختار دانشگاه مورد توجه آن حاکمیت قرار گرفته باشد.

در همه جای دنیا نقش مهمی برای دانشگاه قائل هستند، دانشگاه به این دلیل می‌تواند نقش مؤثری در توسعه همه‌جانبه کشور داشته باشد که این اختیار را داشته باشد که بتواند اولاً به لحاظ تشکیلات، مالی و استخدام خودگردان باشد. یعنی به دلیل آنکه دانشگاه محل تجمع نخبگان علمی است، این اجازه را دارد و جزو ذات آن است که بتواند خود، چارچوب‌ها، پروتکل‌ها و ضوابط اعم از مسائل مالی تا استخدامی و آئین‌نامه‌ها و حتی نوع فعالیت درونی را ساماندهی کند و عامل تشخیص برای این امور باشد.

نکته دوم این است که دانشگاه از یک جهت می‌تواند به توسعه یک کشور و حتی توسعه جهانی کمک کند. زیرا دانشگاه علاوه بر اینکه یک سرشت ملی دارد، یک سرشت جهانی هم دارد. نکته بعدی آنکه دانشگاه محل آزادی آکادمیک و علمی است. یعنی پذیرفتن این نکته که دانشگاه توانایی و این ظرفیت را دارد که بدون نگرانی از هرچیزی، مسأله‌ها را در توسعه همه‌جانبه یک کشور جستجو کرده، آسیب‌ها را شناسایی کند و مبتنی‌بر این مسأله‌ها و آسیب‌ها بتواند به حل مسأله بپردازد و بالاتر از این، به جز اینکه به حل مسأله می‌پردازد در هر عرصه‌ای از علوم‌انسانی، تجربی، ریاضی‌فیزیک یا پزشکی و… این آزادی را داشته باشد که مسأله‌ها را در جامعه با روش‌های علمی بدون هیچ دغدغه یا نگرانی شناسایی کرده و راهکار بدهد و مهم‌تر از آن برای آینده ارائه دیگری کند.

این موارد است که می‌تواند نهاد علم را به عنوان یک نهاد مؤثر، پیوسته و مستمر در یک جامعه مستقر کند. قطعاً تلاش‌ها و کنش‌های نهاد علم، برای حل مسائل کلان کشور است و طبیعتاً از سیاست‌ها و رهیافت‌ها و مزیت‌های نسبی آن کشور پیروی می‌کند اما خودش مستقل است که آن را اصطلاحاً Autonomy می‌نامیم و بعد آزادی آکادمیک قرار دارد. اگر خواستیم این نهاد علم را در قفس بگذاریم و بگوییم نیرویی که می‌خواهی جذب کنی، خودت هیچ نقشی در آن نداری و من در جای دیگر ضوابط، آئین‌نامه‌ها، دستورالعمل‌ها، سیلابس‌های درسی را خارج از نهاد علم و در یک نهاد دیگری مشخص می‌کنم؛ ماندگاری استاد و دانشجو را من تأیید کنم که براساس چه ضوابطی باشد، که اگر به آن ضوابط توجه نکرد در نهایت من بگویم باشد یا نباشد، این دیگر دانشگاه نیست و چیز دیگری است و به کل توسعه کشور آسیب زده می‌شود.

در نهایت آن نیروی توانمند و با ظرفیت اگر دید در این ظرف نمی‌تواند توانایی‌های خود را ارائه کند و به جامعه‌اش خدمت کند یا کاری که استعداد او در آنجا نیست، ما نمی‌توانیم پرنده‌ای را در قفس کنیم و بعد بگوییم پرواز کن. بنابراین وقتی شما به ضوابط اداره دانشگاه در یک جامعه توجه نکردید، این بخش از نیروهای انسانی به سرعت برق جذب کشورهای دیگر برای گسترش توسعه آنان می‌شوند تا بتوانند آینده خود را بسازند. اگر ما دانشگاه را فرصت نبینیم و آن را تهدید ببینیم، بنابراین سعی می‌کنیم به شکلی آن را محدود کنیم، برای آن ممیزی ایجاد کنیم و ضوابط خاص برایش بگذاریم. اگر فعالیت‌های دانشجویی را به یک شکل و فعالیت‌های استادان را به شکل دیگر محدود کنیم، حاصل آن می‌شود که نه تنها امروز دچار آسیب و ضرر می‌شویم، آینده هم به شدت به مخاطره می‌افتد.

ما باید دانشگاه را فرصت طلایی بدانیم و اگر دانشگاه را تهدید بدانیم، حاصل این نگاه این می‌شود که ما به سرعت نیروهای کیفی خودمان را از دست داده و آن نیروها جذب جاهایی می‌شوند که امکان دارد توانایی‌های خود را علیه ما یا در رقابت با ما به کار بگیرند و ما از این نظر ضرر زیادی خواهیم کرد.

متأسفانه روند فعلی حذف اساتید و این شکل از برخورد با دانشگاه به این شکلی که الان می‌بینیم، در تداوم مسیر خالص‌سازی است. البته از اوایل انقلاب هم تهدیدهایی صورت گرفته بود، اما به هرحال آن فضای اول انقلاب بود. اما این شکل برخورد با دانشگاه را از دوره دوم احمدی‌نژاد داشتیم که تلاش کردند بسیاری از وظایف دانشگاه را از دانشگاه و حتی وزارت علوم بگیرند و به مراکز دیگری منتقل کنند اما آن حلقه کامل نشد. الان هم متأسفانه ما همان مسیر گذشته را می‌رویم.

جامعه نسبت به دانشگاه حساس است و الان تقریباً می‌توان گفت کمتر خانواده‌ای داریم که در آن دانشجو نباشد. بسیاری از بچه‌هایی که امروز دانشجو هستند، درصد بسیار بالایی از آنها پدر یا مادرشان فارغ‌التحصیل دانشگاه بودند. بنابراین دانشگاه جای حساسی است و سرشت جهانی دارد.

به نظر من اگر آن نگاه که دانشگاه برای کشور تهدید نیست و فرصت است را داشته باشیم و نگاه امروز را تغییر دهیم، متناسب با این نگاه، اقدامات مناسب هم رخ خواهد داد، اما اگر این نگاه به شکل موقتی هم وجود داشته باشد، دانشگاه همچنان در نگاه تهدید آمیز خواهد بود. بنابراین باید نگاه امروز را اصلاح کرد. خطای بزرگ این است دانشگاه را رقیب حاکمیت بدانیم. این طور نیست، دانشگاه رقیب حاکمیت نیست. دانشگاه در خدمت جامعه است. اگر دانشگاه را رقیب بدانیم، مثل آن است که انسانی مغز یا قلب خود را رقیب خود بداند و سپس با آن برخورد نادرست ترتیب دهد بنابراین دانشگاه قلب جامعه است و اگر آسیب ببیند، جامعه نیز ضرر می‌کند.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید