خب این اولین بار نیست که یکی از جدیترین منتسبان و منتصبان قالیباف به عربستان حمله میکند. این بار البته خیلی جدیتر از گذشته.
آقای قاسمیان که مدیریت کتابخانه، موزه و اسناد مجلس را عهده دار است نابودی اسرائیل را تا سه سال دیگر وعده میدهد و قاطعانه میگوید بعد از آن ما با عربستان وارد جنگ خواهیم شد و مکه را فتح خواهیم کرد. به همین صراحت. این که رئیس کتابخانه مجلس که قاعدتاً باید شخصی اهل علم و پژوهش باشد در مقام یک پیشگو ظاهر میشود خیلی مهم نیست. نمیشود رئیس مجلس آقای قالیباف باشد و رئیس کتابخانه مجلس رسول جعفریان.
بالاخره باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید که خوب هم میآید. البته الحق و الانصاف حاج آقای قاسمیان چندان هم از هنر بی بهره نیست و دست کم صدای خوشی دارد اما اگر صرفاً صدا معیار باشد زیر پل خواجوی اصفهان بعد از ظهر پُر میشود از صداهای خوشی که گاه هوش از سرت میرباید. از کودک و نوجوان و جوان بگیر تا میانسال و کهنسالِ خوش صدا آن جا جمع میشوند و هنر خود را به معرض نمایش میگذارند. هنرمندانی که همه چیز دارند الا طالعِ سعد. و کیست که نداند آن چه تعیین کننده است طالع آدمیزاد است و نه هنر که تاج سر آفرینش است. به قول خواجه شیراز: جُوی طالع ز خرواری هنر بِه. بگذریم.
دولت آقای رئیسی همه زورش را می زند تا ارتباط با کشوری را که عدهای معتقدند معدودی از هواداران آقای قالیباف برهم زنندهاش بودهاند بهبود بخشد و آن وقت درست در همین وقت سر و کله آقای قاسمیان پیدا میشود، عجیب نیست؟ آن هم در آستانه برگزاری یک مسابقه فوتبال با عربستانیها که با بدبختی رضایتشان را گرفتهایم؟ چرا وقتی دستگاه دیپلماسی نظام بسیج شده است تا ثابت شود همه چیز عادی است، یک مقام رسمی که از قضا از نزدیکترین افراد به رئیس مجلس است از جنگ با عربستان سخن میگوید؟
یادمان نرود که قبلاً هم شبیه همین دار و دسته از بانیان اصلی حمله به سفارت بودند و علی رغم موضع روشن و صریح رهبر انقلاب در مخالفت با چنین عمل غلطی حتی یک بار هم اعلام پشیمانی نکردند. آیا دار و دسته قالیباف با عربستانیها مشکل ایدئولوژیک دارند؟ یعنی مشکلشان آن قدر جدی است که صلاح ملک و مملکت هم حالیشان نیست و به هر قیمتی میخواهند به اهداف ایدئولوژیکشان دست پیدا کنند؟
بی خیال. قالیباف و ایدئولوژی؟ تعدادی از تندروها او را تکنوکرات میخوانند و بعضی از هوادارانش دوست دارند او را رضاخان بچه حزب الهیها خطاب کنند اما قالیباف هرکه هست و هرچه هست با دولتهای قانونی و مستقر در جمهوری اسلامی سر سازگاری ندارد. دست کم از زمان پس از جنگ. از زمان آقای هاشمی تا امروز. برایش فرقی هم نمیکند دولت مستقر متعلق به کدام جبهه باشد. حرفهایش را در باره آقای رفسنجانی شنیدهایم و نیاز به تکرار نیست. حسن روحانی در کارزار انتخاباتیاش او را رسماً به اقدام به طراحی لوله کردن دانشجویان متهم کرد و او هیچ پاسخی نداد. یعنی در زمان خاتمی هم بیکار نبوده و در بزرگترین تنش بین دانشجویان و نظام نقشی جدی ایفا کرده. در زمان معجزه هزاره سوم هم حتماً آن فایل مشهور را به یاد دارید که پیش از همه احمدی نژاد را به انحراف متهم کرد و یکی از وزرایش را دائم الخمر خواند. در زمان انتخابات 88 هم آن قدر دو دره بازی درآورد که عدهای به او تاختند و او را متهم به حمایت از میرحسین موسوی کردند. در دولت روحانی هم که شمشیر را از رو بست و علاوه بر غوغای مرغ بیست و پنج هزار تومانی ماجرای حمله به سفارت عربستان تدارک دیده شد و آن شد که دیدید و دیدیم. و حالا هم دار و دستهاش کمین کردهاند برای زدنِ دولت سیزدهم. منافع ملی و مصلحت مملکت و مردم بیچارهای که باید هزینه لاف و گزاف امثال آقای قاسمیان را بدهند هم طبق معمول فدای سرِ سوداهای آقای قالیباف.آیا همه مواردی که بر شمردم میتوانند اتفاقی رخ داده باشند؟ خدا کند من اشتباه کرده باشم اما این ماجرای آخری شوخی بردار نیست. سیسمونی گیت نیست که بگوییم دشمن آن را طراحی کرده برای تخریب رئیس انقلابی مجلس. حتی ماجرای شاسی بلندها هم نیست. مسئله حتی دولت سیزدهم هم نیست. میتوان مخالف رادیکال این دولت بود اما رفتارهایی از این دست در چارچوب دشمنی هم جا نمیگیرد. طرف رسماً دارد از جنگ با عربستان سخن میگوید و مملکت را دچار بحرانی اساسی میکند. یعنی آقای قالیباف متوجه نیست این رفتارهای هولناک چه میتواند بر سر این سرزمین بیاورد؟ باورم نمیشود.