تحریم و تورم گروگـانِ کاسبـان

0
102

زهرا علیاکبری روزنامه نگار: گروه اقتصادی: از شر اقتصاد ذینفعانه به راحتی نمیشود رها شد؛ این اعتقاد پیمان مولوی، اقتصاددان است که باور دارد کشورهایی که از رتبه آزادی اقتصادی به سمت نزولی حرکت کردند، درگیر یک اقتصاد شدیداً ذینفعانه هستند. وی تاکید دارد که در جایجای اقتصاد ایران، میتوان اقتصاد ذینفعانه را مشاهده کرد.

وی در توضیح این باور خود، چنین استدلال می‌کند: اقتصاد ذینفعانه یعنی این‌که شما برای هر کاری که به نفع اقتصاد است، نمی‌توانید هزینه و فایده عمومی داشته باشید، باید برای ذینفعان هم یک رویکرد داشته باشید. این اقتصاددان همچنین تاکید می‌کند: در اقتصاد ذینفعانه، رشد اقتصادی و تورم، گروگان ذینفعان اقتصادی است. آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگو با پیمان مولوی، کارشناس ارشد اقتصادی است.

  به نظر میرسد ذینفعان تحریم در این سالها خیلی قدرت گرفتهاند. یعنی حداقل بعد از برجام و از بین فرصتی که ذینفعان تحریم داشتند، به عینه میتوان قدرت گرفتنشان را دید. به نظر شما ذینفعان تحریم بزرگتر شدهاند؟ در دورهای، این گروه عنوان کاسبان تحریم نام میگرفتند.

یک مشکل بزرگی که ما با آن مواجه هستیم، فقط ذینفعان داخلی تحریم نیستند. در آمریکا نیز شما ذینفع تحریم دارید. در آمریکا هم مدیران عامل شرکت‌های بزرگ نفتی ذینفع فروش نفت کشورهای تحریمی هستند و سود کلانی می‌برند. تحریم کلاً سیستم خاص خود را دارد.

جالب است بدانید تا قبل از تحریم‌ها در سال 2000 رتبه آزادی اقتصادی ایران زیر 100 بود. حتی در زمان جنگ که من و شما کوپن را به خاطر داریم، رتبه آزادی اقتصادی ایران 90 بوده است. سال 2010 که تحریم‌ها تقریباً شروع شد، رتبه آزادی اقتصادی ایران 130 بود. یعنی تحریم بهترین فرصت برای از بین رفتن حق انتخاب عمومی بوده است. اصلاً جملاتی که می‌شنویم که ما در ایران می‌توانیم همه کالاها را تولید کنیم، پس چرا کالای مشابه خارجی‌اش باشد، از بین برنده حق انتخاب فردی است.

در اقتصاد ایران، رتبه آزادی اقتصادی در سال 2010 به 130 رسیده بود. در سال 2020 این رتبه به 159 رسید و امسال هم 160 هستیم. این اعداد، براساس گزارش موسسه فریزر است.

  ذینفع تحریم چه گروهی هستند؟

مثالی می‌زنم. این‌که ما خودرو وارد نکنیم، ارز خارج نشود، پس ما خودروهای CKD و SKD از چین بیاوریم و در بازار خودرویی که انحصار وجود دارد و تقاضای یک میلیون خودرو در سال دارد، کاری کنیم که قیمت خودرو دست دوم مدل 2018 آلمانی یا ژاپنی و… به قیمت 5 تا 10 برابر قیمت کمپانی اصلی برسد. حاشیه سود شرکت بی‌ام‌و برای هر خودرو 10 درصد است، اما در ایران دلالی که خرید و فروش خودرو می‌کند، 10 برابر حاشیه سود این شرکت پول در می‌آورد.

بر این اساس، زمانی ذینفعان تحریم راضی می‌شوند و می‌توان از این نحوه فربه شدن پول جلوگیری کرد که اقتصاد شما رشد داشته باشد. ای‌کاش بشود به لحاظ جملات زیبا، حرف‌های خوبی زد که می‌شود این کارها را کرد، اما اقتصاد ایران و ذینفعان اقتصاد حتماً از تحریم نفع می‌برند و از تمامی رسانه‌ها استفاده می‌کنند تا این امر را برعکس نشان دهند.

* یک گزارشی اوایل دهه 90 و قبل از تحریم نفتی منتشر شد که هشدار داده شده بود ما داریم وارد مرحلهای میشویم که کاسبان تحریم در خارج از ایران، پیرامون تحریم ایران دارند به شدت شکل میگیرند. اگر این حلقه پیرامون تحریم ایران شکل بگیرد، شکستن آن بسیار دشوار است. آن زمان هشدار داده شده بود که وارد این لوپ نشوید و از این شرایط پیشگیری کنید، اما به نظر میرسد وارد این حلقه شدهایم و یک تجارت کثیف جهانی پیرامون تحریم ایران شکل گرفته است.

من اعتقاد دارم همه کشورها و ملت‌ها، همت و فرصت‌شان را درک می‌کنند و وارد فازهایی نمی‌شوند که دچار مشکل شوند. گزارشی می‌خواندم که عربستان با سرمایه‌گذاری چینی‌ها، فقط 30 میلیارد دلار پروژه‌های انرژی و معدنی را در 10 کشور جهان می‌خواهد انجام دهد.

بالاخره ما یک‌بار تا برداشته شدن تحریم‌ها حرکت کردیم و شما تاثیرات مثبت آن را تا 2 سال حداقل دیدید. ما باید در نقد منصف باشیم و دیدیم که بعد از توافق برجام، اتفاقاتی می‌توانست بیفتد، ولی ادامه پیدا کردن این اقتصاد ذینفعانه، نفع گروهی را در پی دارد و آنچه که ما تحت عنوان خیر عمومی مطرح می‌کنیم، در درجات اول، دوم و سوم نیست.

گزارش‌های خیلی زیادی وجود دارد. شما فقط کافی است میزان قیمت نفت را در 10 سال گذشته بررسی کنید با میزانی که ایران نتوانسته نفت صادر کند. این‌ها را جمع کنید و بعد عدد عجیب و غریب 450 میلیارد دلار عدم‌النفع صادرات نفت در ایران می‌رسید. این عدد، فقط مربوط نفت است. شما می‌دانید 450 میلیارد دلار یعنی چه؟ این‌که یک‌بار شمال به جنوب، شرق به غرب، شمال‌غربی به جنوب شرقی و شمال شرقی به جنوب غربی ایران راه‌آهن سریع‌السیر و با آخرین تکنولوژی بزنید. با این کار حتی پول تمام نمی‌شود. می‌توان 3 بندر به اندازه بندر بوسان کره‌جنوبی که بندر ششم جهان است، در حاشیه خلیج‌فارس ایجاد کرد. همچنین کل سیستم هوایی ایران را با نزدیک به 100 فروند هواپیمای جدید به روز کنید. باز هم پول تمام نمی‌شود؛ یعنی 450 میلیارد دلار این‌قدر عدد بزرگی است. با بقیه پول می‌توان تمام سیستم آموزشی ایران را بر خط و آنلاین با اینترنت پرسرعت، هوشمند کنید. دیگر از مدارس کپری و کانکسی خبری نیست. از سوی دیگر، می‌توان تغذیه رایگان برای افراد در کلیه مدارس داشته باشیم. همچنان با این کارها، این پول تمام نمی‌شد. ورزش را می‌توانستیم رایگان کنیم و تمام سیستم حمل‌ونقل شهری به‌روز کنیم. با 450 میلیارد دلار می‌توانستیم کل اقتصاد ایران را تغییر دهیم.

 در همین یک دهه که ما با 450 میلیارد دلار عدمالنفع صادرات نفت روبهرو بودیم، کشورهای اطراف ایران از نظر اقتصادی متحول شدند.

تحول به اولویت بودن اقتصاد برمی‌گردد. شما به همه این کشورها دقت کنید، اقتصاد در درون‌شان اولویت است. شما عربستان‌سعودی را می‌بینید که به نظر من هوشمندانه از دهه 1960 با تقویت لابی خود در آمریکا، ایران را به گوشه‌ای راند و نقش خود را بارزتر کرد و الان هم به نقطه‌ای رسیده که می‌بیند چین می‌تواند شریک خوبی باشد. این کشور با کلیه جهان ارتباط خوبی دارد و سعی می‌کند در حوزه سرمایه‌گذاری تا 10 سال آینده، بزرگ‌ترین استخر پول جهان را ایجاد کند. درآمد سرانه عربستان فکر می‌کنم تا 5 سال آینده از 30 هزار دلار عبور کند. درآمد سرانه آمریکا نزدیک به 60 هزار دلار است. باز هم فاصله زیاد است، اما درآمد سرانه امارات به نزدیک به 30 هزار دلار می‌رسد؛ الان نزدیک به 21 تا 22 هزار دلار است.شما اگر می‌خواهید نماد توسعه را نگاه کنید، می‌توانید ببینید در یک جایی که به لحاظ جغرافیایی محدودیت وجود دارد و در دل صحرا، این‌که استخر پولی 3 هزار میلیارد دلاری ایجاد کنید، آموزنده است.

ترکیه را نگاه کنید. تولید ناخالص داخلی ترکیه در سال 1390 در حدود 100 میلیارد دلار از ایران بیشتر بوده؛ این در حالی است که در حال حاضر تولید ناخالص داخلی این کشور دو برابر ایران است. افول ایران به لحاظ یک اقتصاد، به رشد تمامی کشورهای اطراف ایران کمک کرده است.

 خطر این موضوع را چه میدانید؟

خطر این موضوع این است که بسیاری از کشورهای حاشیه‌ای علاقه‌ای به رشد اقتصادی ایران هم ندارند. تحریم ایران برای آنها هم فرصت است. براساس گزارش OECD، رتبه اعتباری ایران 7 از 7 است؛ البته این عدد در زمان برجام 5 از 7 شد. در دوره دولت اصلاحات، 4 از 7 بودیم. چرا باید از ایران سرمایه خارج شود و به کشوری برود که رتبه اعتباری‌اش B است. آیا نفع بودن در شرایط حاضر، به کشورهای دیگر می‌رسد؟ من نمی‌گویم آنها برای تحریم ایران برنامه دارند، ولی می‌گویم با قدرت بسیاری از آن استفاده می‌کنند. چرا امارات باید هاب واردات به ایران باشد؟ چرا بنادر ایران نباید به همان میزان توسعه پیدا کنند؟

پس اقتصاد ذینفعانه در اقتصاد جهانی هم قابل تعمیم است. اصلاً اقتصاد ذینفع دارد. اگر بازی براساس برد – برد باشد، رشد اقتصادی ایجاد می‌شود، ولی اگر بازی بد چیده شود، در تله‌ای قرار می‌گیرید که در این تله، ذینعان به حدی متفاوت هستند که خروج از این وضعیت ساده نیست. به همین دلیل اعتقاد دارم خروج از اقتصاد ذینفعانه بسیار کار سختی است.

  درباره درآمد سرانه ایران نیز یک توضیحی میدهید؟

درآمد سرانه عبارت است از تقسیم‌کردن تولید ناخالص داخلی بر میزان جمعیت یک کشور. وقتی می‌گوییم درآمد سرانه در آمریکا 60 هزار دلار است، آیا قرار است هر آمریکایی 60 هزار دلار آخر سال در حساب بانکی داشته باشد؟ خیر، هیچ عدالتی در این عدد وجود ندارد. البته در برخی کشورهای اسکاندیناوی، تقسیم برابرتری وجود دارد. برای مثال، در آلمان توزیع برابرتری وجود دارد و در کشورهایی، انحراف بیشتری وجود دارد.

در ایران درآمد سرانه نزدیک به 3 هزار دلار است. البته با دلار 50 هزار تومانی یک عدد است و با دلار 4 هزار و 200 تومانی هم یک عدد. درآمد سرانه در ایران تقریباً یک سوم درآمد سرانه شهروند ترکیه‌ای، یک دهم شهروند اماراتی و تقریباً یک ششم شهروند عربستانی است. درآمد سرانه سوییس هم 70 هزار دلار است.درآمد سرانه ما فعلاً از پاکستان، تاجیکستان و ارمنستان بالاتر است و متاسفانه باید بگوییم اگر رشد اقتصادی نداشته باشیم، تا یکی دو سال آینده درآمد سرانه ایران از کشور عراق هم پایین‌تر خواهد بود. درآمد سرانه ایران از تمام کشورهای حوزه خلیج‌فارس پایین‌تر است. این‌ها براساس گزارش بانک جهانی است.

  در اقتصاد ذینفعانه میتوان رشد اقتصادی داشت؟

به هیچ‌وجه، چون تضاد منافع بین واردکننده و صادرکننده وجود دارد. در اقتصاد ذینفعانه، رشد اقتصادی گروگان ذینفعان اقتصادی است. چرخه آن چگونه شروع می‌شود؟ من همیشه می‌گویم واردات است که کشور را ثروتمند می‌کند. شما باید چیزی را صادر کنید که مزیت واقعی دارد؛ نه مزیت دروغین. شما نمی‌توانید با دیوار کشیدن دور اقتصاد کشور، لوازم‌خانگی تولید کنید، ولی گران‌تر از چینی و ژاپنی در بیاید!؟ نمی‌توانید به دور کشور دیوار بکشید و خودرو تولید کنید، اما خودرو تولیدی گران‌تر از خودرو ژاپنی در بیاید!؟ پاسخ در ماهیت اقتصاد ذینفعانه در خودرو و لوازم‌خانگی است. چطور می‌شود یک شرکت در ایران قهوه تولید می‌کند، اما قیمت محصول تولیدی‌اش، از محصول تولیدی ایتالیایی گران‌تر در می‌آید!؟ چطور چنین چیزی امکان دارد؟ دلیل آن در اقتصاد ذینفعانه است. وقتی شما به عنوان یک شرکت یا بنگاه نتوانید جنس خوب و با کیفیت را بیاورید، نمی‌توانید رقابت کنید و وقتی این رقابت را نتوانید انجام دهید، صنعت برق می‌شود که آن هم درگیر اقتصاد ذینفعانه است. بنزین هم درگیر اقتصاد ذینفععانه هست. ما در جای جای اقتصاد ایران، این اقتصاد ذینفعانه را می‌بینیم و این، چوب لای چرخ رشد اقتصادی می‌گذارد.

رشد اقتصادی نیازمند ثبات در تصمیم‌گیری است که در رتبه اقتصادی 160 که قدرت پول جزو ارکان اصلی آن است، در جایگاه آخر قرار داریم و اصلاً نمی‌توان پیش‌بینی داشت. همچنین رشد اقتصادی نیازمند سرمایه‌گذاری ممتد است؛ سرمایه‌گذاری خارجی و داخلی. همان‌طور که گفتم، ما نیاز به 20 میلیارد دلار سرمایه برای رشد اقتصادی 5 درصدی هستیم. برای دستیابی به آرزوی برنامه هفتم هم که از رشد اقتصادی 8 درصدی صحبت می‌کند، به طور متوسط سالانه بیش از 50 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز است.ما حتی در ایران ذینفع تورم داریم؛ نه شخص و فرد خاصی، بلکه ترازنامه بسیاری از شرکت‌ها، عاشق تورم هستند. بدهی با تورم رشد نمی‌کند، اما دارایی با تورم رشد می‌کند. بعد از چندین سال، اندازه دارایی‌ها به چندین برابر بدهی‌ها می‌رسد. در این‌جا سیستم بانکی مقصر می‌شود و می‌گویند بانک‌ها اقتصاد ایران را زمین زدند. بانک‌ها اقتصاد ایران را زمین نزدند، بانک‌ها دارند براساس یک اقتصاد خیلی مشکل‌دار با نرخ منفی حقیقی مضمحل می‌شوند.

بر این اساس، حتماً در اقتصاد ذینفعانه نمی‌توانیم رشد اقتصادی ممتد داشته باشیم. تنها در این حالت می‌توان رشد اقتصادی ممتد داشت که مذاکرات انجام شود، یک میلیون بشکه نفت اضافه فروش رود و پول‌های بلوکه شده آزاد شود.

 یک نکتهای که در حال حاضر وجود دارد، این است که دولت تاکید دارد که رشد اقتصاد رو به بهبود است، اما برخی کارشناسان اعتقاد دارند که این یک نوع توهم است و هیچ سرمایهگذاری جدیدی در جهت توسعه اقتصادی دیده نمیشود. به نظر شما، توهم رشد اقتصادی چه خطری برای اقتصاد دارد؟

ما سال‌هاست چیزی داریم تحت عنوان برنامه توسعه. شما برنامه‌های توسعه‌ای را مطالعه کنید، بیشتر شبیه انشا دوره دبیرستان است. یک‌سری آمال و آرزو بدون هیچ‌گونه شاخص سنجش، ورودی سرمایه و خروجی‌اش می‌بینید. شما وقتی از رشد اقتصادی صحبت می‌کنید، باید کامل توضیح دهید که چگونه با عدم رشد تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد، رشد اقتصادی ایجاد شده است. رشد اقتصادی نیازمند تجهیزات و ماشین‌آلات است. چگونه با افول تشکیل سرمایه ثابت، در حال رشد اقتصادی هستیم؟ چگونه با خروج سرمایه، رشد اقتصادی داریم؟ آیا این رشد اقتصادی، ناشی از فضای کوچک‌شدن اقتصاد ایران در دوران کرونا و ادامه‌اش تا الان نیست؟ اقتصاد ایران در دوران کرونا وارد شرایط بدی شده بود و بعد از دوران کرونا، وضعیت متفاوت شده است. حالا سؤال این است که بعدش چی؟ آیا توانایی ادامه رشد اقتصادی، بعد از این وجود دارد؟ ما نیازمند تزریق سرمایه به اقتصاد کشور هستیم.

موضوع دیگر این‌که حالا سرمایه را هم داشته باشید، پول هم داشته باشید، ولی دسترسی به تکنولوژی و دانش روز نداشته باشید، چگونه در بازارهای رقابتی که با آخرین تکنولوژی‌ها کار می‌کنند، می‌توانیم رقابت کنیم؟ مگر می‌شود یک کارخانه با تکنولوژی 5 سال قبل، بتواند با تکنولوژی روز دنیا رقابت کند؟ اقتصاد ایران دارد مستهلک می‌شود. این را باید قبول کنیم که نیاز به به‌روزرسانی است.

ما امسال می‌توانیم شعار بدهیم که رشد اقتصادی داریم، ولی آیا می‌شود گفت این رشد ممتد است!؟ البته حواسمان باشد، ما نباید در دام دولت به دولت بیفتیم؛ این یک روند است.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید