post

دکتر سوري: اصرار دارند مريض را در بيمارستان نگه دارند چراکه پول خرج ميکند

تجارت با هزينه هاي درمان!

مظاهر گودرزی روزنامه نگار: گروه اجتماعي: برنامه هفتم توسعه در مجلس درحال بررسي است تا تبديل به سند بالادستي شود، سندي که قرار است براي چند سال راهنماي تصويب قوانين در حوزه‌هاي متفاوت باشد، يکي از اين حوزه‌ها بهداشت و درمان است؛ در تمام سال‌هاي گذشته اولويت بهداشت بر درمان همواره گفته و شنيده شده […]

تاریخ انتشار: 17 مهر 1402 - 14:36
کد خبر: 11845

مظاهر گودرزی روزنامه نگار: گروه اجتماعي: برنامه هفتم توسعه در مجلس درحال بررسي است تا تبديل به سند بالادستي شود، سندي که قرار است براي چند سال راهنماي تصويب قوانين در حوزه‌هاي متفاوت باشد، يکي از اين حوزه‌ها بهداشت و درمان است؛ در تمام سال‌هاي گذشته اولويت بهداشت بر درمان همواره گفته و شنيده شده است اما تا پاي کار که مي‌رسد اين برنامه‌هاي درمان محور هستند که گوي سبقت را در بودجه و امکانات از بهداشت مي‌ربايد، چيزي‌که به‌نظر مي‌رسد در لايحه برنامه هفتم توسعه هم اتفاق افتاده است و باز هم همه توجه‌ها سمت‌وسوي درماني دارد، اين را حميد سوري، اپيدميولوژيست و مدرس دانشگاه به خبرآنلاين مي‌گويد: «متاسفانه چيزي که در برنامه توسعه هفتم وجود دارد اين است که مداخله‌هاي پيش از رخداد بسيار ضعيف است و عمده تمرکز آن بر روي مسائل درماني و بعد از رخداد است.»

متن کامل اين گفت‌وگو در ادامه آمده است.

آقاي دکتر شما ظرفيتهاي برنامه هفتم توسعه را درخصوص بهداشت و درمان چهطور بررسي ميکنيد؟

عمده تمرکز برنامه هفتم در خصوص بهداشت و درمان بر روي درمان است، برنامه‌اي که با روح علم سلامت سنخيت ندارد، درحالي‌که در علم سلامت ما وظيفه داريم از افراد محافظت کنيم تا بيمار نشوند، اگر برنامه توسعه هفتم با همين کيفيت تصويب شود ما در حوزه سلامت طي سال‌هاي آينده گرفتار مشکلات جدي‌اي خواهيم شد، يعني هزينه‌هاي زيادي براي درمان مردم صورت مي‌گيرد درحالي‌که مي‌شوند خيلي کمتر از اين هزينه‌ها را صرف پيشگيري از بيماري و برنامه‌هاي بهداشت کرد، با اين اقدام کيفيت زندگي افراد جامعه هم افزايش پيدا مي‌کند.

بودجه حوزه بهداشت و درمان در کشور ما چه نسبتي با هم دارند؟

طبق گزارش‌هاي منابع داخلي ۸۰ درصد بودجه‌هاي بهداشت و درمان فقط صرف درمان مي‌شود درحالي‌که ۲۰ درصد اين بودجه صرف بهداشت مي‌شود، اما در کشورهاي توسعه يافته اين نسبت تقريباً معکوس است و بخش زياد بودجه براي بهداشت و پيشگيري از بيماري‌ها صرف مي‌شود، تجارت درمان در کشور ما خيلي پررنگ است، چراکه متاسفانه خود تصميم‌گيرندگان در حوزه درمان ذي‌نفع هستند، اين گروه يا اطلاعات کافي درباره پيشگيري از بيماري و بخش بهداشت ندارند يا اين‌که تعارض منافع دارند، بنابراين يا از سر جهل است يا از سر حفظ منافع تمرکز بودجه در حوزه درمان بيشتر است، در حوزه بهداشت پولي وجود ندارد اما چون درمان وارد کار تجاري شده است سودآوري بيشتري دارد و برايش تقاضا ايجاد مي‌شود، نتيجه اين وضعيت اين مي‌شود که ما دائم بايد تجهيزات پزشکي و دارو خريداري کنيم.

يعني بودجه زيادي صرف خريد دارو و تجهيزاتي ميشود که نيازي به آنها نيست؟

خيلي از مداخله‌هاي درماني در کشور ما غير استاندارد است و با معدل جهاني سازگاري ندارد، مثل نسبت استفاده از ام‌آرآي به جمعيت، يا مثلاً استفاده از آنتي‌بيوتيک‌ها، امروز از تکنولوژي‌هاي مدرن و تست‌هاي مختلف در کشور ما بيش از حد استفاده مي‌شود، ميانگين طول اقامت بيمار در بيمارستان در کشور ما در مقايسه با کشورهاي پيشرفته خيلي بيشتر است، اينجا اصرار دارند مريض را در بيمارستان نگه دارند چراکه پول خرج مي‌کند، فرقي هم ندارند هزينه‌ها مستقيم از جيب بيمار پرداخت شود يا از طريق بيمه‌ها پرداخت شود.

درخصوص استفاده از تجهيزات پزشکي چهطور؟

دستگاه‌هاي گران‌قيمت مانند ام‌آرآي يا پت‌اسکن، اگر در يک کشور توسعه يافته هر ۱۵ سال نياز به تعويض دارد، در کشور ما هفت هشت ساله نياز به تعويض دارد چراکه از آن کار زيادي کشيده مي‌شود، بخش زياد آن‌هم به‌دليل تقاضاهاي القايي است، يعني چيزي که واقعاً نياز نيست اما براي انجام آن تقاضا ايجاد مي‌شود، وقتي بيمار به پزشک مراجعه مي‌کند از نظر علمي واقعاً نيازي به اين حجم از آزمايش و راديوگرافي و تست‌هاي مختلف نيست، اما اين تست‌ها براي بيمار تقاضا مي‌شود، نتيجه چنين اقدامي هم اين مي‌شود که هزينه درمان بيماران افزايش پيدا مي‌کند ضمن اين‌که با منطق سلامت سازگاري ندارد. گاهي پزشک به بيمار مي‌گويد فقط فلان آزمايشگاه يا راديولوژي را قبول دارد، اين سبب مي‌شود مردم مرتباً در صف انواع تست‌ها و تصويربرداري‌ها باشند. مردم که متقاضي اين همه هزينه کردن نيستند، برعکس اين تقاضا براي آن‌ها القا مي‌شود، اين‌ها سبب مي‌شود که هزينه‌هاي درمان افزايش پيدا کند و تجارت درمان تقويت شود، در نظام سلامت بي‌عدالتي درست شود و ما مردمي هميشه بيمار داشته باشيم، درحالي‌که مطلوب اين است که مردم هميشه سرحال باشند وساام زندگي کنند که نياز کمتري به خدمات درماني داشته باشيم، درحالي‌که امروز هر شهري که مي‌رويم شلوغ‌ترين جاها مطب‌ها و بيمارستان‌ها هستند.

ما نبايد اجازه بدهيم مردم قرباني تصميمات غلط شوند، وقتي قرباني شدند به دنبال آن نارضايتي سياسي و اجتماعي ايجاد مي‌شود، جامعه‌اي که هميشه درگير مسائل اين‌چنيني (بهداشت و درمان) هست تاب‌آوري‌اش نسبت به مشکلات کم مي‌شود و و زود واکنش نشان مي‌دهد و اعتراض مي‌کند، هر جامعه‌اي ظرفيتي براي تحمل مشکلات دارد، گرفتاري‌هاي درماني تاب‌آوري جامعه را پايين مي‌آورد و هنگام مواجهه با مشکلات بردباري و تحمل جامعه کم مي‌شود طوري‌که دست به اعتراض مي‌زنند. يک نفر را صبح تا شب گرفتار بيمارستان و تهيه دارو کرده‌ايد معلوم است وقتي بشنود کشور درحال توسعه است برافروخته مي‌شود.

دليل مشکلاتي که توضيح داديد چيست؟

دليل همه اين مشکلات اين است که در سيستم‌هاي برنامه‌ريزي افرادي‌که داراي نگاه علمي هستند کمتر مشارکت داده مي‌شوند، برعکس کساني که برنامه‌ريزي مي‌کنند يک‌سري کارشناس‌هايي با سطح علمي پايين و تجربه‌هاي چندساله در وزارتخانه هستند يا افرادي که نام‌شان به‌خاطر فعاليت‌هاي درماني بزرگ شده است، شما توجه کنيد در وزارت بهداشت اکثر وزيرها جراح هستند، کسي که جراح است واقعاً اطلاعاتي از نظام سلامت ندارد اگرهم چيزهايي مي‌داند به‌شکل تجربي آموخته است. لذا پشتوانه علمي و مطالعاتي ما براي برنامه‌ريزي ضعيف است، شما از کساني‌که برنامه توسعه هفتم را در حوزه سلامت نوشته‌اند بپرسيد که مستندات و پيوست علمي اين برنامه چيست، هيچ چيزي براي ارائه ندارند، در خوشبينانه‌ترين حالت برنامه ششم حدود ۴۰ درصد محقق شد، برنامه‌اي که قرار باشد ۶۰ درصد محقق نشود برنامه نيست، معلوم است که خيلي غيرعلمي و غيرواقع‌بينانه بوده است، برنامه هفتم توسعه هم همين مشکلا قبلي را دارد که هيچ، بدتر هم شده است.

 

 

 










ارسال دیدگاه

< / End-->