با آغاز عملیات غافلگیرانه و ترکیبی طوفان الاقصی توسط نیروهای حماس، پرسشهای زیادی درباره آینده درگیریها و نقش بازیگران منطقهای و فرامنطقه ای مطرح میشود. ولید عبدالحی کارشناس مسائل راهبردی و پژوهشگر برجسته اردنی در ارزیابی خود مینویسد: سه سؤال در تمام رسانههای عربی و بین المللی درباره پیامدهای عملیات طوفان الاقصی به کرات شنیده میشود:
سؤال اول: آیا دایره تقابل از سطح فعلی به سطح منطقهای گسترش خواهد یافت؟
سؤال دوم: اگر اساساً جنگ در چهارچوب فعلی خود باقی بماند، چه چشم اندازی برای بازه زمانی کوتاه مدت وجود دارد؟
سؤال سوم: اهمیت عملیات طوفان الاقصی چیست: ماهیت تاکتیکی یا استراتژیک دارد؟
پاسخ به سؤال اول؛ احتمال گسترش رویارویی: در اینجا باید جغرافیای رویارویی منطقهای را در صورت وقوع آن مشخص کرد، زیرا به این معناست که تمام یا بیشتر محورهای مقاومت در کنار این رویارویی قرار میگیرند. اگر بخواهیم احتمالات پیوستن را – در صورت وقوع – رتبه بندی کنیم، به این صورت است: اول حزب الله – دوم انصارالله – سوم ایران – چهارم سوریه.
الف – حزبالله: ورود حزب الله در این رویارویی ممکن است ماهیت یک رویارویی محدود را به خود بگیرد که تنها به مرزها مربوط شود. اما موارد زیر را باید در نظر داشت:
1- گستردگی ادامه نبرد در غزه، هر چه نبرد طولانیتر شود، احتمال مشارکت حزبالله بیشتر میشود، اما طول این رویارویی به تلاش جامعه بینالمللی برای توقف جنگ، به ویژه با تلفات فزاینده بستگی دارد. ایالات متحده در درگیریهای بزرگ غوطهور است. جنگ روسیه و اوکراین، تنش چین و تایوان از نمونههای آن هستند. ضمن اینکه شروع قریبالوقوع کارزارهای انتخاباتی برای ریاستجمهوری آمریکا را نباید فراموش نکنیم. اظهارات وزیر امور خارجه آمریکا نیز مبنی بر «فقدان شواهد درباره مشارکت ایران، متغیرهایی هستند که برای جلوگیری از گسترش تقابل در کنار هم قرار میگیرند.
2- بیانیههای رسمی روسیه و چین بر لزوم حرکت در جهت توقف تشدید تاکید دارد.
3- واضح است که قیمت نفت شروع به افزایش کرده و با توجه به بحران اقتصادی در اروپا، هیچ وسوسهای برای اصرار در جهت ادامه یا گسترش جنگ وجود ندارد، به ویژه اگر حمل و نقل در تنگه هرمز، باب المندب و دریای سرخ مختل شود.
4- شکی نیست که کشورهای عربی، به ویژه کشورهای نزدیک به منطقه درگیری، از ترس هجوم مهاجران از غزه یا وقوع تظاهرات و تحرکات مردمی که بی ثباتی را افزایش میدهد، مایلند فوراً جنگ را متوقف کنند.
ب – انصارالله: انصارالله یمن مشرف به ساحلی به طول 442 کیلومتر در دریای سرخ است و پیش از این در سالهای 2016، 2017، 2018 و 2020 علیه برخی کشتیها عملیات نظامی انجام داده و در نوامبر 2019، رهبر انصارالله تهدید به حمله به اهداف اسرائیل در دریای سرخ کرد. کافی است بدانیم که تردد بین المللی در دریای سرخ شامل عبور روزانه حدود 4 میلیون بشکه نفت از این دریا و 25 هزار کشتی تجاری در سال است که 7 درصد تجارت جهانی را در سال تشکیل میدهد.
ج – ایران: مشارکت احتمالی ایران شاید مهمترین نقطه نگرانی جامعه بین المللی باشد و در این حالت ممکن است کل خاورمیانه به عرصه درگیری بدون مرز تبدیل شود. به نظر میرسد ایران با توجه به شرایط داخلی، تحریمهای شدید علیه آن و تمایل روسیه و چین برای پایبندی به مسیر آرامش به دنبال رویارویی مستقیم با اسرائیل نیست.
د – سوریه: این احتمال وجود دارد که این کشور با توجه به شرایط داخلی خود مستقیماً در رویارویی قرار نگیرد. سوریه از طرفهای مختلف از جمله ترکیه و مخالفان مسلح با شمال و جنوب خود تنش را تجربه میکند. اما ممکن است به لحاظ اخلاقی و در جهت نزدیک شدن بیشتر به جنبش حماس عمل کند و تنها به آن فرصتهای جدیدی برای حضور در سوریه بدهد.
موارد فوق نشان میدهد که احتمال جنگ فراگیر و منطقهای کمتر است و این امر با این واقعیت تقویت میشود که قدرتهای بینالمللی و منطقهای و حتی اسرائیل گسترش جنگ را به نفع خود نمیدانند. ممکن است ترکیه با استفاده از روابط خود با طرفهای درگیر به ویژه اسرائیل و حماس و با کمک گرفتن از دیپلماسی نیابتی در قطر، در آرام کردن اوضاع نقش داشته باشد.
پاسخ به سؤال دوم؛ محدوده زمانی: توقف زودهنگام نبرد دشوار است، زیرا با توجه به تداخل نیروها، وضعیت بحرانی دولت نتانیاهو، و حضور دهها یا شاید صدها زندانی از هر دو طرف، اوضاع پیچیدهتر از آن است که به سرعت حل شود. باید مدنظر داشت که مذاکرات زمان میبرد تا به توقف درگیری منجر شود، به خصوص که شرایط متقابل برای یافتن راه حل بسیار پیچیده خواهد بود.
پاسخ به سؤال سوم؛ اهمیت عملیات طوفان الاقصی: دو مسیر در این باره وجود دارد، مسیر شک و تردید، که مشمول بار تجربیات قبلی اعراب است، و بیم آن میرود که این عملیات کپی برداری از جنگ یوم کیپور باشد. یک دستاورد نظامی با عقب نشینی سیاسی و ورود به مذاکرات مشابهی مانند کمپ دیوید که با شرایط خاص خود همراه است. در سیاست، راه جهنم با نیت خیر هموار میشود.
در مورد راه دوم، این است که آنچه را که رخ داده به عنوان یک اپیزود از یک درگیری وجودی در نظر بگیریم که اشکال آن بدون انکار محتوای آن تجدید خواهد شد. نتیجه هر چه بود، جنگهای 1948، 1956، 1967، 1973، 1982، انتفاضه اول، انتفاضه دوم و سپس از سال 2000 تا کنون و نبرد با لبنان، سوریه و غزه متوقف نشد. ویژگی کلی، تداوم درگیری بدون توجه به مظاهر مختلف آن است و مهمترین ویژگی طوفان الاقصی درهم شکستن اعتماد به نفس اغراق آمیز اسرائیل است. همچنین بازگرداندن مسئله فلسطین به خط مقدم دیپلماسی جهانی و بازگرداندن اعتماد به گزینه مقاومت. اما هر چیزی بهایی دارد و آنچه در غزه در جهت تخریب برنامه ریزی شده رخ میدهد بخشی از بهای آن است که شاید سستی اعراب هزینههای آن را چند برابر کند.