انقضای محدودیتها و تحریمهای تسلیحاتی ایران هم یک دستاورد «حقوقی» بلندمدت است و هم یک پیروزیِ «سیاسی» در شرایط کنونی تلقی میشود. اینکه در اوج ایرانهراسی ناشی از منازعات اسرائیل و فلسطین، سازمان ملل پایان این محدودیتها و تحریمها را رسماً اعلام کند و در عمل این پیام را برساند که فعالیتهای موشکی ایران را مغایر با صلح و امنیت بینالمللی نمیداند، قطعاً یک پیروزی سیاسی است. از نظر حقوقی نیز نه تنها انقضای این تحریمها موجب خواهد شد کشورهای غربی دیگر نتوانند به راحتی در رابطه با فعالیتهای موشکی و ماهوارهای ایران در مراجع بینالمللی فضاسازی کنند، بلکه در بیانیهها و کارزارهای تبلیغاتی خود نیز دیگر نمیتوانند به هیچ سند بینالمللی علیه فعالیتهای ایران استناد کنند. از طرف دیگر، دست ایران نیز – از نظر حقوقی – برای مبادرت به همکاریهای موشکی با سایر کشورها – به ویژه چین و روسیه – باز خواهد شد.
امکان وضع تحریم «بینالمللی» علیه ایران در این حوزه دیگر امکانپذیر نیست. وضع تحریمهای جدید بینالمللی مستلزم تصویب یک قطعنامه جدید از سوی شورای امنیت خواهد بود که قطعاً با اِعمال وتوی چین و روسیه مواجه خواهد شد. اما اینکه آمریکا و اروپا – در سطح کنگره، نهادهای ملی و نهادهای قانونگذار اتحادیه اروپا – بخواهند تحریمهای خود را حفظ کنند یا افزایش دهند، کاملاً محتمل است. اما باید توجه داشت تحریمهای ملی و منطقهای آنها برای سایر کشورهای جهان الزامآور نیست.
به هرحال دستاورد تیم مذاکرهکننده برجام در رابطه با قطعنامه 2231 – به ویژه در مورد مسئله موشکی – یک دستاورد بینظیر و استثنایی است. نخست اینکه برای اولین بار در تاریخ سازمان ملل، کشوری که خود «موضوع» قطعنامههای شورای امنیت بوده، در کنار پنج عضو دائمی این نهاد نشسته و در مورد متن یک قطعنامه جایگزین در مورد خود مذاکره کرده و در تدوین متن نهایی ایفای نقش کرده است. تا آنجا که میدانم، جز ایران هیچ کشور دیگری در موارد مشابه هرگز در تدوین متن یک قطعنامه شورای امنیت در مورد خودش به چنین موقعیتی دست نیافته است!
دوم اینکه، علیرغم اینکه موضوع موشکی خارج از حیطه مذاکرات هستهای بوده، تیم مذاکرهکننده برجام موفق شد محدودیتهای الزامآور مندرج در قطعنامه 1929 در این زمینه را به محدودیتهای غیرالزامآور در قطعنامه 2231 تبدیل کند. به عبارت دیگر، تیم مذاکرهکننده برجام، در فرایند نگارش قطعنامه 2231، با تغییر یک فعل و قید یک جمله شرطی در ماده 3 ضمیمه ب قطعنامه، عملاً «تصمیم» الزامآور قبلی شورای امنیت (در قعطنامه 1929) را به یک «فراخوان» غیرالزامآور (در قطعنامه 2231) تبدیل کرد. به همین خاطر هم – حتی پیش از انقضای این محدودیتها و تحریمها در روزهای اخیر – آمریکا و دولتهای غربی هرگز نتوانستند طی این سالها رزمایشهای موشکی یا پرتابهای ماهوارهای ایران را غیرقانونی و ناقض قطعنامه تلقی کنند و متناسب با آن با ایران برخورد نمایند. یعنی هر بار که تلاش کردند موضوع فعالیتهای موشکی ایران را به شورای امنیت ارجاع دهند، در صحن شورا شکست خوردند.
سوم اینکه تیم مذاکرهکننده برجام موفق شد به سازوکاری دست یابد که طی آن تحریمهای شورای امنیت در یک تاریخ توافقی – بدون نیاز به صدور یک قطعنامه جدید – به صورت خودکار «منقضی» میشوند. در واقع، از این نظر نیز قطعنامه 2231 استثناست چرا که در سایر موارد مشابه، لغو تحریمهای شورای امنیت همواره مستلزم تصویب یک قطعنامه جدید با رأی مثبت پنج عشو دائمی شورا بوده است. ارزش و اهمیت این دستاورد اینجا مشخص میشود که امروز، در اوج تنشهای سیاسی و نظامی میان ایران و اسرائیل و حامیان غربی او، آمریکا و هیچیک از شرکای آن نتوانستند از لغو محدودیتها و تحریمهای شورای امنیت در حوزه موشکی جلوگیری کنند.
در واقع، فرایند تدوین و ویژگیهای قطعنامه 2231 آنقدر جالب توجه است که دانشکدههای حقوق در جهان میتوانند آن را به عنوان یک نمونه خاص به دانشجویان رشتهٔ حقوق بینالملل و دیپلماسی تدریس کنند! اما متاسفانه در ایران، رسانهها – به ویژه صدا و سیما – در تشریح و توضیح این دستاورد بزرگ حقوقی برای افکار عمومی به شدت کوتاهی کردند و امروز بسیار از مردم از این موفقیت قابل توجه تیم مذاکرهکنند ایران بیخبر ماندهاند. حال اینکه در کنگرهٔ آمریکا، و در بسیاری از رسانهها و اندیشکدههای آن، تیم مذاکرهکننده دولت اوباما بابت این شکست حقوقی در برابر ایران تا به امروز مورد سرزنش و شماتت قرار دارند.