« نقش اقتصاد» از افزايش سرمايهگذاري غولهاي نفتي و پيشبيني کاهش تقاضا براي نفت گزارش مي دهد
نفت همچنان کالايي اساسي در آينده جهان
نعیم نوربخش روزنامه نگار و مترجم: سال گذشته شرکتهاي بزرگ نفتي با سوار شدن روي موج صعودي بهاي نفت و گاز ضمن راه روفتن روي اعصاب دولتهاي غربي، ميلياردها دلار سود بادآورده به جيب زدند. اين سود کلان از محل پيشي گرفتن تقاضا از عرضه سوختهاي هيدروکربني به دست آمده بود. دولت بايدن بيشتر از […]
نعیم نوربخش روزنامه نگار و مترجم: سال گذشته شرکتهاي بزرگ نفتي با سوار شدن روي موج صعودي بهاي نفت و گاز ضمن راه روفتن روي اعصاب دولتهاي غربي، ميلياردها دلار سود بادآورده به جيب زدند. اين سود کلان از محل پيشي گرفتن تقاضا از عرضه سوختهاي هيدروکربني به دست آمده بود. دولت بايدن بيشتر از ساير دولتها از اين روند رنج کشيد. برخلاف تلاشهايي که واشنگتن صرف بستن بال و پر شرکتهاي نفتي کرده بود، صنعت نفت در آمريکا بالاترين نرخ سودآوري تاريخي خود را رقم زد. در حالي که اغلب اين شرکتها وجوه هنگفت به دست آمده را خرج بازپرداخت بدهيها و افزايش سود تقسيمي ميان سهامداران کردند، برخي از آنها نيز نگاهي آيندهنگر داشتند.
شرکت اکسون در سال گذشته ميلادي ۵۶ ميليارد دلار سود خالص کسب کرد. در سال جاري اين شرکت مبلغي بالاتر از اين سود را صرف تصاحب مالکيت شرکت «پايونير نچرال رسورسز» کرد تا به پيشتاز صنعت نفت شيل در ايالات متحده تبديل شود. دو هفته بعد از اين رويداد شرکت شورون که سال گذشته رشد دو برابري سوددهي را تجربه کرده بود از تمايلش براي تصاحب شرکت Hess به ارزش ۵۳ ميليارد دلار خبر داد. بايد ديد پس از اين نوبت کدام شرکت ميرسد.
تمام فعالان صنعت نفت آمريکا در اين خصوص همرأي هستند که اکنون زمان آن فرا رسيده است که شرکتهاي نفتي در اين کشور با تملک و ادغام اقدام به يکپارچهسازي عمليات خود کنند. دلايلي که پشت اين رويکرد نهفتهاند شامل رقم خوردن سودهاي هنگفت بيسابقه، به اوج رسيدن مساحت زمينهاي درگير در استخراج نفت شيل و محدود شدن اکتشافات تازه در سطح بينالمللي ميشود.طبق گزارش فايننشالتايمز دو ادغام بزرگي که اکسون و شورون در هفتههاي اخير خبر آن را رسانهاي کردهاند، آغاز رقابتي را رقم زده است که هدفش تضمين دسترسي به ذخاير نفتي و گازي در بلندمدت ميباشد و اين در حالي است که برخي کارشناسان پيشبيني ميکنند که پس از اين شاهد روند نزولي تقاضا در بازار نفت و گاز خواهيم بود.مدير عامل شورون «مايک ويرث» اخيراً در مصاحبه با فايننشالتايمز گفته بود که ما در دنياي واقعيتها زندگي ميکنيم و بايد سرمايه خود را صرف پاسخ دادن به تقاضاي واقعي در جهان کنيم. او اضافه کرده بود که تقاضا براي نفت بعد از سال ۲۰۳۰ نيز روند صعودي خود را حفظ خواهد کرد. اوپک نيز در آخرين پيشبيني خود از بازار نفت آورده است که تقاضا براي نفت خام دستکم تا سال ۲۰۴۵ سير صعودي خواهد داشت. اين آبي بود روي آتش نگرانيها و روند عدم سرمايهگذاري کافي در صنعت نفت که آن نيز ناشي از همين نگراني بوده و در سالهاي اخير به امري متداول تبديل شده بود. عامل اصلي اين کسري سرمايهگذاري عموماً تأثيرگذاري تبليغات طرفداران انرژي پاک بوده است که تلاش ميکنند از طرفي سرمايهگذاران جديد را از ورود به صنعت نفت و گاز منصرف کنند و از طرفي ديگر شرکتهاي نفتي را ترغيب کنند تا به جاي سرمايهگذاري براي خريد داراييهاي جديد، به تقسيم سود و بازگشت سرمايه فکر کنند.اما اکنون صنعت نفت و گاز با بازگشت سرمايهگذاران مواجه شده است. به همين دليل و البته تأمين نفتي که دنيا هنوز به آن متکي است شرکتهاي بزرگ نفتي به توسعه داراييهاي خود نياز دارند و در وضعيتي که منابع اکتشافنشده قابل ملاحظهاي باقي نمانده است، تنها راه تضمين دسترسي به ذخاير کافي رو آوردن به تملک و ادغام با ساير بازيگران نفتي است.يکي از فعالان اين عرصه به فايننشالتايمز گفته است که رقابت شديدي در حال شکلگيري است و انعقاد يک قرارداد ادغام يا تصاحب لزوماً انعقاد قراردادهاي بعدي را تضمين نميکند. در نتيجه زمانبندي از اهميت بالايي برخوردار است. «ديويد بلکمون» کارشناس سياستگذاري عمومي و حوزه انرژي در مقالهاي که اخيراً در نشريه فوربز منتشر شده است به اهميت و لزوم تضمين تداوم توليد در آينده به عنوان مشوقي براي انعقاد اين قراردادهاي کلان اشاره کرده است. اين يک مسأله بلندمدت است. زمينه مشترک و پيوندهدهنده قراردادهاي ادغام و تصاحب چيزي نيست غير از انگيزه شرکتهاي بزرگ نفتي براي حفظ سطح توليد در وضعيت کاهش ذخاير قابل برداشت چرا که آنها اميدوارند سودآوري اين صنعت تا دهه پس از ۲۰۳۰ نيز تداوم پيدا کند.تمام اين وقايع در حالي رخ ميدهد که آژانس بينالمللي انرژي در گزارش اخير خود از چشمانداز انرژي جهان همچنان روي موضع خود مبني بر رسيدن تقاضا براي نفت و گاز به سقف خود در هفت سال آينده و سپس کاهش تقاضا پافشاري کرده است. رييس اين نهاد پيشبيني خود را طي يادداشتي در فايننشالتايمز نيز اظهار کرده است. طبق گزارش يادشده موضع رسمي آژانس اين است که تقاضا براي نفت، گاز و زغالسنگ از سال ۲۰۳۰ به بعد کاهش يافته و عامل اصلي آن نيز اقبال جهاني به استفاده از خودروهاي برقي و خورشيدي خواهد بود.آژانس بينالمللي انرژي پيشبيني ميکند که تعداد خودروهاي برقي در جادهها تا سال ۲۰۳۰ ده برابر بيشتر خواهد شد و توليد برق بادي و خورشيدي در اين زمان نيمي از برق مصرفي جهان را تأمين خواهد کرد. بنابراين اين پرسش پيش ميآيد که چرا شرکتهاي بزرگ نفتي همچنان به دنبال صرف دهها ميليارد دلار براي تصاحب شرکتهاي نفتي و گازي هستند. دليلش اين است که آنها به خوبي ميدانند پيشبينيهاي آژانس و گزارشهاي مشابه با آن تحت تأثير جنبشهاي مخالفت با سوختهاي فسيلي منتشر ميشوند و لزوماً منعکسکننده واقعيت نيستند. تقاضاي برق خورشيدي در اروپا در زماني که بايد شاهد افزايش فصلي باشد، با کاهش مواجه شده است. اروپا موفق به تحقق اهدافي که براي توليد برق خورشيدي در سال ۲۰۲۳ تعيين شده بودند نخواهد شد. برق بادي نيز همين وضعيت را دارد و دليلش اين است که هزينه آنها همچنان بالاست. فروش خودروهاي برقي نيز در ايالات متحده با افزايش چشمگير همراه نبوده است. در حالي که مجموع خودروهاي فروش رفته در اين کشور طي سه ماهه چهارم سال جاري به رقم ۳٫۸ ميليون دستگاه ميرسد سهم خودروهاي برقي از اين آمار تنها ۳۰۰ هزار دستگاه است که درصد ناچيزي را نشان ميدهد.کم پيش ميآيد که غولهاي نفتي به خصوص در معاملات کلان تصميمات نامعقول و احمقانه اتخاذ کنند. شورون و اکسون با نگاهي واقعيتگرايانه به وضعيت تقاضا در بازار تصميم به خريد شرکتهاي رقيب گرفتهاند. به همين دليل هيچ کدام از آنها خريد قابل توجهي در حوزه سازندگان شارژر خودروهاي برقي يا توربينهاي بادي نداشتهاند. اکسون يکي از پيشتازان توليد نفت پرميان در آمريکا را خريداري کرده است و شورون نيز سهام شريک اکسون در ميادين نفتي گويان را تملک کرده است که يکي از برجستهترين اکتشافات اخير با ذخاير ۱۱ ميليارد بشکهاي تلقي ميشود. اينها تصميماتي نيستند که شرکتهاي بزرگ نفتي با پيشبيني کاهش تقاضا به اين زوديها اتخاذ کنند. اين يعني شرکتهاي نفتي به خوبي واقف هستند که نفت طي دهههاي آتي نيز کالايي اساسي براي اقتصاد جهاني خواهد بود.