نفت همچنان کالایی اساسی در آینده جهان

0
166

نعیم نوربخش روزنامه نگار و مترجم: سال گذشته شرکت‌های بزرگ نفتی با سوار شدن روی موج صعودی بهای نفت و گاز ضمن راه روفتن روی اعصاب دولت‌های غربی، میلیاردها دلار سود بادآورده به جیب زدند. این سود کلان از محل پیشی گرفتن تقاضا از عرضه سوخت‌های هیدروکربنی به دست آمده بود. دولت بایدن بیشتر از سایر دولت‌ها از این روند رنج کشید. برخلاف تلاش‌هایی که واشنگتن صرف بستن بال و پر شرکت‌های نفتی کرده بود، صنعت نفت در آمریکا بالاترین نرخ سودآوری تاریخی خود را رقم زد. در حالی که اغلب این شرکت‌ها وجوه هنگفت به دست آمده را خرج بازپرداخت بدهی‌ها و افزایش سود تقسیمی میان سهام‌داران کردند، برخی از آنها نیز نگاهی آینده‌نگر داشتند.

شرکت اکسون در سال گذشته میلادی 56 میلیارد دلار سود خالص کسب کرد. در سال جاری این شرکت مبلغی بالاتر از این سود را صرف تصاحب مالکیت شرکت «پایونیر نچرال رسورسز» کرد تا به پیشتاز صنعت نفت شیل در ایالات متحده تبدیل شود. دو هفته بعد از این رویداد شرکت شورون که سال گذشته رشد دو برابری سوددهی را تجربه کرده بود از تمایلش برای تصاحب شرکت Hess به ارزش 53 میلیارد دلار خبر داد. باید دید پس از این نوبت کدام شرکت می‌رسد.

تمام فعالان صنعت نفت آمریکا در این خصوص هم‌رأی هستند که اکنون زمان آن فرا رسیده است که شرکت‌های نفتی در این کشور با تملک و ادغام اقدام به یکپارچه‌سازی عملیات خود کنند. دلایلی که پشت این رویکرد نهفته‌اند شامل رقم خوردن سودهای هنگفت بی‌سابقه، به اوج رسیدن مساحت زمین‌های درگیر در استخراج نفت شیل و محدود شدن اکتشافات تازه در سطح بین‌المللی می‌شود.طبق گزارش فایننشال‌تایمز دو ادغام بزرگی که اکسون و شورون در هفته‌های اخیر خبر آن را رسانه‌ای کرده‌اند، آغاز رقابتی را رقم زده است که هدفش تضمین دسترسی به ذخایر نفتی و گازی در بلندمدت می‌باشد و این در حالی است که برخی کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که پس از این شاهد روند نزولی تقاضا در بازار نفت و گاز خواهیم بود.مدیر عامل شورون «مایک ویرث» اخیراً در مصاحبه با فایننشال‌تایمز گفته بود که ما در دنیای واقعیت‌ها زندگی می‌کنیم و باید سرمایه خود را صرف پاسخ دادن به تقاضای واقعی در جهان کنیم. او اضافه کرده بود که تقاضا برای نفت بعد از سال 2030 نیز روند صعودی خود را حفظ خواهد کرد. اوپک نیز در آخرین پیش‌بینی خود از بازار نفت آورده است که تقاضا برای نفت خام دست‌کم تا سال 2045 سیر صعودی خواهد داشت. این آبی بود روی آتش نگرانی‌ها و روند عدم سرمایه‌گذاری کافی در صنعت نفت که آن نیز ناشی از همین نگرانی بوده و در سال‌های اخیر به امری متداول تبدیل شده بود. عامل اصلی این کسری سرمایه‌گذاری عموماً تأثیرگذاری تبلیغات طرفداران انرژی پاک بوده است که تلاش می‌کنند از طرفی سرمایه‌گذاران جدید را از ورود به صنعت نفت و گاز منصرف کنند و از طرفی دیگر شرکت‌های نفتی را ترغیب کنند تا به جای سرمایه‌گذاری برای خرید دارایی‌های جدید، به تقسیم سود و بازگشت سرمایه فکر کنند.اما اکنون صنعت نفت و گاز با بازگشت سرمایه‌گذاران مواجه شده است. به همین دلیل و البته تأمین نفتی که دنیا هنوز به آن متکی است شرکت‌های بزرگ نفتی به توسعه دارایی‌های خود نیاز دارند و در وضعیتی که منابع اکتشاف‌نشده قابل ملاحظه‌ای باقی نمانده است، تنها راه تضمین دسترسی به ذخایر کافی رو آوردن به تملک و ادغام با سایر بازیگران نفتی است.یکی از فعالان این عرصه به فایننشال‌تایمز گفته است که رقابت شدیدی در حال شکل‌گیری است و انعقاد یک قرارداد ادغام یا تصاحب لزوماً انعقاد قراردادهای بعدی را تضمین نمی‌کند. در نتیجه زمان‌بندی از اهمیت بالایی برخوردار است. «دیوید بلکمون» کارشناس سیاست‌گذاری عمومی و حوزه انرژی در مقاله‌ای که اخیراً در نشریه فوربز منتشر شده است به اهمیت و لزوم تضمین تداوم تولید در آینده به عنوان مشوقی برای انعقاد این قراردادهای کلان اشاره کرده است. این یک مسأله بلندمدت است. زمینه مشترک و پیونده‌دهنده قراردادهای ادغام و تصاحب چیزی نیست غیر از انگیزه شرکت‌های بزرگ نفتی برای حفظ سطح تولید در وضعیت کاهش ذخایر قابل برداشت چرا که آنها امیدوارند سودآوری این صنعت تا دهه پس از 2030 نیز تداوم پیدا کند.تمام این وقایع در حالی رخ می‌دهد که آژانس بین‌المللی انرژی در گزارش اخیر خود از چشم‌انداز انرژی جهان همچنان روی موضع خود مبنی بر رسیدن تقاضا برای نفت و گاز به سقف خود در هفت سال آینده و سپس کاهش تقاضا پافشاری کرده است. رییس این نهاد پیش‌بینی خود را طی یادداشتی در فایننشال‌تایمز نیز اظهار کرده است. طبق گزارش یادشده موضع رسمی آژانس این است که تقاضا برای نفت، گاز و زغال‌سنگ از سال 2030 به بعد کاهش یافته و عامل اصلی آن نیز اقبال جهانی به استفاده از خودروهای برقی و خورشیدی خواهد بود.آژانس بین‌المللی انرژی پیش‌بینی می‌کند که تعداد خودروهای برقی در جاده‌ها تا سال 2030 ده برابر بیشتر خواهد شد و تولید برق بادی و خورشیدی در این زمان نیمی از برق مصرفی جهان را تأمین خواهد کرد. بنابراین این پرسش پیش می‌آید که چرا شرکت‌های بزرگ نفتی همچنان به دنبال صرف ده‌ها میلیارد دلار برای تصاحب شرکت‌های نفتی و گازی هستند. دلیلش این است که آنها به خوبی می‌دانند پیش‌بینی‌های آژانس و گزارش‌های مشابه با آن تحت تأثیر جنبش‌های مخالفت با سوخت‌های فسیلی منتشر می‌شوند و لزوماً منعکس‌کننده واقعیت نیستند. تقاضای برق خورشیدی در اروپا در زمانی که باید شاهد افزایش فصلی باشد، با کاهش مواجه شده است. اروپا موفق به تحقق اهدافی که برای تولید برق خورشیدی در سال 2023 تعیین شده بودند نخواهد شد. برق بادی نیز همین وضعیت را دارد و دلیلش این است که هزینه آنها همچنان بالاست. فروش خودروهای برقی نیز در ایالات متحده با افزایش چشمگیر همراه نبوده است. در حالی که مجموع خودروهای فروش رفته در این کشور طی سه ماهه چهارم سال جاری به رقم 3.8 میلیون دستگاه می‌رسد سهم خودروهای برقی از این آمار تنها 300 هزار دستگاه است که درصد ناچیزی را نشان می‌دهد.کم پیش می‌آید که غول‌های نفتی به خصوص در معاملات کلان تصمیمات نامعقول و احمقانه اتخاذ کنند. شورون و اکسون با نگاهی واقعیت‌گرایانه به وضعیت تقاضا در بازار تصمیم به خرید شرکت‌های رقیب گرفته‌اند. به همین دلیل هیچ کدام از آنها خرید قابل توجهی در حوزه سازندگان شارژر خودروهای برقی یا توربین‌های بادی نداشته‌اند. اکسون یکی از پیشتازان تولید نفت پرمیان در آمریکا را خریداری کرده است و شورون نیز سهام شریک اکسون در میادین نفتی گویان را تملک کرده است که یکی از برجسته‌ترین اکتشافات اخیر با ذخایر 11 میلیارد بشکه‌ای تلقی می‌شود. این‌ها تصمیماتی نیستند که شرکت‌های بزرگ نفتی با پیش‌بینی کاهش تقاضا به این زودی‌ها اتخاذ کنند. این یعنی شرکت‌های نفتی به خوبی واقف هستند که نفت طی دهه‌های آتی نیز کالایی اساسی برای اقتصاد جهانی خواهد بود.

 

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید