نعیم نوربخش روزنامه نگار و مترجم: عراق در مسیر تدوین مقررات نفتی یکپارچهای برای اعمال در تمام قلمرو خود است اما به نظر میرسد که این مسیر در پایان به کنار گذاشتن شرکای غربی خواهد انجامید. این روند از 25 سپتامبر سال 2017 آغاز شد. در این تاریخ مردم ساکن در اقلیم نیمه خودمختار کردستان عراق به پای صندوق رأی رفتند و خواهان استقلال شدند. آمریکاییها در ازای تأمین نیروی جنگی لازم برای مبارزه با داعش (پیشمرگهها) به کردها اطمینان داده بودند که به اتفاق متحدان غربی سرانجام روزی از رویای استقلال آنها حمایت خواهند کرد. این وعدهای است که بریتانیاییها در سال 1920 نیز به کردها داده بودند.
در سپتامبر سال 2017 حدود 93 درصد از رأیدهندگان به نفع استقلال کردستان رأی دادند اما ایران و ترکیه استقبال گرمی از این انتخابات نکردند و نفوذ خود را به خصوص در مناطق نفتخیز این خطه گسترش دادند. دلیل اصلی بیرغبتی این دو کشور به استقلال کردستان عراق این است که جمعیت قابل توجهی از اقوام کرد در داخل مرزهای آنها مستقر هستند و آنها اصلاً علاقهای ندارند که این جوامع کرد نیز الگویی بیابند و چنین اندیشههایی را درسر بپرورانند.
سیاست کلان روسیه از زمان تأسیس اتحاد جماهیر شوروی در سال 1922 به بعد این بوده است که راهکارهای اختصاصی خود را برای مناطق آشوبزده در خاورمیانه مطرح کند و اگر هم آشوبی وجود نداشته باشد خودش آن را برپا کند. با توجه به تأکید چندباره ولادیمیر پوتین رییسجمهوری روسیه بر این که سقوط اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیک قرن محسوب میشود جای شگفتی ندارد که او اهداف گستردهتری را در حوزه سیاست خارجی دنبال کرده است. در سپتامبر 2017 علاوه بر نفوذی که روسیه در ایران به دست آورده بود این کشور به دنبال گسترش نفوذ خود در کشورهای همسایه از جمله عراق رفت اما این هدف در جنوب عراق به راحتی قابل دسترسی نبود زیرا شرکتهای آمریکایی حضور قابل ملاحظهای در این منطقه داشتند. بهترین گزینه پیش روی مسکو این بود که حضور پررنگتری در مناطق شمالی عراق یعنی اقلیم کردستان داشته باشد تا از آنجا به عنوان سکوی جهشی برای بسط نفوذ خود به مناطق جنوبی عراق استفاده کند. هدف نهایی به کنترل درآوردن روند یکپارچهسازی عراق بود.
مرحله نخست از این نقشه به راحتی قابل انجام بود چرا که کردهای شمال عراق به واسطه بیاعتنایی و خلف وعده آمریکا نسبت به نتیجه انتخابات سال 2017 دیگر اعتمادی به واشنگتن نداشتند. همچنین کردها به پول نقد نیاز داشتند چرا که در نتیجه منازعات سیاسی با بغداد بودجه این منطقه از محل فروش نفت خام قطع شده بود. به موجب توافقی که در سال 2014 به عمل آمده بود بغداد باید بخشی از درآمدهای حاصل از فروش نفت خام کردستان عراق را به حکومت نیمهخودمختار در اربیل واگذار میکرد.
بنابراین آنچه روسیه پس از انتخابات سال 2017 به آن عمل کرد این بود که بخش نفت در اقلیم کردستان را در عمل به دست بگیرد. این هدف به واسطه سه سازوکار محقق شد. ابتدا مسکو از طریق قراردادهای پیشخرید نفت مبلغ 1.5 میلیارد دلار در اختیار حکومت کردستان قرارداد که در مدت سه تا پنج سال پرداخت میشد. اقدام دوم تصاحب 80 درصد از منافع پنج بلوک بزرگ نفتی این منطقه به همراه اعطای کمکهای فنی، تجهیزاتی و مالی لازم بود. در مرحله سوم نیز مالکیت 60 درصد از خط لوله حیاتی انتقال نفت در این منطقه را با قبول تعهد سرمایهگذاری 1.8 میلیارد دلاری برای افزایش ظرفیت آن به یک میلیون بشکه در روز به دست گرفت.فاز دوم از نقشه روسیه این بود که آنقدر تنش در روابط مناطق شمالی و جنوبی عراق ایجاد کند که در نهایت ناحیه جنوب از تحمل اعطای هر گونه استقلال عمل به اقلیم کردستان سر باز بزند. این هم کار دشواری نبود و روسها با ناکام گذاشتن هیات مذاکرهکننده کردها با بغداد درباره توافق تقسیم درآمد نفت سال 2014 به هدف خود رسیدند. تاکتیکی که روسها از آن بهره بردند این بود که کردها را تشویق کنند تا درخواست دریافت سهم بیشتری نسبت به نواحی جنوبی از درآمد نفت کنند و از طرف دیگر نیز بخشی از نفت منطقه را پنهان از چشم بغداد به ترکیه بفروشند که روابط نزدیکی با روسیه دارد. همانگونه که روسها میخواستند هر دو موضوع یعنی میزان دریافتی کردها از محل درآمدهای بودجهای و فروش مستقل نفت بدون تصویب بغداد برخلاف قانون اساسی عراق و اساساً غیرقابل حل بود. این یعنی روسها توانستند با بازی کردن نقش میانجی میان دو طرف نقش خود در شمال و جنوب عراق را برجستهتر کنند.
در خصوص مسأله میزان سهم از درآمد نفتی که بغداد باید به اربیل بپردازد نظر کردها این بود که باید بسیار بیشتر از 17 درصدی باشد که به موجب توافق 2014 تعیین شده بود اما جای شگفتی هم نیست که بغداد معتقد بود سهمی که دولت کردستان دریافت میکند باید با جمعیت کرد عراق نسبت به کل جمعیت کشور تناسب داشته باشد؛ این یعنی 12.67 درصد از درآمدهای بودجهای. اما کردها اطلاعات پشت این ادعا را قبول نداشتند و سهم 26 درصدی را منصفانه تلقی میکردند.علاوه بر این مبانی قانونی اعطای حق فروش مستقل نفتی که در اقلیم کردستان استخراج شده است از مسأله تقسیم درآمد نیز پیچیدهتر بود. طبق ادعای دولت خودمختار کردستان این نهاد به موجب اصول 112 و 115 قانون اساسی عراق حق اداره نفت و گاز استخراجی از منطقه کردستان را در اختیار دارد. البته این حق محدود به میادینی است که پیش از سال 2005 یعنی سال تصویب قانون اساسی مشمول بهرهبرداری نبودند. دولت فدرال عراق اما میگوید که به موجب اصل 111 قانون اساسی ذخایر نفت و گاز به تمام مردم ساکن در سرتاسر عراق تعلق دارد و دولت مرکزی نماینده آنهاست.
با وجود هرجومرج و خصومتی که همچنان برجا بود پیشرفت بزرگ روسها در مسیر اجرای هدفی که داشتند در فاز سوم نقشه یعنی زمان پایان عملیات نظامی آمریکا در عراق در سال 2021 تحقق پیدا کرد. آنچه برای روسیه خوشایند بود به اشتیاق وافر آمریکا به کاستن از گستره حضور خود در خاورمیانه برمیگردد. آمریکا تا آن زمان به طور یکجانبه از توافق برجام (2018) سوریه (2019) و افغانستان (2021) نیز خارج شده بود. در همین زمان چین یعنی شریک کلیدی روسیه در مقابله با ایالات متحده و متحدانش، با طعمه کردن طرح احداث راه ابریشم جدید در حال نفوذ در برخی کشورهای خاورمیانه بود. تمام اینها از این حکایت داشت که مناطق نفتخیز جنوب عراق به طرز اجتنابناپذیری در مسیر سقوط در دامان روسیه و چین و مناطق کردنشین عراق در مسیر منزوی شدن قرار خواهد گرفت.
با وجو اینها دیگر جای شگفتی نبود که در تاریخ سوم اوت سال جاری نخستوزیر جدید عراق محمد السودانی اعلام کرد که قانون جدید نفت عراق در تمام ابعاد بر سرتاسر قلمرو جغرافیایی این کشور شامل مناطق جنوبی و کردنشین حکمفرما خواهد بود. همچنین جای تعجب ندارد که یکی از مقامات کرملین اخیراً در دیدار با مقامات ارشد عراقی بگوید دور نگه داشتن غرب از قراردادهای نفتی عراق و نزدیکتر شدن این کشور به محور ایرانی-سعودی به معنای پایان هژمونی غرب در خاورمیانه بوده و فصلی سرنوشتساز از روند سقوط نهایی غرب را رقم خواهد زد.
نویسنده: سیمون واتکینز
منبع: اویل پرایس