لزوم حرکت صندوق تأمین اجتماعی به سوی بهروری

0
25

قبل از آنکه به بحث افزایش سن بازنشستگی بپردازیم باید به موضوع مهم‌تر از آن پرداخت؛ در برنامه هفتم توسعه مصوب شده که وصول حق بیمه‌ها باید توسط سازمان امور مالیاتی صورت بگیرد. چرا باید حق بیمه‌ها توسط کارفرمایان مستقیم به حساب سازمان امور مالیاتی واریز شود؟ این مصوبه مغایر با سیاست‌های کلی نظام است و در مورد صندوق تأمین اجتماعی که اساساً دولتی نیست و مشکلی به لحاظ وصول حق بیمه ندارد، باید اصلاح شود.درباره افزایش سن بازنشستگی شخصاً معتقدم تصویب چنین طرحی در سالی که با نام «مهار تورم و رشد تولید» نامگذاری شد، دور از انتظار بود. کسانی که این طرح را تصویب کردند اصلی‌ترین دلیل خود را ناترازی صندوق‌های بازنشستگی عنوان می‌کنند. ما در حوزه تأمین اجتماعی صحبت می‌کنیم که یک صندوق بین‌النسلی،‌ خصوصی و غیردولتی است ولی بدهی دولت‌ها به این صندوق نقش اساسی در وضعیت امروز آن دارد و نقش حاکمیتی دولت‌ها در این صندوق پررنگ بوده است.اگر مدعی هستند وضعیت صندوق بازنشستگی تأمین اجتماعی خوب نیست به دلیل نقش حاکمیتی دولت‌ها در سالهای قبل بوده که همواره انگ حیاط خلوت به آن زده می‌شده است. خوشبختانه در دولت سیزدهم جلوی این مسائل گرفته و شفاف‌سازی شد، حتی دولت سیزدهم بخشی از مطالبات و دیون به صندوق تأمین اجتماعی را برخلاف دولت‌های قبل پرداخت کرد. در حال حاضر ورودی صندوق تأمین اجتماعی 4 به یک است و به ازای 4 نفری که وارد می‌شوند، یک نفر بازنشسته می‌شود البته استانداردش 7 به یک و ایده‌آلش 9 به یک است؛ بنابراین صندوق تأمین اجتماعی بحرانی نیست؛ بحرانی وقتی است که این ضریب سه به یک باشد. نکته اساسی این است که صندوق تأمین اجتماعی غیردولتی است و کارگران و کارفرمایان به صندوق حق بیمه می‌ریزند و حق بیمه‌ها در صندوق جمع می‌شود تا کارگران و کارفرمایان پس از سال‌ها در دوران بازنشستگی بتوانند از آن استفاده کنند و این روال همه کشورهای دنیاست.مشکل ما مشکل مدیریتی صندوق‌هاست. ما از پنج سال گذشته که بحث بازنشستگی‌ها افزایش یافته، دچار مشکل شده‌ایم، چرا وقتی ضریب پشتیبانی صندوق تأمین اجتماعی 9 به یک بود دچار مشکل نبودیم؟ حتی ضریب 12 به یک را هم داشتیم، پس آن زمان صندوق را چطور مدیریت می‌کردیم که امروز به ضریب 4 به یک رسانده‌ایم؟در کشورهای دیگر منتظر تصمیم دولت نمی‌مانند و از دولت بابت پرداخت حقوق بیمه شدگان یا بازنشستگان پول طلب نمی‌کنند بلکه صندوق‌ها به دلیل درآمد سرشاری که از سرمایه گذاری‌های خود یا پول بیمه شدگان کسب کرده‌اند خود را اداره می‌کنند؛ هم حقوق می‌دهند هم به بیمه شدگان و بازنشستگان سهام می‌دهند، بنابراین پیشنهاد مشخص من این است که صندوق‌ها بی‌چون و چرا وارد عرصه سرمایه‌گذاری شوند و مدیریت‌های چابک بر صندوق‌ها حاکم شوند که صندوق‌ها را سودده و بهره‌ور کنند. اگر صندوق‌ها به بهره‌وری برسند و سودده شوند و بازنشستگان و بیمه‌شدگان هم اطمینان یابند که در این سود شریکند، قطعاً نتیجه خواهیم گرفت.مساله بعد ایجاد مجموعه‌ای به نام «شستا» است که مدیران قبلی آن را کلید زدند. این اصول در تمام دنیا وجود دارد که بزرگترین هلدینگ‌های هر کشور مربوط به سازمان‌های تأمین اجتماعی و بازنشستگی است. در مجموعه شستا از بزرگترین شرکت‌های تولیدی، صنعتی و پتروشیمی نفت و گاز تا داروسازی را داریم و بر همین اساس شستا بزرگ‌ترین هلدینگ خاورمیانه به شمار می‌رود اما فلسفه تأسیس شستا چیست؟ این است که هر زمان به دلایلی همچون عدم تعادل ورودی و خروجی سازمان تأمین اجتماعی، بحران‌های اقتصادی، عدم رشد اقتصادی و مسایلی از این دست با مشکل مواجه شدیم، مجموعه‌های سرمایه گذاری شستا در خدمت بیمه‌شدگان که صاحبان اصلی تأمین اجتماعی و شستا هستند قرار بگیرند.امروز جوانان در جست‌وجوی شغل مناسب هستند که صرفنظر از کسب درآمد، معیشت و هزینه‌های زندگی آنها را تأمین کند. اگر به دنبال شغل دارای بیمه باشد و چنین طرحی را سبک سنگین کند، می‌بیند که باید تا آخر عمر کار کند و شاید در میانه راه توانش تمام شود و نتواند بیمه کاملی داشته باشد که بازنشسته شود؛ بنابر این قید کار در بنگاه‌های تولیدی و صنعتی را ولو داشتن بیمه می‌زند.ما نباید با تصویب چنین طرح‌هایی اشتیاق جوانان برای ورود به مجموعه‌های تولیدی را کم کنیم. شاید اکنون دولت و مجلس این قضیه را احساس نکنند و تصور شود با تصویب آن به صندوق‌های بازنشستگی کمک می‌شود ولی در عمل عدم اشتیاق برای ورود به بازار کار و سوق دادن افراد به سمت مشاغل دلالی و کاذب را شاهد خواهیم بود.

 

 

 

 

 

 

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید