گرم شدن کرهٔ زمین، کم شدن بارشها برف، عقبنشینی یخچالهای کوهستانی، کمدوام شدن برفچالها در فصل گرم، و فصلی شدن رودخانههایی که پیشتر دائمی بودهاند، پدیدههای نویی نیستند؛ از حدود هزاروهشتصد و شصت میلادی که پایان «دورهٔ یخچالی کوچک» خوانده شده، انبوهی از اطلاعات تجربی و پژوهشی در این زمینه ارائه شده است. کافی است که در فضای اینترنت عبارت glacier retreat را جستجو کنیم تا به دریایی از محتوا در این زمینه دست یابیم.
من که اقلیمشناس نیستم، بر پایهٔ مشاهدههای خود در کوهستان، دو بار بهطور مفصل به این موضوع پرداختهام: یک بار در اوایل دههٔ هشتاد در مقالهای با عنوان «آفتاب چون دشنامی برمیآید و زمین گرمتر میشود» (در مجلهٔ صلح سبز، و ارائهشده به کمیتهٔ ملی المپیک) و بار دیگر در سال نود و دو در رسالهای مفصل با عنوان «بررسی تغییرات یخچالهای کوهستانی ایران» (ارائهشده به پژوهشکدهٔ منابع آب وزارت نیرو). همچنین در یادداشتهای بسیاری به این رخداد اشاره داشتهام. پژوهشگران و کارشناسان و کنشگران بیشماری هم در کشور به گرمایش جهانی که بهویژه کشورهای خشک مانند ایران را تهدید میکند، پرداختهاند. اما، واکنش تصمیمگیران و برنامهریزان و بودجهپاشان، به پدیدهٔ گرمایش زمین چیزی نزدیک به هیچ بوده است!
اینک، آن تراژدی بزرگ که هواداران محیط زیست رخ دادنش را هشدار میدادند، نه برای «نسلهای آینده» که در دهههای شصت و هفتاد در مورد حقوقشان میگفتیم، بلکه بس زودتر در برابر دیدگان ما و برای خودمان (و دیگر مردمان) رخ داده است! مدیران کشور بیش از چهل سال فرصت و صدها میلیارد دلار بودجه داشتهاند تا به دو دسته اقدام که بهطور معمول برای رویارویی با گرم شدن زیستکره مورد اشاره قرار میگیرد، بپردازند: اقدامهایی برای کاهش گازهای گلخانهای، و پیشبینیها و فعالیتهایی برای تطبیق با شرایط گرمتر. اما آنان برعکس، به استخراج هرچه بیشتر نفت و گاز و مصرف بیضابطهٔ آن دامن زده و برای «تکمیل» اثرات گرمایش، با کارهایی مانند جادهسازی و معدنکاری و سدسازی بیحساب و جنگلزدایی و میدان دادن به چرای بیرویه، به تخریب پردامنهٔ پوستهٔ زمین پرداختهاند.نسبت دادن هر معضل و ایراد کشور به اقدامهای بیگانگان برای ما چیز ناآشنایی نیست… فقط برای افزوده شدن به سیاههٔ سیاهکاریهای دشمنانمان، ادعای دستکاری در فضا و جلوگیری از ورود ابر به کشور را کم داشتیم! این ادعا در حالی مطرح شده (بهصراحت از سوی احمدینژاد در دورهٔ ریاست جمهوریاش، و تلویحی توسط شماری از مدیران کنونی) که آقایان در برابر دستکاریهای عظیم و آشکار ترکیه و عراق در سرشاخهٔ سامانههای آبی مشترک، یا سدسازیها و منحرف کردن آب هیرمند به دست افغانها، هیچ اقدام مؤثری نداشتهاند؛ سهل است… خود با سدسازی بر رودهایی که از ایران سرچشمه میگیرد، راه را بر هر گونه تفاهم اصولی با همسایگان بر سر آبهای مشترک بستهاند. بر فرض حتی اگر داستان «جنگ اقلیمی» و ابردزدی از جهاتی واقعیت داشته باشد، از قصور مسئولان ما که در پی بارور کردن ابرها و جلوگیری از خروج آنها از کشور هستند و در صورت موفقیت نوعی دشمنسازی خواهد بود، چیزی کم نمیشود.
زمان آن است که مدیران کشور، به خطاهای خود در رفتار با سرزمین اعتراف و شیوهٔ حکمرانی را اصلاح کنند تا از این رهگذر مردم عادی هم اعتماد خود را به نهادهای حاکم بازیابند و توصیهها به صرفهجویی در مصرف آب و لزوم پیش گرفتن شیوههای هماهنگ با شرایط اقلیمی جدید را جدی بگیرند.