اصلاحی که بازار دارد انجام میدهد موقتی است. بیشتر مشکلی که در بازار پیش آمده ریسکهایی بود که از اردیبهشت وارد بازار سرمایه شد. اثر این ریسکها هم در حال حاضر تخلیه شده است و اتفاقی که در حال حاضر میافتد بیش از آن که عامل بنیادی داشته باشد بیشتر تحت تأثیر عامل تکنیکالی است و از این جهت میتوان آن را بررسی کرد.کسانی که حرف از دلارزدایی میزنند، منظورشان این است که سرکوب قیمتی انجام شود. در حال حاضر نرخ فروش شرکتها اکثراً در قالب یک فرمولی به قیمتهای جهانی وصل است؛ چرا این اتفاق افتاده؟ اگر این قضیه نباشد و ما بین جنس داخل کشور و خارج از کشور اختلاف قیمت داشته باشیم، قاچاق رشد پیدا میکند. در این مسیر تجاری که میتوانند از امتیازات انحصاری استفاده کنند، مجوزهای صادراتی میگیرند و یکسری از کالاهایی که در ایران خیلی ارزان و با رقم پایین قیمت گذاری شده، میخرند و در خارج از کشور میفروشند. کسانی که نتوانند این پروسه را انجام دهند در قالب قاچاق اقدام میکنند. نمونههای مشخص این را ما در اقتصاد زیاد داشتیم.یک جاهایی مثل بورس کالا ایجاد شد برای اینکه قیمت گذاری شفاف بشود و این قیت شفاف، چراغ راهنمایی در اقتصاد شود. کسانی که طرفدار دلارزدایی هستند منظورشان این است که قیمت کالاهایی که در ایران به نرخ جهانی عرضه میشود از هم جدا کرده و در ایران یک قیمت و در بقیه کشورها قیمت دیگر عرضه کنند. شعار این گروه این است که این اقدام به نفع مردم محروم است. در صورتی که دقیقاً ضد این قضیه است، چرا که این شکاف قیمتی سبب قاچاق و زیان ده بودن شرکتها میشود. با زیان ده شدن این شرکتها مالیات پرداختی آنها به دولت کم و در نتیجه دولت تحت فشارهای مالی، پول بیشتری چاپ میکند و تورم رشد میکند.از طرف دیگر این شرکتها رو به تعطیلی رفته و نیروی کار خود را از دست میدهند. نیروی کار آنها هم کارگران و کارمندان هستند.
سرمایه گذاری اقتصادی ایران کم و توسعه آتی کشور به تعویق میافتد و آسیبهای بی شمار دیگر را متوجه اقتصاد میکند.بازار سرمایه، در حال حاضر از این محل ریسک بنیادی متوجه اقتصاد نیست، اما این حرفها و جو روانی که ایجاد میکنند میتواند اثرگذار باشد. با وقوع این نوع از جوهای روانی بازار میترسد، چرا که به هرحال سرمایه ترسو است. ما از اقتصاد دهه هشتاد کشور عبور کردیم و در ماهیت فکر نمیکنم تاثیرگذار باشد.