مظاهر گودرزی روزنامه نگار: گروه اجتماعی: میل بهمهاجرت و البته اقدام به آن میان کادر درمان وضعیتی را سپری میکند که شبیه صدای زنگ خطر است، به این جمله توجه کنید: «نمیدانم چه زنگ خطری باید به صدا دربیاید که یک عدهای از خواب بیدار شوند که رفتاری که دارید با پزشکی میکنید نتیجهاش این میشود که پزشکی کشور محتاج پزشکان خارجی میشود.» این بخشی از گفتوگوی رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی تهران با خبرآنلاین است، گفتوگویی که در آن علی جعفریان درباره دغدغههای خود از آینده پزشکی کشور میگوید، او معتقد است: «به سمتی میرویم که در آینده نزدیک متخصص بیهوشی برای عمل آپاندیس هم در شهرستان نداشته باشیم.»اما شرایط برای مهاجرت پزشکان بهگونهای پیش رفته که حتی مخالفان مهاجرت هم نمیتوانند جلوی این میل را بگیرند، جعفریان میگوید: «من جزو کسانی هستم که هر دانشجو یا پزشکی از من سؤال میکند، تمام تلاشم را میکنم که نظرش را تغییر بدهم تا مهاجرت نکند، اما الان چند سال هست که این کار را نمیکنم، برای اینکه نمیتوانم از نظرم دفاع کنم، بگویم اینجا بماند که چهکاری انجام بدهد؟»
علاوه بر موضوع مهاجرت پزشکان و پرستاران، مسائلی مانند رد و بدل شدن زیرمیزی میان پزشک و بیمار برای ارائه خدمات پزشکی و وضعیت مدیریت درمان در کشور جزو مواردی بودند که با حضور رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی تهران در کافه خبر خبرآنلاین به آن پرداخته شد. شما میتوانید متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
اجازه بدید درباره مهاجرت کادر درمان صحبت کنیم چون میدانم دغدغه خودتان هم هست، اگر قرار باشد هشداری درباره مهاجرت پزشکان و پرستاران بدهید که به گوش مسئولان برسد چه چیزی میگویید؟
الان چند سال است که میل مهاجرت تبدیل به خواسته رایج در نسل جوان پزشکان و نسل میانسال پرستاران شده است، مدتی قبل به مهاجرت یکی از بهترین پرستاران بخش آیسییو پیوند کبد واکنش نشان دادم، پرستاری با 15 سال سابقه کار به آلمان مهاجرت کرد. یک موقع هست کسیکه کار ندارد مهاجرت میکند که من اصلاً هیچ واکنشی به آن ندارم و بهنظرم کار درستی انجام داده است، یک موقع هست کسی کاری را دوست دارد انجام بدهد که در این کشور موقعیتش وجود ندارد، بنابراین مهاجرت میکند که باز هم بهنظرم کار درستی است، اما وضعیت بدتر زمانی است که کسی همین کاری که اینجا انجام میدهد را میخواهد جای دیگر انجام بدهد. اینجا سابقه دارد اما قید این 15 سال سابقه را میزند و مهاجرت میکند.
همه مسئولین وضعیت مهاجرت را میدانند و چیزی نیست که کسی بخواهد بگوید من نمیدانم. امروز مهمترین چالش در حوزه سلامت نیروی انسانی است و این چالش در سالهای آینده بسیار جدی خواهد شد، درباره پرستاری این چالش به سالهای آینده نمیرسد و همین الان خودش را نشان داده است، بررسی کنید بیمارستانهایی که در دو سال گذشته افتتاح شد، چقدر فعال هستند؟ و آن بخشهایی که فعال نیستند، چرا فعال نیستند؟
برای اولین بار دانشگاه علوم پزشکی تهران آگهی منتشر کرد که هر پرستاری بیاید ما مستقیم استخدام میکنیم، کاری که هیچ وقت انجام نمیدادیم، اما بررسی شود چند نفر از این آگهیها توانستند پرستار استخدام کنند، من به شما بگویم، تعداد خیلی کم به خدمت گرفتند، بههمین دلیل هم هست که برخی بخشهای بیمارستانهای تازه افتتاح شده فعالیت نمیکنند، در یک از این بیمارستانها که اسم نمیبرم بخشی وجود دارد که رزیدنت دارد اما پرستار ندارد و تعطیل است، کسانی هم که هستند رفتند در یک بخش دیگری فعالیت میکنند. اتاق عمل داریم، کادر پزشکی داریم اما پرستار نداریم که بتوانیم از اتاق عمل استفاده کنیم.
بخشی که سی بیمار دارد با دو پرستار اداره نمیشود و الان خیلی از مراکز اینطور هستند، اما چرا پرستار سرکار نمیآید، برای اینکه درآمدش خوب نیست، الان هم که میل و عمل به مهاجرت زیاد شده است، بهخاطر اینکه پرستار میبیند کاری که اینجا دارد انجام میدهد برود همین کار را در آلمان، عمان، استرالیا، کانادا، یا هرجای دیگری انجام دهد درآمدی خواهد داشت که استانداردهای اولیه زندگی را تأمین میکند، بنابراین مهاجرت میکند. بعد اقایان گمان میکنند با افزایش ظرفیت پذیرش پرستاری و پزشکی در دانشگاهها مسئله کمبود کادر درمان حل میشود، درحالیکه باز هم از جیب مردم ایران برای کانادا پرستار تربیت میکنند، برای اینکه پرستار آموزش دیده بعدی هم وقتی با این شرایط مواجه شود مهاجرت میکند.
الان طوری شده که اگر کسی بخواهد دستیاری بخواند بهجای ایران در خارج از کشور رزیدنت میشود، برای همین آزمون پذیرش دستیار که بسیار رقابتی بود طوری شده که الان 800 صندلی آن خالی میماند، من هم ندیدم وزارت بهداشت آن را تکذیب کند و یعنی این اخبار درست است، در رشتههایی مانند طب اورژانس، داخلی، جراحی، کودکان، بیهوشی، تعداد زیادی جای خالی وجود دارد، تازه 50 درصد رزیدنتهایی بیهوشی بعد از قبولی انصراف میدهند، بنابراین به صندلیهای خالی اضافه میشود. امروز برای دستیاری رشتهها لوکس متقاضی وجود ندارد، من نمیدانم چه زنگ خطری باید به صدا دربیاید که یک عدهای از خواب بیدار شوند که رفتاری که دارید با پزشکی میکنید نتیجهاش این میشود که پزشکی کشور محتاج پزشکان خارجی میشود، البته دیگر 50 سال قبل هم نیست که پزشک هندی و بنگلادشی به ایران بیاید، او هم به انگلیس میرود، آن موقع که به ایران میآمدند درآمد خوبی داشتند اما الان برای چه به ایران بیایند، یعنی کشور را به سمتی میبریم که در آینده نزدیک متخصص بیهوشی برای عمل آپاندیس هم در شهرستان نداشته باشیم.
کسانی که میل به مهاجرت دارند وقتی با شما مشورت میکنند چه پاسخی به آنها میدهید؟
من جزو کسانی هستم که هر دانشجو یا پزشکی از من سؤال میکند، تمام تلاشم را میکنم که نظرش را تغییر بدهم تا مهاجرت نکند، اما الان چند سال هست که این کار را نمیکنم، برای اینکه نمیتوانم از نظرم دفاع کنم، بگویم اینجا بماند که چهکاری انجام بدهد؟ بگویم اینجا بمان و کار کن و بعد فحش بشنو که پزشکان منفعت طلب هستند؟ چه دفاعی میتوانم انجام دهم و با چه استدلالی بگویم نرو، اسم نمیآورم اما یکی از بهترین فارغالتحصیلان دانشگاه ما سال قبل به آمریکا مهاجرت کرد، این فرد در تمام دوران تحصیل خودش رتبه یک بود، روزی که مهاجرت کرد در ماشین خودم نیم ساعت گریه کردم.
برای این سرزمین، برای خودش، برای خودتان، برای ما، برای چه کسی گریه کردید؟
برای همه گریه کردم، از رفتن خوشحال نبود، این فرد کسی بود که همیشه فعال بود، اینجا هیات علمی هم شد، اما اخرش گفت میخواهم مهاجرت کنم. هر موقع یاد او میافتم دلم میخواهد برای این مملکت گریه کنم. یک موقع کسی هست که تعلق خاطر به چیزی ندارد و از ایران مهاجرت میکند، اما یک موقع کسی هست که نشان داده تعلق خاطر دارد، وقتی چنین فردی از کشور مهاجرت میکند چهطور میتوانیم تحمل کنیم. کادر درمان کم نداریم، به اندازه کافی پزشک و پرستار تربیت کردیم اما مهاجرت میکنند، بهترینهایشان هم مهاجرت میکنند.
در این وضعیت سروصدای یکسری طرحها هم شنیده میشود، مثلاً اینکه فوق تخصص را از دیپلم پذیرش کنیم، نظرتان در این باره چیست؟
این مسئله هم به همان حرفم برمیگردد که ما گمان میکنیم چیزی بلدیم که هیچکس در دنیا بلد نیست، حتی برای پیش کشیدن این قبیل طرحها به شواهد خودمان هم مراجعه نمیکنیم، اوایل انقلاب متخصص بیهوشی نداشتیم، طرحی گذاشتند با این شرایط که یک عدهای به محض قبولی در رشته پزشکی مستقیماً تخصص بیهوشی هم بخوانند، این طرح به سرعت متوقف شد، چراکه یک بچه 18 ساله را در نظر بگیرید که کنکور قبول شده است، این فرد هنوز خود پزشکی را هم خوب نمیشناسد چه برسد به اینکه تخصصش از همین الان مشخص باشد، اصلاً بچه نمیداند اینها یعنی چه، از طرفی به آخر دوره آموزش پزشک عمومی رسید و بعد گفت من نمیخواهم بیهوشی بخوانم، حالا چهکار میشود با او کرد؟ کاری نمیشود کرد، حالا بعد از این همه سال دوباره چنین طرحهای شکست خوردهای مطرح میشود. برداشت من این است که یک عده از اینکه پزشکی ما خیلی سریعتر از بقیه علوم پیشرفته و توان رقابت با دنیا را دارد ناراحت هستند.تا حالا بچههای فنی مهندسی از کشور مهاجرت میکردند، اما پزشکان مهاجرت نکردند، ماندند و پزشکی ما پیشرفت کرد، اما انگار یک عدهای صراحتاً میگویند که اشتباه کردید که مهاجرت نکردید شما هم باید مانند سایر رشتهها از کشور میرفتید، انگار میخواهند تسویه حساب کنند. الان گروه فنی مهندسی از کار افتاده است، میخواهند همین بلا هم سر گروه پزشکی بیفتد. با این وضعیت ما در آینده نزدیک متخصص در بسیاری از رشتهها در شهرهای ایران نخواهیم داشت.