درباره تبعات و آثار تورمی کسری 300 هزار میلیارد تومانی بودجه 1403 و تحمیل فشار حاصل از ناترازیهای آن، معتقدم هنوز از عمق فاجعه خبر نداریم و تا زمانی که عمق فاجعه را نفهمیم نمیتوانیم موضوع را درمان کنیم. چراکه درمان نیازمند به شناخت واقعی و عمیق از مساله است و برای اینکه یک چالش و مسالهای را بتوانیم رفع کنیم اول باید آن مساله را خوب بشناسیم، در غیر این صورت امکان درمان آن بیماری یا رفع مساله وجود ندارد.
کشورمان درگیر یک گروه ناترازی شده که این ناترازیها با یک سرعت نمایی درحال شدت گرفتن است و این ناترازیهایِ در حال افزایش به بودجه دولت فشار میآورد. من معتقدم بودجه دولت از منظر هزینههای درون دولت مشکلی حادی ندارد و قابل حل است. اساساً این آدرس اشتباه است که فکر کنیم کسری بودجه دولت از منظر هزینهها چالش است.
ناترازیهایی در اقتصاد داریم و خواهیم داشت که تأمین مالی آن برای دولت دشوار خواهد بود که مهمترین و جدیترین آن ناترازی برق و گاز است. این ناترازی در حال تشدید است و اگر تأمین مالی و سرمایهگذاری صورت نگیرد هم صنایع و بنگاهها و هم خانوار را با شدت بیشتری تحت تأثیر قرار میدهد. به دلیل ناترازی برق و گاز به ناچار در زمستان گاز شرکتها و صنایع و در تابستان برق آنها را قطع میکنیم اما از آنجایی که ناترازیها در حال شدت گرفتن هستند این ناترازیها خانوار را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد.
موضوع بعدی ناترازی آب است، توجه داشته باشید در پایان ماه اول زمستان هستیم اما هنوز شاهد بارش برف نبودیم در حالیکه سابقه جوی ایران نشان میدهد که بارش باران از شهریور آغاز و تا آبان ماه ادامه پیدا میکرد و از آذر ماه تا بهمن ماه هم شاهد بارش برف بودیم اما در پاییز امسال کمترین میزان بارش باران را تجربه کردیم و برفی هم به طور مستمر نباریده است. بنابراین سال آینده به طور قطع در برداشت محصولات کشاورزی با مشکل مواجه خواهیم بود.موضوع دیگر ناترازی بنزین است و این ناترازی هم در حال شدت گرفتن است چراکه مصرف بنزین در حال افزایش بوده و این ناترازی شدت خواهد کرد و فشار حاصل از این ناترازی در بر دولت اضافه خواهد شد. پس از این ناترازیها به ناترازی صندوقهای بازنشستگی میرسیم و در سطوح پایینتر ناترازی بانکها و بعد از آن ناترازی بودجه مطرح است.واقعیت این است که سطح ناترازی بودجه از لحاظ اهمیت بسیار پایینتر از ناترازیهای گفته شده است. دولت باید تمام این ناترازیها را در تحلیل اقتصادی ببیند و ایراد کار این است که دولت این ناترازیها را نمیبیند در حالی که تأمین مالی هر یک از این ناترازیها برعهده دولت خواهد بود.اساساً مسأله ما کسری بودجه 300 هزار میلیارد تومانی بودجه و ناترازی بانکها نیست، امروز مسأله اقتصاد ایران 500 میلیارد دلار و با احتساب دلار 50 هزار تومانی معادل 25 هزار هزار میلیارد تومان برای پوشش و جبران ناترازیهای برق، گاز، آب، بنزین، فرونشستهاست که بعد از این موضوعات ناترازی صندوقهای بازنشستگی است.در حالی که کسری بودجه 300 هزار میلیارد تومانی بودجه سال آینده چالش اقتصاد عنوان میشود اما در واقع چالش اصلی اقتصاد ایران ناترازی 25 هزار همت برای 3 تا 5 سال آینده آینده ایران است. به عبارت دیگر در این مدت سالانه به 100 تا 150 میلیارد دلار برای جبران کسری ناترازیها نیاز داریم.اگر این اعداد و تأمین مالی فراهم نشود این ناترازیها مانند دیواری که نم دیوار عمل میکند که پس از مدت نم کشیدن به یکباره فرو میریزد. بنابراین مسأله و چالش ما کسری 300 هزار میلیارد تومانی بودجه 1403 نیست و این سادهسازی مسأله ناترازیهای 500 میلیارد دلاری برق، گاز، آب، بنزین، صندوقهای بازنشستگی و فرونشست زمین در کشور است. در این شرایط دیگر ناترازیهای بانکها و بودجه دیگر ردههای پایینتر از اهمیت قرار دارند و معتقدم بانکها اگر داراییهای خود را به فروش بگذارند ناترازی آنها پوشش داده میشود و مطرح کردن ناترازی بانکها و ناترازی بودجه دادن آدرس اشتباه است.ناترازی آب در معرض دید تمام 85 میلیون نفر ایرانی قرار دارد. اگر در 5 سال آینده نتوانیم 500 میلیارد دلار به این اقتصاد تزریق کنیم، زیست ایرانیها به خطر خواهد افتاد.درباره خطر ناترازیها ناشی از فرونشست هم معتقدم با این سرعت فرونشست زمین در اصفهان و جنوب تهران و… برخی از شهرها را کاملاً از دست میدهیم. دشت تهران سالانه 100 برابر میانگین جهانی سرعت در فرونشست دارد. ناترازی آب و فرونشست به یکدیگر متصل هستند اما محل مبارزه و کنترل اینها متفاوت از هم هستند. حتی از فکر کردن به تبعات ناترازی آب هم دلهره میگیریم، سالانه 15 میلیارد دلار صرف واردات کالای مصرفی و محصولات کشاورزی میشد و در سالهای آینده با این روند ناترازی آب این عدد به بیش از 40 میلیارد دلار خواهد رسید و همچنین حل موضوع فرونشست زمین اقدام عاجل میخواهد.برای رفع این ناترازیها در طی 5 سال به 500 میلیارد دلار نیاز داریم که میتوان این سرمایه از محل بدهی محوری، بازار سرمایه، سرمایهگذار خارجی، وام خارجی، اوراق قرضه و بدهی، منابع نفتی و معدنی باید تأمین شود. در غیر این صورت ناترازی شدت پیدا میکند و زیست 85 میلیون نفری در تهدید قرار میگیرد.هر یک از این ناترازیها موتور تورم هستند و هریک از این ناترازیها به تنهایی قابلیت ایجاد تورمهای بالا را دارند. دولت مسیر اشتباهی را طی میکند و متوجه نیستند که ریشه تورم نه بانک و نه بودجه بلکه ریشه تورم در این ناترازیهای گفته شده است که هر یک از آنها موتور تورم محسوب میشود و اگر نتوانیم این ناترازی را پوشش دهیم ایران وارد مسیر اَبرتورم میشود و باید توجه داشت اَبرتورم نه معنای رشد تورم 40 درصدی در سال بلکه به معنای رشد 50 درصدی تورم در هر ماه است و در این حالت، شرایط عجیب و غریب برای ایران پیش میآید. اگر نتوانیم ناترازیهای ایران را مهار کنیم محکوم به اَبر تورم در 5 سال آینده هستیم.تأمین مالی این کسری و ناترازیها لزوماً محدود به شرایط خروج از تحریمها نیست. یک بخشی از این تأمین مالی تأمین از داخل است مانند اوراق بدهی، فروش اموال مازاد، درآمدهای نفتی و معدنی و بازار سرمایه میتوان بخشی از ناترازی را جبران کنیم. البته بخش دیگری از ناترازی محل سرمایه گذاری خارجی و وام خارجی تأمین میشود. بخش دیگری از این ناترازی هم با صرفه جویی و اصلاح قیمتها قابل پوشش است.در این شرایط به برنامه تأمین مالی داخلی و خارجی نیاز داریم. موضوع مهم حل مسائل بینالمللی است و با بحث تحریمها و عدم صادرات نفت و عدم برگشت منابع بخش قابل توجهی از تأمین مالی را از دست خواهیم داد.باید توجه داشت در حوزه انرژی با مصرف عجیب و غریب در ایران مواجه هستیم. ریشه ایجاد این ناترازی ها موضوع یک یا دو سال گذشته نبوده و ریشه تاریخی دارد و نتیجه 50 سال مصرفی غلط آبی در کشاورزی و صنعت است و در کجای دنیا برای منطقهای مانند اصفهان که منبع خدادادی گردشگری است، صنایع آببر احداث و راهاندازی میکنند.به هرحال توصیه من به دولت این است که در انتخاب مدیران باید نگاه خود را تغییر دهد و این تیم اقتصادی فعلی توان حل مسائل را نخواهد داشت.