طی سالهای گذشته زمانی که در ژاپن به عنوان سفیر انتخاب شدم، با یک برنامه مشخصی به آن کشور رفتم و میدانستم که چه میخواهم. میدانستم، این کشور سه شاخصه امنیت، جمعیت و انرژی دارد؛ بنابراین تمرکزم را روی انرژی پتروشیمی گذاشتم و نتیجهاش این شد که بالای 10 میلیارد دلار با ژاپن منبع مالی بستیم. 2 میلیارد دلار هم برای پروژه آقای نعمت زاده گرفتیم. در پایان سال 1383 که من توکیو را ترک کردم، ژاپن شریک اول تجاری ایران شده بود. در آن سالها با شرکتهای بزرگ میتسوبیشی، تویوتا و.. کار کردیم.
در مأموریت بعدی در دولت روحانی آقای زنگنه و ظریف میخواستند به ترتیب معاون بین الملل و معاون آسیا و اقیانوسیه شوم که وارد وزارت نفت شدم تا اینکه آقای ظریف به من گفت، برو آلمان که من گفتم، اگر برجام تصویب شد، ماندگار میشویم و اگر نشد بر میگردم، چون در شرایط تحریم نمیشود کار کرد. یعنی در آلمان هرچقدر که زحمت کشیده شود، تا زمانی که تحریمها باشد، موفق نخواهیم شد. وقتی کشوری تحریم است و این درک نیست که اف ای تی اف سازمانی بین المللی است که برای ما درست نکردهاند، وقتی نگاه امنیتی مهمتر از توسعه اقتصادی است، هیچ قدمی نمیتوانیم برداریم. با تحریمها و با عدم پذیرش افای تی اف واقعاً دنبال توسعه اقتصادی هستیم؟
وقتی به آلمان رفتم، سال اول برجام تصویب نشده بود و چون تحریم سازمان ملل بودیم، محدودیتهای زیادی داشتیم. با مقامات آلمانی صحبت و مذاکره را شروع کردم. گفتم، حجم تجاری ما با شما 2 میلیارد دلار است. تحریم هم که هستیم و افای تی اف را هم قبول نداریم. آن زمان وزارت بهداشت 1000 دستگاه آمبولانس از آلمانیها خریده بود. گفتم شما چطور به کشور ما صادرات دارید؟ در جواب گفتند، ما از طریق دوبی پولمان را میگیریم. یعنی یاد گرفتهاند، در شرایط تحریم در تجارت با ایران به سودشان برسد.
وقتی برجام تصویب شد، سال 94 اولین کسی که به ایران آمد، معاون صدراعظم و وزیر اقتصاد آلمان بود. در تمام ایالتهای آلمان با شرکتهای بزرگ این کشور ارتباط نزدیکی داشتم، چون کارمان را بلد بودیم و میدانستیم چطور با شرکتهای بزرگ ارتباط برقرار کنیم و در آن زمان با شش شرکت بزرگ آلمانی صحبتهای خوبی برای خرید و فروش داشتیم. با شرکت زیمنس صحبت کردم. مدیرعامل ایرباس و زیمنس واگن برای مذاکره به سفارت آمدند تا با ایران همکاری کنند. همچنین با شش بانک آلمانی قرارداد بستیم تا در ایران سرمایه گذاری کنند. در آلمان چند پروژه داشتیم که یکی از آنها به ارزش 6 میلیارد دلار پروژه پتروشیمی داشت که هوا رفت. دو پروژه نفتی هم حدود 3 میلیارد سرمایه گذاری کرد. شرکت مهم بوش هم دفترش را در تهران باز کرد.
یکی از فعالین به من گفت، شما نمیدانید ایران چه ظرفیتهایی دارد. کل اتحادیه اروپا 400 میلیون نفر هم نمیشوند، پس بازار مصرف نداریم و همچنین از موهبت انرژی هم محروم هستیم که این دو خلاء را باید در روسیه و خاورمیانه پر کنیم که اولویت در خاورمیانه ایران و مصر است. در مصر 10 میلیارد دلار سرمایه گذاری کردیم، اما، چون شما خودتان نمیخواهید، امکان تجارت با ایران برای ما صفر است. تعهد آلمان با ایران یک میلیارد و با آمریکا 30 میلیارد دلار است. چطور توقع دارید، با همکاری با شما فرصت تعامل تجاری با ایالات متحده را از دست بدهیم؟ چرا که باید جوابگوی شرکتها و سهام دارانمان باشیم.