شورش علیه پوتین در راه است؟

0
92

ساناز نفیسی روزنامه نگار: هرمان راوشنینگ، سیاستمدار آلمانی در کتابی که سال 1939 تحت عنوان «انقلاب نیهیلیسم»، نگاشته، تاکید دارد: «وسوسه امروز ما پذیرش گزاره‌های غیرقابل تحمل است، چیزی بدتر از ترس از آینده». امروزه، این فرمول برای درک و تبیین واکنش نخبگان روسیه به جنگ اوکراین و همچنین واکنش غرب به آن مفید است.

تقریباً تمام نخبگان ارشد اداری، سیاسی و نظامی روس از تصمیم پوتین برای حمله به اوکراین مطلع بودند. با این حال تعداد اندکی از آنها در باب احمقانه بودن چنین حمله‌ای هشدار دادند، در مقابل اکثریت قاطع در آن بازه زمانی سکوت اختیار کرده و پس از وقوع حمله نیز نقشی منفعل داشته و دارند. با پیشرفت جنگ، فهرست موضوعات به ظاهر «غیر قابل تحمل» افزایش یافت، اما هر کدام از این گزاره‌ها به نوبه خود توسط کسانی پذیرفته شدند که می‌توانستند به طور جمعی درباره آینده روسیه تصمیم بگیرند. آن لیست کثیف بسیار طولانی است و موضوعات مختلفی را در برمی گیرند، یکی از این مسائل تحریم‌هایی است علیه نخبگان روسیه، تحریم‌هایی که ثروت الیت های روس را کاهش داده و آنها و خانواده‌هایشان را از لذت بردن از زندگی تجملی در غرب بازمی‌دارد. این مقوله شامل از دست دادن غیرقابل برگشت سهم بازار نفت روسیه در اروپا و نفوذ سیاسی ناشی از آن نیز می‌شود.

ماحصل چنین فعلی، تعریف ناتوی بزرگتر، با بودجه بهتر و متحدتر از یک سو و تضعیف توان اقتصادی و نظامی روسیه از سوی دیگر شده است. این گزاره موجب گشت تا مسکو بیش از هر زمان دیگر به بازیگرانی چون کره شمالی نزدیک‌تر شود. آنگونه که نشریه هیل نوشته، رضایت برجسته‌ترین شهروندان روسیه از پ پیامدهای بسیار نامطلوب را می‌توان به روش‌های مختلفی توضیح داد. شاید آنها فکر می‌کردند که اگر در حاشیه بمانند یا علناً از جنگ حمایت کنند، مشکلات مربوط به «عملیات نظامی ویژه» روسیه خود به خود حل می‌شود. شاید آنها انتظار یک نوع نتیجه را داشتند که به کرملین اجازه دهد اعلام پیروزی کند. شاید آنها معتقد بودند که اگر روسیه در جنگ شکست خورده باشد، جنبش‌های استقلال طلبانه و حتی درگیری‌های داخلی قادرند فدراسیون روسیه و جایگاه این کشور در جهان را تهدید کند. دلایل هر چه باشد، سکوت جمعی آنها کر کننده بوده است. همچنین برای پوتین که این سکوت را تأیید برنامه نئو امپراتوری خود برای فتح در اوکراین و احتمالاً فراتر از آن می‌داند، یک موهبت بوده است.

اما نخبگان روس نمی‌توانند برای همیشه ساکت بمانند. اگر آشکار شود که غرب از حمایت از اوکراین خسته نمی‌شود و اعلام پیروزی برای پوتین را غیرممکن می‌کند، نخبگان روسیه (یا برخی از آنها) ممکن است به این نتیجه برسند که پوتین باید برود. آن‌ها ممکن است تصمیم بگیرند که جنگ را متوقف کنند تا از آسیب بیشتر به کشورشان و منافع شخصی خود جلوگیری کنند. پوتین، به نوبه خود، این وضعیت را به خوبی درک می‌کند و برای جلوگیری از چنین سرنوشتی، یک کارزار هماهنگ برای سرکوب فزاینده داخلی به راه انداخته است. قدرت‌های غربی نیز به نوبه خود، در حال انجام تمرینات ذهنی مشابهی هستند. مطمئناً اوکراین بدون کمک غرب تا این مرحله دوام نمی‌آورد. اما با ناکامی در ارائه تسلیحات کافی به کیف برای محافظت از شهروندانش و بازپس گیری قلمرو خود، ایالات متحده و اروپا امیدواری روسیه را نسبت به نتیجه بخش بودن رفتار سرکشانه اش – از جمله باج خواهی هسته‌ای، کشتار غیرنظامیان، و ربودن و جابجایی کودکان – افزایش خواهند داد. چنین وضعیتی خطرناک است. توقف حمایت از کمک به اوکراین به دلیل ترس از رویکردهای بعدی روسیه، مسکو را جسورتر خواهد کرد.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید