سامان سفالگر روزنامه نگار: شمار قابل توجهی از کارشناسان و تحلیلگران اقتصاد جهانی بر این باور هستند که دنیای فعلی در آستانه یک تغییر گفتمان جدی و عمیق در حوزه اقتصادی است. در این راستا، قدرتهای غربی که پس از جنگ جهانی دوم پایه نظم بین المللی کنونی جهان را بنیان نهادند و سیستمی از اصول و هنجارها و البته سازوکارهای نهادین را ایجاد کردند که تا حد زیادی در راستای منافع خودِ آنها قرار داشته است، در شرایط کنونی، با یک واقیعت تازه در اقتصاد بین الملل رو به رو شدهاند و آن ظهور قطبهای جدید قدرت است.
به گزارش «نقش اقتصاد»؛ کنشگرانی نظیر ایران، چین، روسیه، و دیگر قدرتهای نوظهور که رویههای مستقلی را در عرصه بین المللی در پیش گرفتهاند، همسو با افزایش قدرت نظامی و سیاسی خود در محیط بین المللی، به نحوی جدی سازوکارهای بین المللی ساخته شده توسط قدرتهای غربی در حوزه اقتصادی را نیز به چالش میکشند و به صراحت از ایدههایی نظیر مخالفت با هژمونی دلار، تقویت تجارت با استفاده از ارزهای محلی، و یا ایجاد چهارچوبهای نهادین تازه اقتصادی سخن می گویند.
مسائلی که همه و همه همسو با حرکت نظم جهانی به سمت یک پیچ تاریخی بزرگ در حال آشکار کردن جلوههای عینی خود هستند. به عنوان مثال، چینیها به نحوی گستردهای در شرق آسیا و همچنین دیگر مناطق جهان، سازمانهای منطقهای و بین المللی اقتصادی را ایجاد میکنند که در نوع خود، هنجارهای تعریف شده از سوی قدرتهای غربی را به چالش میکشند.
ایران یک الگوی خاص از پیشرفت اقتصادی را در قالب اقتصاد مقاومتی مطرح کرده که در چهارچوب آن توسعه روابط با بلوک قدرتهای نوظهور و البته تکیه بر ظرفیتهای داخلی در حوزه اقتصادی، برجسته میشود و روسیه نیز به طور خاص پس از جنگ اوکراین، جنس خاصی از کنشگری در حوزه تجارت بین المللی را در پیش گرفته و بیش از هر زمان دیگری به این درک راهبردی رسیده که محدود ماندن تنشهای سیاسی و ایدئولوژیک با جهان غرب صرفاً در حوزه سیاسی، واقع بینانه نیست و این معادله در عرصه اقتصادی نیز دنبال میشود. مساله ای که روسیه و دیگر قدرتهای نوظهور حتماً باید برای آن تدابیر خاص خود را داشته باشند. با این همه، به طور خاص کشورمان پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم، با رسیدن به این درک که جهان غرب به دنبال روابط اقتصادی و سیاسی سازنده و برابر با ایران نیست و به همین دلیل کشورمان باید توسعه روابط با بلوک قدرتهای نوظهور و همچنین بازارها و مناطق مغفول مانده در دیپلماسی اقتصادی کشورمان را مد نظر داشته باشد، جنس خاصی از کنشگری را در حوزه مذکور از خود به نمایش گذاشته است.
در این رابطه، شاهد چندین دور سفرهای رئیس جمهور کشورمان به قاره آفریقا و یا منطقه آمریکای لاتین و دیدار و رایزنیهای وی و هیات های اقتصادی ایرانی با مقامها و فعالان اقتصادی کشورهای مناطق مذکور بودهایم.
در حوزه سازمانی و نهادین نیز در دولت سیزدهم شاهد عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای و یا سازمان بریکس بودهایم و البته که ایران به واسطه همکاریهای نهادین با اتحادیه همکاری اقتصادی منطقه اوراسیا، فرصتهای قابل توجه زیادی را پیش چشم خود میبیند.گ با این حال، شرایط تازه در عرصه نظام بین الملل و به طور خاص واقعیتهای اقتصادی جهان، بایدهای تازهای را نیز برای کشورمان ایجاد کرده که توجه به آنها کاملاً مهم و جدی است.
از جمله مهمترین آنها بایستی به ضرورت توسعه زیرساختهای ایران در حوزه فعالیتهای اقتصادی به وی|ژه در عرصه راه و حمل و نقل اشاره کرد. نباید از یاد بریم که ایران در قابل توسعه همکاریها با کشورهای منطقه آسیای میانه و همچنین در قالب ابتکارهای کریدور شمال-جنوب با روسیه و البته ابتکار یک کمربند یک جاده با چین، بازیگری مهم و محوری است و اگر زیرساختهای ریلی و زمینی و دریایی و هوایی خود را نتواند متناسب با این نقشِ مهم توسعه بخشد، این دسته از بازیگران منتظر کشورمان نخواهند ماند و همین مساله سبب میشود تا فرصتهای زیادی برای کشورمان از دست برود. فرصتهایی که از دلِ هرکدام از آنها میتوان منافع و مزایای قابل توجهی را برای ایران خلق کرد.
البته که تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیک قدرتهای شرقی نظیر چین و روسیه با قدرتهای غربی نیز به مثابه یک فرصت و کاتالیزور برای ایران جهت توسعه پیوندهایش با قدرتهای شرقی ایفا نقش کرده و میکند. فرصتی که نقش و جایگاه ایران در منظومه تجارت خارجی کنشگران مذکور و متحدان آنها را به نحو قابل ملاحظهای تقویت کرده است با این حال، همانطور که پیشتر گفته شد، عدم توجه به زیرساختهای لازم برای توسعه تجارت خارجی ایران چه با قدرتهای شرقی و چه در قالب ابتکارهای اقتصادی بزرگ آنها، به هیچ عنوان به نفع کشورمان نیست و البته که تعلل در این حوزه نیز به هیچ وجه جایز نیست.