سامان سفالگر روزنامه نگار: «آندری بلوسف»، معاون نخست وزیر روسیه به تازگی و در جریان سفر اخیر خود به چین در موضع گیری گفته است که در سال 2023، استفاده روبل روسیه و یوآن چین در تجارت میان دو کشور، به 95 درصد رسیده است. این موضع گیری معاون نخست وزیر روسیه در شرایطی صورت میپذیرد که در سال 2015، دلار سهمی 90 درصدی در تجارت دو جانبه پکن-مسکو داشته است.
به گزارش نقش اقتصاد؛ سهمی که در سالهای 2020 و 2023، به ترتیبت به کمتر از 50 و 5 درصد کاهس یافته است. در این چهارچوب، برخی ناظران و تحلیلگران حوزه اقتصاد بین الملل به طور خاص این سؤال را مطرح میکنند که عمده محرکهای چین و روسیه در حذف دلار از مناسبات تجاری دوجانبه خود چیست؟
به نظر میرسد در پاسخ به این پرسش میتوان به 4 مؤلفه اشاره کرد. اولاً، هم چین و هم روسیه سعی دارند از طریق تقویت استفاده از ارزهای محلی خود در قالب روابط دوجانبهشان، تا جای ممکن از سطح و گستره فشارهای تحمیلی غرب و به طور خاص دولت آمریکا علیه خود در قالب اقتصاد جهانی بکاهند.
به طور خاص روسیه و چین هر دو، هدفِ تحریمهای غربی هستند و از قِبل توسعه مناسبات تجاری غیردلاری میان خود سعی دارند این تحریمها را به نحوی مؤثر دور بزنند. به بیان سادهتر، شرایط خاص تشدید تنشها میان قدرتهای شرقی و غربی جهان سبب شده تا دلارزدایی از روابط تجاری چین و روسیه، به یک الزام مفید و مؤثر برای هر دو کشور تبدیل شود.
دوم اینکه در سایه تشدید تنشهای غرب و شرق در قالب رویدادهایی نظیر جنگ اوکراین و یا طرح گمانه زنیهای مختلف در مورد آغاز یک جنگ جدید در شرق آسیا با محوریت مساله تایوان، دلارزدایی از اقتصاد جهانی نیز به یک دستورکار مهم و محوری برای جناح و جریان مخالف با هژمونی غرب در عرصه نظام بین الملل تبدیل شده است. دستورکاری که البته در سالهای گذشته به صورت کم و بیش دنبال میشده با این تحولات خاص جهانی و تشدید تقابلاتبین المللی، به آن سرعت قابل ملاحظهای بخشیده است.
از این منظر، چین و روسیه هم از طریق توسعه مناسبات تجاری غیردلاری میان خود سعی دارند هژمونی دلار در جهان را با توجه به حجم قابل ملاحظه اقتصادهایشان به چالش بکشند و هم در نوع خود به یک الگوی صریح و روشن برای دیگر کشورهای دنیا در زمینه حرکت به سمت دلارزدایی از اقتصاد جهانی حرکت کنند.
این اقدام چین و روسیه را بایستی در کنار سیلی از دیگر ابتکارها و سازوکارهای نهادین و رسمی درک کرد که این کشورها ایجاد کردهاند و در قالب آنها سعی دارند تا جای ممکن با هیمنه اقتصادی آمریکا در عرصه بینالمللی مقابله کرده و گزینههای آلترناتیو تازهای را عرضه کنند. به بیان سادهتر، این دسته از کشورها سعی دارند از زمین بازی که غرب و قدرتهای غربی برای آنها و کلیت جهان تعریف کردهاند، خارج شوند.
توجه داشته باشیم که چین و روسیه از جمله مهمترین قدترهای «چالشگر/Challenger “در رابطه با نظام بین المللی کنونی جهان هستند و سعی دارند بنیانهای نظم تازهای را پی ریزی کنند که به نحو عادلانهتر و بهتری در خدمت بازیگران مختلف نظام بین الملل باشد. و در نهایت سوم اینکه چین و روسیه در سالهای گذشته به تدریج و پله پله، هم سازوکارهای حکمرانی اقتصادی خود و هم فعالان تجاریشان را به نقطهای رساندهاند که اکنون سهم دلار در مبادلات تجاری دو کشور به زیر 5 درصد کاهش یافته است.
در واقع این روند، یک روندِ هیجانی و احساسی نبوده است. از این رو، آنچه در قالب روند تدریجی حذف دلار از مبادلات تجاری روسیه و چین میبینیم، در واقع محصول یک فرآیند تدریجی است که دو کشور سعی در پیاده سازی آن در عرصه حکمرانی خود داشتهاند و در این زمینه، نه فقط جریان حکمرانی بلکه تجار و فعالان تجاری نیز به نحوی جدی درگیر بودهاند. در این چهارچوب، اگرچه جریان حکمرانیِ دو کشور عزمی جدی برای دلار زدایی از تجارت خارجی چین و روسیه داشته با این حال، فعالان تجاری نیز بایستی با این روند سازوگار شوند. معادلهای که به راحتی محقق نمیشود و زمانبر است.
روندی که از چند سال قبل به صورت آهسته و پیوسته آغاز شده و اکنون در حال ثمردهی است و جلوههای عینی خود را به نمایش میگذارد. مساله ای که بازتابهای بین المللی قابل توجهی نیز پیدا کرده و اساساً جهان غرب نیز به شدت از ناحیه آن احساس خطر و تهدید کرده است. معادلهای که در بحبوحه تغییر کریدورهای قدرت جهان از غرب به شرق، بیش از هر زمان دیگری دلارزدایی از روابط تجاری دو قدرت مهم شرقی را به یک کابوس برای جهان غرب تبدیل کرده است.