درس‌های غزه

0
41

علی امیدی روزنامه نگار: حوادث چند دهه اخیر خاورمیانه اعم از افغانستان، عراق، سوریه و علی الخصوص فلسطین ثابت کرده است دشمنان ایران و جهان اسلام در اقدامات سبعانه خود حدی نمی‌شناسند. منطقه غزه توسط غده سرطانی خاورمیانه به تلی از خاکستر تبدیل شده است. مردم آن در شرایط قحطی نگه داشته شده‌اند و از گرسنگی جان می‌سپارند. زنان، کودکان، سالخوردگان در زیر آوار جان می‌کنند و هیچ مرکز بهداشتی برای مداوای مجروحان از حملات ددمنشانه رژیم صهیونیستی سالم نمانده است. ولی در سوی دیگر، کشور مدعی حمایت از حقوق بشر (آمریکا) حتی تحمل اعتراضات دانشجویی مبنی بر توقف نسل کشی فلسطینی‌ها را نداشته است. متأسفانه این عدم تحمل برای اکثر کشورهای اروپایی هم صدق می‌کند.

یکی از دلایل اصلی تغییر جرمی کوربین از رهبری حزب کارگر انگلیس، حمایت از حقوق فلسطینی‌ها بود که رژیم حاکم بر انگلستان آن را تحمل نکرد و کایر استرامر که دستبوس صهیونیست‌هاست به عنوان رهبر حزب کارگر و نخست وزیر جدید این کشور منصوب شده است.

در برهه‌ای که رژیم ترامپ، سردار سلیمانی را به شهادت رساند و ایران درصدد انتقام نظامی بود ترامپ حتی ایران را به بمباران هسته‌ای تهدید کرد. چنین تهدیدی بارها از سوی رژیم صهیونیستی هم صورت گرفته است.

متأسفانه جهان تا چهار ماه دیگر شاهد به قدرت رسیدن دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا خواهد بود. او و معاون جنگ طلبش، شدیداً رویکرد ضد ایرانی دارند و مدافع سرسخت جنایات اسرائیل علیه مردم مظلوم فلسطین هستند. به احتمال زیاد دوباره کشورمان تحت فشار مضاعف سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر، بعد از پاره کردن برجام از سوی ترامپ، سیاست فشار حداکثری او که دولت بایدن هم ادامه داد و همچنین شهادت سردار سلیمانی، خصومت بین ایران و آمریکا به نقطه غیر قابل بازگشت حداقل تا چندین نسل آینده رسیده است. البته رژیم آمریکا تمام کارت‌های تحریم خود را سوزانده است و کارت جدیدی ندارد. بنابراین ممکن است زمینه‌های بالقوه رویارویی نظامی بین دو کشور شکل بگیرد. آن‌ها احتمالاً با اقداماتی چون توقف کشتی‌های حامل نفت ایران به بهانه تحریم خودساخته خود، جمهوری اسلامی را تحریک به واکنش خواهند کرد. این امر تصاعد بحران را موجب می‌شود. بعید هم است مذاکره با ترامپ نتیجه دهد چون او تسلیم می‌خواهد نه مذاکره برد – برد. آمریکا هم در همه مخاصمات نظامی ثابت کرده است هیچ حدی در به کارگیری خشونت نمی‌شناسد. کنوانسیون‌های ژنو در اثنای جنگ، کاغذ پاره‌ای بیش نیستند. همه موارد فوق بازاندیشی در استراتژی دفاعی جمهوری اسلامی ایران را ضروری ساخته است.

کشورمان تا الآن به صورت رسمی اعلام کرده است که به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای و بازدارندگی هسته‌ای نیست. غیر از دلایل اخلاقی و مذهبی، سه دلیل استراتژیک زیر برای اجتناب از آن مطرح شده است:

1) ممکن است در صورت احراز سلاح هسته‌ای، ایران در معرض حملات دژخیمانه خصم قرار بگیرد. آن‌ها به دنبال بهانه حمله نظامی هستند. اقدام احتمالی ایران ممکن است این بهانه را در اختیار آنها قرار دهد.

2) متحدین ایران مانند چین و روسیه ممکن است از ایران رو برگردانند و حداقل روزنه‌های سیاسی و اقتصادی بسته شود.

3) ممکن است مسابقه تسلیحاتی هسته‌ای در منطقه صورت بگیرد و کنترل آن غیر ممکن شود و آتش این مسابقه، دامنگیر کشورمان هم شود.

برای اجتناب از خطرات سه گانه فوق، این مکتوب راهبرد دیگری ارائه می‌کند. اسم آن، «استراتژی آستانه هسته‌ای» نامگذاری می‌شود. مفروض این راهبرد آن است که زیرساخت‌های هسته‌ای باید تا آستانه ساخت بمب هسته‌ای توسعه پیدا کند. این آستانه همچنین باید امکان تحقق کوتاه مدت داشته باشد و در صورت بروز تهدید وجودی، سریعاً به کار بیفتد. در کنار این، ایران همچنین باید استراتژی آستانه ساخت پهپاد و موشک‌های بین قاره‌ای را در دستور کار قرار دهد. دشمن بی‌رحم ثابت کرده است تنها با بازدارندگی مؤثر می‌توان آن را سر جایش نشاند. مظلوم کشی در فرهنگ آمریکا، غرب و اسرائیل افتخار و غرور تلقی می‌شود و آنها از نابودی یک ملت لذت می‌برند؛ خصوصاً این ملت تاریخ 5000 ساله داشته باشد و در طول جنگ‌های تمدنی، طرف مقابل آنها بوده است. استراتژی آستانه هسته‌ای، نه تنها ایران را در معرض حمله دشمن قرار نمی‌دهد بلکه بیشتر به آن مصونیت می‌بخشد. حساسیت متحدین ایران برانگیخته نخواهد شد و بهانه‌ای به کشورهای همسایه نخواهد داد که درگیر مسابقه هسته‌ای شوند. البته این استراتژی باید هوشمندانه و بدون گذاشتن رد پا انجام گیرد.

کشورداری را نباید با تعارف و سلام و صلوات و خوشبینی مضاعف نسبت به نیات دیگران اداره کرد. امنیت کشور باید بر بسترهای محکم استوار باشد و یکی از مؤلفه‌های اصلی آن زیرساخت بازدارنده نظامی است. اگر مکتب صلح طلبی تفکر حاکم بر روابط بین‌الملل می‌بود استدلال این نوشتار بی‌معنی می‌شد. نظر به اینکه بعید است با تغییر ریاست جمهوری در ایران، گفتمان سیاست خارجی ایران تغییر کند و کماکان مخالفت با اشغالگری و تحقیر ملت‌ها، استکبار ستیزی و امپریالیسم ستیزی بخشی از هویت ایرانیان خواهد بود داشتن یک استراتژی بازدارنده کارآمد، مقوّم این گفتمان خواهد بود. در غیر این صورت یا باید از اصول سازنده هویتی عقب نشینی کنیم یا معنای اصول را تغییر دهیم و یا باید بطور بالقوه، بی رحمی‌های بی حد و حصر خصم را پذیرا باشیم.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید