مریم فکری روزنامه نگار: در حالی مسعود پزشکیان از روز یکشنبه به طور رسمی سکان اقتصاد کشور را به دست میگیرد که اقتصاد ایران با بحرانهای بسیار جدی در بخشهای مختلف روبهرو است. این در شرایطی است که دولت چهاردهم تقریباً آغازگر اجرای برنامه هفتم خواهد بود؛ برنامهای که به نوعی گفته میشود آمال و آرزوهایی است که برای برونرفت از وضعیت کنونی ترسیم شده است. با این حال، پزشکیان خود را متعد به اجرای مفاد پیشبینی شده در برنامه هفتم میداند، اما برخی کارشناسان بر این عقیدهاند که اجرای برخی پیشبینیها نظیر دستیابی به رشد سالانه 8 درصد، پیشنیازهایی دارد که در شرایط کنونی در ایران فراهم نیست.
آنچه که در این میان اهمیت دارد، ارائه تصاویری روشن و دقیق درباره شرایط اقتصاد ایران است که روشن کند که دولت چهاردهم در کدام شرایط وارد پاستور میشود؛ اگرچه دولت سیزدهم و نزدیکان به این دولت، عملکرد خود را بسیار مثبت میدانند و از اسب زین شدهای سخن میگویند که تحویل دولت چهاردهم داده میشود.
با این حال، اما تحلیلگران و اقتصاددانان، شرایط را در بخشهای مختلف اقتصادی، خاص و پیچیده میدانند و معتقدند که دولت چهاردهم، باید تدبیری ویژه برای برون رفت از شرایط کنونی داشته باشد.
خطای تشخیص دولت سیزدهم در کنترل تورم معلوم و مشخص بود
وحید شقاقیشهری، اقتصاددان در گفتگو با خبرآنلاین درباره وضعیت تورمی اقتصاد ایران میگوید: برای مهار تورم در اقتصاد ایران اولین و مهمترین مساله، شناخت عمیق و دقیق از ریشههای تورم اقتصاد ایران است، بهطوریکه درصورت عدم شناخت دقیق از ریشههای تورم ایران، اولاً امکان مهار تورم بهصورت ماندگار و پایدار (میان مدت و بلندمدت) مقدور نخواهد بود. ثانیاً سیاست اشتباه در مهار تورم میتواند پیامدهای مخرب به سایر بخشهای اقتصادی نظیر بازار سرمایه و تولید تحمیل کند.وی میافزاید: باید اشاره شود ریشه تورم در اقتصاد ایران از تشدید ناترازیهای اقتصاد کلان به همراه گسست بخش پولی از بخش واقعی نشات میگیرد و کسریهای بودجهای ایجاد شده به واسطه ناترازیهای اقتصاد کلان و بیانضباطیهای مالی دولتها به افزایش مداوم کسریهای بودجهای منتهی شده و از این محل به بخش پولی فشار وارد میسازد و با تشدید رشد کلهای پولی سرانجام به تورم میانجامد.وی عنوان میکند: بر این اساس، خطای تشخیص دولت سیزدهم در کنترل تورم معلوم و مشخص بود که نتیجه پایدار حاصل نخواهد شد و مثل روز روشن بود که صرفاً با اتکا به سیاستهای پولی نمیتوان تورم را در میانمدت و بلندمدت مهار کرد. مشخص بود که با ابزار سیاستهای پولی نمیتوان به صورت پایدار و ماندگار نرخ تورم را کنترل کرد و تنها در کوتاهمدت شاید توفیقی حاصل شود.این اقتصاددان یادآور میشود: با وجود تاکید برخی اقتصاددانان به عدم کارایی سیاستهای پولی انقباضی در کنترل نرخ تورم در میانمدت و بلندمدت، بانک مرکزی دولت سیزدهم بدون توجه به سیاستهای مالی و بخش واقعی، همچنان اصرار داشت با ابزار سیاستهای پولی انقباضی در کنار تثبیت ارز، به مهار تورم بپردازد.شقاقی تصریح میکند: اثرات مخرب این دو سیاست در حال روشن شدن است؛ بهطوریکه بازار سرمایه کاملاً از کار افتاده است و خالص حاشیه سود بنگاههای تولیدی بازار سرمایه از 34 درصد 1401 به زیر 14 درصد 1402 افت کرده است و بخش خصوصی و تولیدی نیز به دلیل سیاستهای شدید انقباضی پولی و عدم دسترسی به منابع بانکی در شرایط بسیار بدی قرار دارند و رکود سهمگینی بر اقتصاد حاکم شده است.وی متذکر میشود: اصرار بر روش نادرست بانک مرکزی موجب شده به دلیل اختلاف 50 درصدی نرخ ارز نیمایی و بازار آزاد، بانکها تسهیلات را به شرکتهای زیرمجموعه خود هدایت کنند و این شرکتها نیز برای برخورداری از رانت ارزی در صف واردات قرار بگیرند و طرح توسعهای از کانال تسهیلات نظام بانکی طی دو سال اخیر اتفاق نمیافتد. لذا اقتصاد ایران در شرایط قفلشدگی قرار دارد و رکود سهمگینی هم حاکم شده و اخیراً بانک مرکزی از این سیاست غلط خود تاحدودی کوتاه آمده است.
چرا نباید گول آمار کاهش نرخ بیکاری را بخوریم؟
حمید حاجاسماعیلی، کارشناس بازار کار نیز در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین میگوید: در مورد اشتغال اگر بخواهم یک مقداری عمیقتر صحبت کنم، باید بگویم آمارها و ارقامی که طی چند سال گذشته اعلام شده، مورد انتقاد بوده و این انتقادها در دورهها و دولتهای گذشته نیز وجود داشته است. علت هم این است که ما واقعاً یک نرخ بیکاری دو رقمی را طی سالهای بعد از انقلاب تجربه کردیم و جز در معدود سالهایی، معمولاً بیکاری تکرقمی داشتیم. ی میافزاید: ما در عین حال، مشکل دیگری در کنار بیکاری داریم و اینکه به دلیل شرایط اقتصادی خاص کشور که یک اقتصاد خدماتی است، خیلی از افراد از طریق رابطه، رانت، دلالی و واسطهگری امرار معاش میکنند. اینها شرایطی را ایجاد میکند که انگیزه افراد برای ورود به بازار کار هم با مشکل مواجه شود و تحتتاثیر قرار گیرد.این کارشناس بازار کار تصریح میکند: در واقع اینطور میخواهم تلقی کنم که جمعیت فعال ما به نسبت شرایط زمانی و شرایط سنواتی و افزایش جمعیت، برای استخراج نرخ بیکاری و اشتغال، خیلی معقول و منطقی محاسبه نمیشود. نرخ بیکاری و نرخ اشتغال باید از جمعیت فعال استخراج شود،