ساسان کریمی تحلیلگر سیاست خارجی: در حال حاضر خیلیها دوست دارند مانند رفرنسی که آقای ظریف داد مذاکرات پیش رفته، آمریکا را بارها در مجمع عمومی و در شورای عالی امنیت ملل متحد شکست داده و همه دنیا را مجبور کند تا علیه آمریکا در جهان رأی دهند، اینها دستاوردهای کمی نیست. بنابراین برای آقای عراقچی، در راه آقای ظریف بودن بسیار پرافتخار است.
مسأله دوم اینکه بین هر دو آدم حتماً تفاوتهایی است و اگر تفاوتی وجود نداشته باشد همه آدمها در دنیا یکی هستند. بنابراین بین همه آدمها حتی آدمهایی که در رویکردها، روشهای انجام امور، درکها، قابلیتها، تواناییها، روابط با ارکان مختلف داخلی و خارجی، شهرت در محیط بینالمللی و سیاست خارجی، خیلی با هم نزدیک هستند، تفاوتهایی وجود دارد و این موضوع بین آقایان عراقچی و ظریف هم صدق میکند. اگر منظور دوستان از تفاوت اختلاف است، خیر چنین چیزی نیست. اما اگر منظور تفاوت باشد و نشان بدهد آقای عراقچی، عراقچی و آقای ظریف، آقای ظریف است قطعاً تفاوت وجود دارد، بسیار هم خوب است. چون در همان دوران برجام هم که آقای ظریف وزیر بود، این تفاوتها بسیار سازنده بود و همدیگر را کامل میکرد.
در حال حاضر آقای ظریف در سیاست خارجی کشور نقش مؤثر ندارد و آقای عراقچی به عنوان وزیر، با تواناییها و مشخصات خاص خودش نقش مستقیم را ایفا خواهد کرد ربطی به مشخصات آقای ظریف ندارد. طبیعتاً ایشان نقاط قوت دیگری دارد و نقاط قوت آقای ظریف هم به شکل دیگری بوده است. اما به نظرم اگر به عنوان یک الگو در هر کشوری که در هر موضوعی توفیق پیدا کرده، عقلانیت پشت عقلانیت گذشته بیاید، نتیجه مثبتی خواهد گرفت. یعنی مهم افراد نیستند که با هم عیناً مطابقت داشته باشند، اما مهم این است که آدمها با تواناییهای مختلفشان بتوانند عقلانیت را در امتداد عقلانیت گذشته قرار دهند و خسارتهایی را که خروج از این عقلانیت برای کشور به بار آورده جبران کند. آقایان هنوز صدایشان بلند شده و رگ گردنشان برآمده است، باید کسی بیاید که با عقلانیت بتواند سنگی که 20 سال پیش در چاه انداختند و هنوز نتوانستیم با این همه تقلا و هزار عاقل بیرون بیاوریم، چاره کند و بتواند از انداختن سنگهای بیشتر در چاه جلوگیری کرده و بتواند سنگهایی که دوستان به اعماق چاه انداختند را بیرون بیاورد.
درباره توافق هستهای هم مسأله ایشان این است که برجام به آن شکلی که در زمستان 99 قابل احیا بود و یک امضا تا احیای آن باقیمانده بود اما به هرشکلی اجازه داده نشد، دیگر به آن سهولت نیست و ایشان بسیار تأکید دارد که کشور، اقتصاد و سایره حوزهها این تفکر را نداشته باشد که اگر عراقچی امروز وزیر امورخارجه میشود، فردا برجام احیا میشود و آن معادلات برجامی که 3 سال پیش میتوانست با یک امضا احیا شود، بازمیگردد و فکر کنند مذاکرات در همان نقطه است، خیر آن نقطه نیست. در صورت رأی اعتماد آقای عراقچی، 14 ماه بسیار دشواری پیشروی ایشان است. اسنپبک، غروب برجام در اکتبر 2025 و مسأله انتخابات آمریکا از جمله مسائل متعددی است که پیش روی ایشان قرار دارد که باید با آن دست به گریبان باشد.