علی شکوریراد فعال سیاسی: زمانی که آقای خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76 انتخاب شد، آن انتخابات از نظر میزان مشارکت مردم، حماسه بود. به همین دلیل آقای خاتمی با اعتبار بسیار بالایی از نظر میزان پایگاه رأی مردم کار خود را شروع کرد. اما شرایط آقای پزشکیان اینگونه نیست. در انتخابات ریاست جمهوری 50 درصد مردم شرکت نکردند و از آن 50 درصد هم حدود 30 درصد به آقای پزشکیان رأی دادند که رأی خیلی بالایی نیست یعنی در یک شرایط کاملاً ناامیدانه، برگزاری انتخابات دوم خرداد امید زیادی را در جامعه به وجود آورد و اگر دولت آقای خاتمی رأی آورد ناشی از حماسه انتخاباتی بود. اما دولت آقای پزشکیان بیشتر ناشی از وفاقی بود که در کابینه خود ایجاد کرد و مخالفان خود را در شرایطی قرار داد که نمیتوانستند با ترکیب کابینه پیشنهادی، مخالفت جدی داشته باشند. به نظر من روش آقای پزشکیان و به ویژه با سخنرانی اثرگذاری که قبل از فرآیند رأی گیری داشتند، موجب شد کابینه یکدست رأی بیاورد.
ازاینرو تحلیل من این بود که کل کابینه آقای پزشکیان رأی میآورد. چرا که آقای پزشکیان با رویکرد وفاق، کابینه را چیده بود و اگر در مجلس یکی از این نامزدها هم رأی نمیآورد، شکستی در موضوع وفاق بود. به نظر من انتخابات ریاست جمهوری به گونهای بود که احساس شد تدبیری در آن وجود دارد که افزایش رقابتی شکل بگیرد. اگر این مصالحه نانوشته در انتخابات را بپذیریم، یکی از وجوه آن همین کابینه وفاق ملی بود. به این معنا که یک توافقی در سطح کلان صورت گرفته و طبیعتاً وقتی یک توافقی در سطح کلان صورت بگیرد، جریانهای داخل مجلس، ولو اینکه اراده کرده و خلاف آن عمل کنند، نمیتوانند کل مجلس را متأثر از آن اراده خود کنند.
به همین دلیل فکر میکردم که کابینه آقای پزشکیان رأی خواهد آورد و این اتفاق هم رخ داد. البته همانطور که عرض کردم بعضی از جریانهای داخل مجلس مصمم بودند که به حداقل یک یا دو نفر از اعضای پیشنهادی کابینه رأی اعتماد ندهند. اما آنها هم موفق نشدند و بنابراین فکر میکنم دلیل عدم موفقیتشان، نطق بسیار مؤثر و اثرگذار آقای پزشکیان بود که قبل از رأیگیری انجام شد.
باید یادآور شوم آقای پزشکیان بر لزوم وفاق، وحدت و انسجام ملی تاکید داشتند جبهه اصلاحات نیز با این رویکرد آقای پزشکیان موافق است. ما اگر بخواهیم کشور را از این وضعیت بحرانی که دچار شده اصلاح شود، چارهای به جز آنکه وفاقی در کشور صورت بگیرد و جناحهایی که با همدیگر در حال رقابت و تخاصم بودند، مقداری به همدیگر نزدیکتر شوند و از حجم منازعات سیاسی کاسته شود تا بتوان اقدامات اساسی برای بهبود وضع اداره کشور انجام داد، نداریم.
از طرفی چهرههای تندرو در مجلس جریانهایی هستند که تعدادشان زیاد نیست اما سازمانیافته و مصمم عمل میکنند. به همین دلیل واقعاً در جریان اصولگرایی مؤثر واقع میشوند و کل جریان اصولگرایی را به دنبال خودشان میکشند. اما در ماجرای کابینه با اینکه زورشان را زدند اما در نهایت زورشان نرسید و تعداد آرایی که به آقای ظفرقندی داده شد نشان میدهد که بخشی از نمایندگان مجلس حدود 120 تا 125 نفر به آقای ظفرقندی رأی ندادند. اینها جریانهای تند یا متأثر از جریانهای تند مجلس هستند و بنابراین زورشان را زدند ولی تعدادشان به اندازه کافی نبود و نتوانستند مانع اخذ رأی اعتماد توسط نامزدهای ذکر شده شوند.
به هرحال از این پس به طور طبیعی وزارتخانههایی که با معیشت و به خصوص مواد غذایی مورد نیاز مردم سروکار دارند، کارشان در اولویت قرار دارد که بتوانند به موقع مواد غذایی را به مردم برسانند. اولویت در درجه دوم مربوط به دستگاههایی است که خدماتی بوده و اگر مشکلی در خدماتشان باشد بحران ایجاد میکند، از جمله پرستاران که نیاز است مشکلات آنان برطرف شود.
به نظر من حادترین معضل فعلی دولت آن است که با ترکیب وزرای جدید، توجه ویژهای به مطالبات پرستاران داشته باشد و نیازهای آنان را برآورده کند تا اعتصابات آنان فروکش کرده و دولت بتواند در شرایط آرامی کار خود را شروع کند. فکر میکنم هیچ دولتی تا به امروز در روز اول کاری خود با اعتصاب بخشی از کارکنان خود مواجه نبوده است.