امین شجاع: نوسانات نرخ ارز در ایران پدیدهای جدید نیست، اما افزایش شدید قیمت دلار در ماههای اخیر، تبعاتی متفاوت نسبت به گذشته ایجاد کرده است. شوکهای ارزی در سالهای 1391، 1397، 1399 و 1401 با چالشهایی همراه بود اما اقتصاد و جامعه بهطور نسبی توان تطبیق با این تغییرات را داشت.امروز هم بخش خصوصی و هم خانوارها قدرت جذب این شوک را از دست دادهاند و این بحران اقتصادی با پیامدهای سنگینتری همراه است.رشد اقتصادی ایران در دهه 1390 تقریباً صفر یا منفی بود؛ در حالی که در دهه 1380 میانگین رشد 5 تا 6 درصدی داشتیم. در گذشته، افزایش نرخ دلار تا حدی منجر به افزایش صادرات و تقویت برخی صنایع میشد، اما امروز به دلیل تحریمها، کاهش سرمایهگذاری و سیاستهای مالی نادرست، حتی بخشهای صادراتمحور نیز دچار رکود شدهاند.نقدینگی در 10 سال گذشته بیش از 20 برابر شده، اما این افزایش نه در تولید، بلکه در تورم منعکس شده است. تورم سالانه در سال 1390 حدود 21 درصد بود، اما امروز بیش از 50 درصد است. همچنین، کاهش ذخایر ارزی و سیاستهای غلط در مدیریت بازار ارز، نوسانات بیشتری در قیمت دلار ایجاد کرده که اعتماد عمومی به سیاستهای اقتصادی را کاهش داده است.در گذشته، افزایش نرخ دلار گاهی باعث افزایش رقابتپذیری صنایع داخلی و رونق صادرات میشد، اما امروز وابستگی تولید به مواد اولیه وارداتی، هزینههای تولید را افزایش داده و بسیاری از کسبوکارها را در معرض تعطیلی قرار داده است. طبق آمار، سرمایهگذاری در صنعت طی 5 سال گذشته بیش از 60 درصد کاهش یافته و بیش از 30 درصد از اشتغال رسمی در صنایع تولیدی از بین رفته است.افزایش هزینههای عملیاتی، کاهش تقاضای داخلی و نبود دسترسی به منابع مالی، باعث شده بسیاری از کسبوکارها یا تعطیل شوند یا تعدیل نیرو کنند. در گذشته، دولت گاهی با تخصیص ارز ترجیحی یا کنترل قیمتها، سعی در مدیریت بحران داشت، اما امروز بخش خصوصی در برابر افزایش نرخ ارز تقریباً بیدفاع مانده است.از طرفی یکی از عوامل تشدیدکننده بحران اقتصادی امروز، وضعیت نامطلوب بانکها و نظام مالی کشور است در حالی که در دهههای قبل، بانکها تا حدی توان کنترل بحرانهای ارزی را داشتند، امروز به دلیل نقدینگی بیسابقه، افزایش بدهیهای بانکی و سیاستهای ناکارآمد پولی، این نقش از بین رفته است.حجم نقدینگی از 460 هزار میلیارد تومان در سال 1391 به حدود 10,000 هزار میلیارد تومان در سال 1403 رسیده که افزایش بیش از 20 برابری را نشان میدهد. از سوی دیگر، نرخ بهره واقعی (تفاوت بین سود بانکی و تورم) به منفی 10 درصد رسیده که نشان میدهد سپردههای بانکی دیگر جذابیت ندارند و مردم ترجیح میدهند داراییهای خود را به ارز، طلا یا املاک تبدیل کنند. این روند، خروج سرمایه از سیستم بانکی و فشار بیشتر بر نرخ ارز را به دنبال دارد.یکی از مهمترین تفاوتهای این دوره از بحران ارزی با دورههای قبل، کاهش شدید قدرت خرید مردم و افزایش نابرابری اجتماعی است در سالهای قبل، مردم با افزایش قیمت دلار تا حدی تطبیق پیدا میکردند، اما امروز افزایش هزینههای زندگی، متناسب نبودن افزایش دستمزدها با تورم و سقوط طبقه متوسط باعث شده شوک ارزی، تأثیر بسیار مخربتری بر جامعه داشته باشد.خط فقر که در سال 1390 حدود دو میلیون تومان بود، امروز به بیش از 20 میلیون تومان رسیده است. در حالی که در سال 1395 میزان مهاجرت نخبگان حدود 15 هزار نفر در سال بود، این عدد در سال 1402 به بیش از 65 هزار نفر افزایش یافته است. این نشان میدهد که بسیاری از افراد به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی و اجتماعی، به دنبال خروج از کشور هستند، که این خود منجر به کاهش سرمایه انسانی و تشدید بحران اقتصادی خواهد شد.
کارشناس اقتصاد