انتقال حوضه به حوضه و مسئله استفاده از آب دریا و یا شیرینسازی موضوعی است که برای تأمین آب در دستور کار قرار گرفته است، اکنون بخش مهمی از جمعیت دنیا کنار سواحل زندگی میکنند و در مناطق غیرساحلی نیز چنانچه منبع شیرین آب وجود نداشته باشد استفاده معقول از آب دریا نه برای مسیرهای بالا بلکه تا شعاع 20 تا 30 کیلومتر غیرمنطقی نیست و استراتژی توصیه شده است.
اگر کانونهای جمعیتی را به جای کلانشهرها باتوجه به کمآبی و موضوع اشتغال با ایجاد امکانات به سمت سواحل سوق دهیم، اقدام بجایی است، مثلاً سواحل مکران در دریای عمان یکی از بکرترین مناطق برای ایجاد کانون جذب جمعیت و توسعه صنایع و همچنین مسائل تجارت دریایی است، در برنامههای آمایش سرزمین هم به این مسئله اشاره شده که بهتر است کانونهای جمعیتی را به سمت این مناطق ببریم و با احداث صنایع و اشتغال و گردشگری تمرکز جمعیت داشته باشیم.
اصل موضوع شیرین کردن آب شور تا اندازهای منطقی است ولی اینکه یک طرحهای افسانهای با هزینههای تمام شده 3 تا 4 دلار برای هر متر مکعب اجرا کنیم درست نیست، اکنون برداشت آب از مقیاس وسیع تا 5 تا 6 میلیارد متر مکعب هدفگذاری شده اما اگر چارهاندیشی نشود به محیط زیست هم لطمات جبرانناپذیری وارد میکند، در هر حال بنده موافق انتقال آب در مسیرهای طولانی نیستم اما شیرین کردن برای محدوده خاصی از سواحل برای ایجاد کانونهای جمعیتی و توسعه صنایع را بلامانع میدانم مشروط بر اینکه منبع جایگزین دیگری نداشته باشیم.
از طرفی انتقال آب از خزر به فلات مرکزی باتوجه به پایین آمدن سطح تراز آب فعلاً غیرعملیاتی است اما هنوز ایده آن به فراموشی سپرده نشده عدهای همچنان به دنبال احداث آبشیرینکن و جابجایی تخصیص آب هستند یعنی آب آبشیرینکنها را استفاده کنند و آبی را که جاری میشود به حوضه آبریز مرکزی بازگردانند، در هر حال با توجه به مباحثی که در این حوزه مطرح شده فعلاً پروژه منتفی شده است مثلاً در چند سال پیش کلنگ انتقال آب از خزر به سمنان بر زمین زده شد اما اجرایی نشده است ولی اصل قضیه فراموش نشده است.