مطهرنيا: ميخواهند حمله حماس به اسراييل را به تهران نسبت دهند
التهاب در خاورمیانه
ماهان نوروزپور روزنامه نگار: گروه بين الملل: بامداد شنبه گروه مقاومت فلسطيني حماس حملهٔ گستردهاي را عليه آسمان رژيم صهيونيستي آغاز کرد. گروه عزالدين قسام، شاخهاي از گروه حماس، نام عمليات خود را «طوفانالاقصي» گذاشتند. گزارشها حاکي از اين است که بيش از ۲۵۰۰ راکت به سمت شهرهاي مرکزي و جنوب اسرائيل پرتاب شده است. […]
ماهان نوروزپور روزنامه نگار: گروه بين الملل: بامداد شنبه گروه مقاومت فلسطيني حماس حملهٔ گستردهاي را عليه آسمان رژيم صهيونيستي آغاز کرد. گروه عزالدين قسام، شاخهاي از گروه حماس، نام عمليات خود را «طوفانالاقصي» گذاشتند. گزارشها حاکي از اين است که بيش از ۲۵۰۰ راکت به سمت شهرهاي مرکزي و جنوب اسرائيل پرتاب شده است. تصاوير منتشر شده نشان ميدهد که نيروهاي گروه حماس توانستهاند به شهرکهاي اسرائيلي نزديک به غزه نفوذ کنند. بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل، اعلام وضعيت جنگي کرده است. ارتش اسرائيل از ده صبح شنبه حملات گستردهاي را عليه نوار غزه آغاز کرده است. در حالي که وزير دفاع اسرائيل اين اقدام گروه حماس را «اشتباهي جدي» خواند؛ فيلم کوتاهي از رهبران حماس در حال انجام سجدهٔ شکر در رسانهها پخش ميشود. اين حملات زماني آغاز شد که غربيها اميد زيادي به پيمان ابراهيم و صلح ميان عربستان و اسرائيل بسته بودند. حملهٔ حماس به اسرائيل چه تبعاتي براي منقطه خواهد داشت؟ تفاوت اين جنگ با جنگهاي پيشين اعراب و اسرائيل چيست؟ آيا فلسطين بايد خود را براي پاسخي دندان شکن از سمت اسرائيل آماده کند؟ در اين باره با مهدي مطهرنيا کارشناس مسائل بينالملل گفت و گو کرديم:
ارزيابي شما از حملهٔ حماس به مرزهاي اسرائيل چيست؟ اين حملات چه پيامدهايي بر معادلات منطقه دارد؟
ارزيابي در پايان يک اقدام و کنش در حوزههاي گوناگون فردي، جمعي، ملي و بينالمللي صورت ميپذيرد. حملهٔ حماس به اسرائيل يک حملهٔ غافلگيرانه و در همان حال داراي ابعاد گستردهاي در جهت تغيير در جريان اقدامات سياسي در خاورميانه و در نظام بينالملل است. حملاتي از اين دست مانند جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۲۲ روزه و جنگهاي مشهور ديگري در بحران اعراب و اسرائيل پيشتر هم صورت گرفته است و ابعاد گوناگوني از ارزيابيها و ارزشيابيها را به خود اختصاص داده است. اين حمله با توجه به ابعاد گوناگون آن که در فضاي مجازي منتشر شده است نه به دليل حملات هوايي حماس که به دليل يورش همه جانبهٔ حماس از روي زمين به داخل مرزهايي که اسرائيل ناميده ميشود مورد توجه قرار گرفته است. به عبارت ديگر ابعاد درگيريها را از منطق رودروييهاي هوايي به منطق زميني کشانده است. اين حمله مانند جنگهاي چريکي به صورت ضربتي و محدود نيست بلکه به صورت گستردهتر با در نظر داشتن اهداف تعريف شده در جهت تهييج تحريکات منطقهاي صورت ميپذيرد. پخش فيلمهاي گوناگون از اين حمله که از سوي رسانههاي نزديک به حماس صورت گرفته است؛ نشان دهندهٔ يک يورش سخت به درون مرزهاي اسرائيل تلقي ميشود. البته اسرائيل اين فيلمها را تأييد نکرده است. با اين حال به نظر ميرسد عمليات امروز تلفات زيادي از رژيم صهيونيستي گرفته باشد. از طرفي نتانياهو اعلام وضعيت جنگي ميکند و بر اين نکته تاکيد دارد که اين حملات به معناي يک حملهٔ محدود نيست. اسرائيل هم اعلام کرده است که آمادگي زدن ضربههاي سختتري را نسبت به گذشته در چهارچوب حرکتهاي بازدارنده و تدافعي خود دارد.شيوهٔ بيان نتانياهو و آنچه که بيان ميکند، بيش از آنچه که نشان از غافلگيري و نگراني از هجمهٔ موجود و پاسخگويي به افکار عمومي باشد؛ تلاشي است که او از اين حمله براي حل و فصل مسائل داخلي خود و همچنين جهتگيريهاي سياسي دگير احزاب راستگراي افراطي در اسرائيل دنبال ميکند. به نظر ميرسد حملهٔ نخست حماس به اسرائيل و هشدار وضعيت جنگي که دولت نتانياهو بيان ميکند نشان ميدهد که اسرائيليها به اين حملات حماس به چشم فرصتي براي دنبال کردن اهداف خود منطقه استفاده ميکنند. به ويژه اينکه تلاش ميکنند تا اين حملات را به تهران نسبت داده و به اين ترتيب با تغيير راستاي حرکت بر ضد حماس در جهت ايجاد فضاي ضد ايراني در منطقه از آن بهره ببرد. به نظر ميرسد مسالهٔ حماس ديگر به حماس محدود نخواهد شد. با توجه به آنچه که اکنون بين تلآويو و واشينگتن در جريان است و با تلاشهاي بايدن براي جلب توجه يهوديهاي آمريکا در انتخابات آمريکا و عنايات مقام معظم رهبري در مورد فلسطين و خاورميانه در هفتهٔ جاري، ما به يک نقطهٔ عزيمت ديگر در مورد اسرائيل و فلسطين رسيدهايم.
چيزي که بيش از هر چيزي ميتواند هدف اثر باشد، تلاشي است که در مورد صلح ميان رياض و تلآويو انجام ميشد. اين حمله و ضربههاي سخت انتقامي قابل پيشبيني اسرائيل عليه حماس ميتواند آن روند صلح ميان عربستان و اسرائيل را با اخلال موقت روبرو کند. البته اين اخلال موقت ميتواند به يک ابزاري در جهت همگرايي در جامعهٔ عربي محافظهکار و تغيير و تحول در خاورميانه با اسرائيل باشد. ريسک اين موضوع بسيار بالا و ميتواند پيامدهاي غير منتظرهاي در بر داشته باشد.
چرا حماس اين مقطع زماني براي حملات خود انتخاب کرده است؟ آيا دليل و انگيزهٔ خاصي براي انتخاب اين مقطع زماني براي حمله به اسرائيل وجود دارد؟
همانطور که عرض کردم خاورميانه دچار التهابهاي خاصي شده است. ماجراي اوکراين، ماجراي آذربايجان و ارمنستان و الان هم ماجراي حملات حماس همگي خطي را نشان ميدهند که زمينههاي درگيري بر اساس حيثيت و رو در رويي را به تهاجمهاي نظامي نزديک ميکنند. در اين مقطع زماني احتمالي نزديکي بيشتر و رسميتر رياض و تلآويو ميرفت. گفت و گوها در مورد باز شدن سفارتهاي اسرائيل و عربستان در پايتختهاي يک ديگر در رسانههاي گوناگون و در بخشهاي مختلف تحليلي وجود داشت. صلح ابراهيم توانسته است تا حدود زيادي مسالهٔ اعراب و اسرائيل را حل کند. اکنون مسالهٔ اعراب و اسرائيل به گونهاي به ائتلاف عبري-عربي عليه ايران تبديل شده است. در همين حال رسانههاي مختلف از آمار بالاي کشته شدگان در پي عمليات «طوفانالاقصي» خبر ميدهند. اگر اين صحبتها درست باشد، مسالهٔ اعراب و اسرائيل ميتواند جاي خود را به بحران اوکراين ببخشد. يعني توجه بينالمللي از بحران اوکراين به طرف مرزهاي فلسطين و اسرائيل بازگردد و احتمالاً با ضربههاي انتقامي سختي که اسرائيل در پي آن خواهد بود و با کشاندن جنگ از مرزهاي اسرائيلي -فلسطيني به اسرائيلي- ايراني زمينههاي گسترش اين تهاجمها را افزايش بدهد.
فراموش نکنيم رسانههاي اسرائيلي اعلام کرده بودند که در هفتههاي گذشته حملههاي سختي به مواضع موشکي ايران داشتند. اگر چه ايران اين حملهها را انکار کرده است اما اسرائيل همچنان دست از تهديد سخت ايران بر نداشته است. رسانههاي جهان در تلاش هستند که اين حملات را به ايران نسبت بدهند. اين در حالي است که همانگونه که در مصاحبههاي قبلي خود گفتم، دکترين آمريکا محدودسازي همکاريهاي بينالمللي با ايران و محاصرهٔ تهران بود. اسرائيل مديريت و جامعهٔ عربي اجراي آن را بر عهده داشت. با توجه به تلاش ايران براي اينکه بتواند جبههٔ مقاومت را قدرتمندانهتر پيشببرد در اثر تحريمها اين روند تضعيف شد. سپس ما شاهد بيرون آمدن ترامپ از برجام بوديم. در سال ۲۰۱۸ آمريکاييها دکترين قبلي خود را گستردهتر کردند. يعني تبديل چالش تهران به تهديدي براي امنيت منطقهاي و بينالملل. در سال ۲۰۱۸ انگليسيها به آمريکا پيوستند. الان هم موضع انگليسيها روشن است. دکترين اسرائيل هم عملياتي کردن همين پروژهٔ تبديل چالش تهران به تهديد امنيتي براي نظم منطقهاي و بينالمللي است. اسرائيليها شروع به زدن هزار ضربهٔ چاقو کردند. دانشمندان هستهاي ما مثل شهد فخري زاده را ترور کردند و پايگاههاي نظامي ايران را مورد حمله قرار دادند. هر چند ايران بخشي از اين حملات را تکذيب کرد اما فعال بودن اسرائيليها در اين زمينه روشن است.
اقداماتي که تهران انجام داد موجب شد که جنگ هيبت و حيثيت در برابر اسرائيل بيش از گذشته مطرح شود. به هر روي حماس و نزديکي رهبران حماس به تهران امري نيست که بر کسي پوشيده باشد. اينکه ايران در محل اتهام قرار بگيرد امري دور از انتظار نيست. اينکه اسرائيليها هنوز اين تهديد را با پاسخ دندانشکني همراه نکردهاند؛ نشان دهندهٔ سختي ماجرا است. هماکنون رسانههاي غربي سجدهٔ شکر رهبران حماس را نشان ميدهند. بازتاب گسترده و نمايش پي در پي آن در رسانههاي گوناگون خبري نشان از تلاش آنها براي بهرهبرداري از اين تصاوير در جهت تبيين و توضيح حرکتهاي نظامي آينده در منطقه خواهد بود. بنابراين نزديکي چين به کشورهاي عربي متحد با اسرائيل، وضعيت روسيه در اوکراين، مسالهٔ ايران و وضعيت نامناسب سياسي و اقتصادي تهران، ميتواند چنين حملهاي را به يک فرصت تبديل کند و ريسک بزرگي را متوجه جامعهٔ موجود در خاورميانه بکند. بايد منتظر بود تا معلوم شود اسرائيل چه اقداماتي را انجام ميدهد.
با توجه به اينکه رسانههاي غربي در تلاش براي پيوند زدن اين حملات حماس به تهران هستند؛ آيا حمايت برخي از مقامات جمهوري اسلامي ايران از حملات کنوني حماس توپ را در زمين ما نمياندازد؟
با توجه به بوسهٔ مرگ کشورهاي عربي و با توجه به اينکه يک دهه از شعارهاي بسيار سخت نيروهاي مسلح و گفتمان انقلابي عليه رياض نگذشته است و رييسجمهور انقلابيترين دولت پس از انقلاب که با شيوهٔ جالبي هم رييسجمهور شد که در نامهٔ خود ملکسلمان را به عنوان عاليجناب ياد ميکند و در ماجراي حمله به سفارت عربستان در مشهد قرار بود که دماغ عربستان به خاک ماليده شود اما اکنون وزير امورخارجهٔ ما مجبور ميشود براي مصاحبه با طرف سعودي عکس رهبر ملي ما شهيد سليماني را بردارد و يک تيم فوتبال عربستاني بخاطر وجود تنديس سردار سليماني زمين بازي را ترک ميکند و هنوز فدراسيون جهاني فوتبال نظري نداده است، وزير امورخارجهٔ ما اعلام ميکند که بازي بايد تمديد شود. فرماندهان نظامي و رهبران ايدئولوژيک بر اساس مواضع گفتمان انقلابي که معتقد به دارالکفر و دارالاسلام هستند و مرکزيت کفر را آمريکا و نقطهٔ اصلي گرانيگاه قدرت او را اسرائيل ميبينند از اين حملات حمايت ميکنند. اما آنچيزي که مهم است بهرهبرداري طرف مقابل از اين حملات است.
امروز بعد از آنکه آمريکاييها توانستهاند زندانيان دو تابعيتي خود را از ايران خارج کنند اين اتفاق رخ ميدهد. کشتهشدگان اسرائيلي به عنوان شهروندان اسرائيلي براي آمريکا پاسخگويي ايجاد نميکند. در همين حال طرحي در مجلس نمايندگان و سناي آمريکا براي ممنوع کردن مهاجرت و ارتباط با اتباع ايراني وجود دارد. اين طرح حتي از محدوديتي که براي کوباييها هم انجام شده بود؛ سختتر است. اين حمله و پيامدهاي آن ميتواند در جهت حملات تلافيجويانه انجام شود. اگر آمار مجروحين و کشتهها همينطور ادامه پيدا کند؛ جنگ نيز گسترش پيدا ميکند. پس از اتمام احتمالي آن در هفتههاي آينده زمينهٔ مناسب براي ايجاد فضاي مطلوب و در چهارچوب دکترين هزار ضربهٔ چاقو تبعات زيادي در منطقه خواهد داشت.