post

نقش اقتصاد از پيامدهاي "طوفان الاقصي" گزارش ميدهد؛

جنگ غزه و نقشه کثيف نتانياهو عليه ايران

سامان سفالگر روزنامه نگار: پايگاه خبري “مدرن ديپلماسي” در گزارشي با اشاره به اوج‌گيري جنگ غزه، به طور خاص به رويکرد دولت نتانياهو در مديريت اين جنگ پرداخته و تاکيد کرده که نخست وزير اسرائيل و حاميان افراطي‌اش سعي دارند پله پله دولت آمريکا را به سمت گسترده کردنِ دامنه جنگ و معطوف کردن آن […]

تاریخ انتشار: 23 مهر 1402 - 10:26
کد خبر: 12185

سامان سفالگر روزنامه نگار: پايگاه خبري “مدرن ديپلماسي” در گزارشي با اشاره به اوج‌گيري جنگ غزه، به طور خاص به رويکرد دولت نتانياهو در مديريت اين جنگ پرداخته و تاکيد کرده که نخست وزير اسرائيل و حاميان افراطي‌اش سعي دارند پله پله دولت آمريکا را به سمت گسترده کردنِ دامنه جنگ و معطوف کردن آن به سمت ايران، هدايت کنند. موضوعي که البته يک آرزوي ديرينه براي آن‌ها است.

به گزارش «نقش اقتصاد»؛ پايگاه خبري-تحليلي مدرن ديپلماسي در گزارش خود مي‌نويسد: «هيچ بعيد نيست که عقده‌هاي بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم اسرائيل در رابطه با جمهوري اسلامي ايران، در نهايت آمريکا را به يک جنگ منطقه‌اي فاجعه‌بارِ ديگر، اين مرتبه عليه ايران سوق دهد. پس از عمليات “طوفان الاقصي” که در تاريخ ۷ اکتبر صورت گرفت، نتانياهو به صرافت افتاده تا عليه ايران، اقدامات ماجراجويانه‌اي را انجام دهد. در اين رابطه، نخست وزير اسرائيل سعي دارد تا با جوسازي‌هاي خود پيرامون حمله حماس به عمق اسرائيل و همچنين جلب حمايت بين المللي، زمينه را براي نشان دادن يک واکنش گسترده در سطح منطقه فراهم سازد. البته که نتانياهو در پيشبرد اين دستورکار، هم منافع سياسي و هم منافع شخصي قابل توجهي را نيز براي خود متصور است. توجه داشته باشيم که اگر اسرائيل يک ماجراجويي منطقه‌اي راه بيندازد، مقام‌هاي اين رژيم تا حد زيادي از ارائه پاسخ به دليل ناکارآمدي‌هاي عجيب و غريب امنيتي و سياسي خود طفره مي‌روند و در عين حال، شخص نتانياهو نيز مي‌تواند روند گسترده اعتراضات که مدت‌هاست عليه وي در جريان بوده و البته اتهامات قضايي که عليه او مطرح است را به کل منحرف سازد. معادله‌اي که در ماه‌هاي گذشته به يک دردسر واقعي براي نخست وزير اسرائيل تبديل شده است. در اين وضعيت، نتانياهو عملاً يک‌شبه سعي داشته تا خود را از قامتِ يک نخست وزير شکست خورده و بحران زده خارج و در مقام يک رهبر سياسيِ کارآمد در زمان جنگ ظاهر شود. در اين ميان، احزاب اپوزيسيون در اسرائيل نيز پيشنهاد ائتلاف با نتانياهو و تشکيل دولت وحدت ملي را مطرح کردند. نتانياهو در روزهاي گذشته جهت پيشبرد دستورکارهاي خود، حمايت‌هاي نامشروط و گسترده‌اي را از سوي دولت‌هاي غربي دريافت کرده است. کشورهاي غربي اعلام کرده‌اند که دامنه جنگ و درگيري تا هر زمان که طول بکشد، آن‌ها حامي اسرائيل باقي خواهند ماند. در اين راستا، دولت بايدن اقدام به ارسال تجهيزات و مهمات براي اسرائيل کرده و مدرن‌ترين و پيچيده‌ترين ناو جنگي خود موسوم به “فورد” را نيز با تعدادي ناوشکن، عازم آب‌هاي مديترانه شرقي کرده است. البته که ديگر نيروهاي آمريکايي در منطقه نيز در حالت آماده باش هستند و وضعيت نيروهاي مقابلِ آن‌ها (محور مقاومت) نيز خود از احتمال وقوع جنگ و درگيري و تنش‌هاي گسترده‌تر در آينده حکايت دارد. ظاهراً انگيزه اصلي دولت بايدن در تشديد حمايت‌هايش از اسرائيل، معطوف به تقويت بازدارندگي راهبردي در منطقه است تا اين اطمينان خاطر ايحاد شود که اسرائيل با سناريوهاي به شدت بحراني رو به رو نخواهد شد. با اين حال، مرور گزاره‌هاي تاريخي حاکي از اين هستند که مشوق اصلي بايدن در امر تشديد حمايت‌هايش از اسرائيل، عمدتاً سياسي است و بايدن و حزب دموکرات مي‌خواهند مطمئن شوند که حزب جمهوريخواه از وضعيت جاري، به ضرر حزب دموکرات و انجام تبليغات عليه آن‌ها استفاده نخواهد کرد. موضوعي که به ويژه با توجه به نزديک شدن به زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۲۴ آمريکا، ابعاد جدي‌تري را نيز به خود مي‌گيرد. در اين راستا، شاهد آن بوده‌ايم که مخالفان جمهوريخواهِ دولت بايدن، به صراحت توافق اخير مبادله زندانيان ميان ايران و آمريکا و آزادسازي ۶ ميليارد دلار از دارايي‌هاي ايران را به حملات حماس عليه رژيم اسرائيل ربط داده و به همين طريق، اين دولت و سياست خارجي خاورميانه‌اي آن را به ناکارآمدي متهم مي‌سازند. با اين حال، نتانياهو و وزراي متعصب و افراطي‌اش، احتمالاً انگيزه‌هاي متفاوتي را در تحريک آمريکا جهت مداخله فعال‌تر در ميدان‌هاي نبرد، در دستورکار دارند. اهدافي که وراي ايجاد بازدارندگي نظامي و يا اهداف خاص سياسي قرار مي‌گيرند. احتمالاً آن‌ها به دنبال گسترده کردنِ دامنه جنگ کنوني، در سطح منطقه و به طور خاص عليه ايران هستند. نتانياهو و متحدان افراطي‌اش تا کنون بارها و بارها از نقش محوري ايران در طراحي عمليات “طوفان اقصي” خبر داده‌اند و البته که پيشتر نيز ايران را چهره اصلي در پسِ مبارزات ملت فلسطين عليه اسرائيل توصيف مي‌کردند. در اين رابطه، جريان‌هاي سياسي و رسانه‌اي مختلف در آمريکا و اروپا نيز در مورد گزاره دخالت ايران و نقش محوري اين کشور در شکل دهي به عمليات طوفان اقصي و تقويت قدرت نظامي جريان مقاومت فلسطين عليه اسرائيل، مانورهاي تبليغاتي فراواني را انجام مي‌دهند. با اين حال، مقام‌هاي آمريکايي تاکنون در چندين نوبت، ادعاهاي اسرائيل را رد کرده و تاکيد داشته‌اند که نشانه‌اي دال بر مداخله ايران در قالب مسائل مذکور نيافته‌اند. توجه داشته باشيم که نتانياهو و متحدانش نمي‌توانند بدون دريافت يک چراغ سبز جدي و دريافت کمک‌هاي قابل توجه از سوي واشينگتن، عليه ايران يک اقدام نظامي معتبر را انجام دهند. با اين حال، دولت نتانياهو سعي دارد تا عمليات طوفان اقصي و درگيريهاي پس از آن را بهانه قرار دهد و دولت آمريکا را وار جنگ با ايران کند. با اين همه، نکته قابل تأمل اين است که شرايط در موضعيت کنوني کاملاً پيچيده است و البته که اسرائيل و آمريکاها نيز اشتباه خواهند کرد اگر ايران را مثلاً شبيه به عراقِ سال ۲۰۰۳ ارزيابي کنند. ترديدي نيست که هرگونه ماجراجويي عليه ايران، با توجه به ظرفيت‌ها و قدرت اين کشور، تبعات وخيم و گسترده‌اي را به همراه خواهد داشت.»

منبع: پايگاه خبري-تحليلي مدرن ديپلماسي










ارسال دیدگاه

< / End-->