در شرایطی که طی ماههای اخیر، ایالات متحده تلاشهای گستردهای را برای ایجاد ارتباط بین عربستان و اسرائیل انجام داده بود و برخی کشورهای عرب منطقه نیز روابط خود را با اسرائیل آغاز کردهاند، در سالروز جنگ یومالکیپور حمله غافلگیرانه و گسترده نیروهای حماس به اسرائیل با عنوان «طوفانالاقصی» با پرتاب 5 هزار راکت به شهرکهای یهودینشین مجاور و برخی مناطق در مرکز اسرائیل انجام شد. همزمان نیروهای این گروه وارد مناطقی شدند که تحت اشغال اسرائیلیها بود.
حملهای که جهان را شگفت زده کرد و سایر بحرانها و جنگهای مهم همچون جنگ روسیه و اوکراین و بحران قره باغ را نیز در سایه قرار داد.
در رابطه با دلایل ایجاد این بحران باید گفت تداوم اشغالگری و شهرک سازی های اسرائیل، تحمیل فشار و محرومیت شدید بر ملت فلسطین به ویژه ساکنان نوار غزه، ترک تازیهای دولت راست گرای نتانیاهو در شرایط سکوت جامعه بین المللی از جمله دلایل مهمی هستند که صبر ملت فلسطین را لبریز کرده بودند ولی در نهایت شاید این تلاشهای رژیم اسرائیل برای نفوذ و عادی سازی روابط با کشورهای اثر گذار جهان عرب و اسلام به ویژه عربستان بود که حتی با علم به پاسخ کوبنده اسراییل، شروع جنگ با این رژیم را برای رهبران حماس منطقی ساخت؛ رویدادی که در صورت عملیاتی شدن آرمان فلسطین مستقل را به تاریخ میسپرد و اسرائیل را به برنده اصلی منازعه 70 ساله با فلسطین تبدیل میکرد. بر این اساس نتیجه فوری این جنگ تعلیق و مسکوت ماندن مذاکرات عادی سازی بوده و حداقل تا زمانی که جنایات اسرائیل در غزه در اذهان عمومی زنده باشد، بحث توسعه پیمان ابراهیم و عادیسازی روابط اسرائیل با عربستان عملیاتی نخواهد شد.
اما در هر صورت جنگ پدیده مطلوبی نیست و به ویژه زمانی که سطح تلفات غیرنظامیان در آن بالا باشد، لازم است تلاشها برای پایان آن هر چه زودتر آغاز شود. در مورد راه حلهای کمک کننده برای پایان این جنگ باید گفت؛ هر چند ارائه تحلیل قطعی در این مورد کار آسانی نیست و تا حد زیادی به شیوه تداوم جنگ، طرحهای ارائه شده از سوی کشورهای میانجی و میزان مداخله قدرتهای منطقهای و بین المللی در جنگ بستگی دارد، اما به نظر میرسد چند سناریوی ممکن در این زمینه وجود دارد؛
سناریوی نخست؛ تداوم جنگ تا نابودی و شکست کامل یکی از طرفهاست. در قالب این سناریو جنگ از حالت دوجانبه بین حماس و اسرائیل خارج شده و همچون مدل جنگ جهانی اول و دوم به سمت یارگیری منطقهای و بین المللی حرکت میکند. افزایش طرفهای درگیر در این جنگ قطعاً سطح ویرانی و تلفات انسانی را برای هر دو طرف به طرز وحشتناکی افزایش خواهد داد و ممکن است به واسطه فعال نمودن و تشدید رقابتها و خصومتهای دیرینه و نهفته در منطقه غرب آسیا، به یک جنگ فرسایشی و پرهزینه برای همه کشورهای درگیر تبدیل شود. نتیجه این جنگ جهانی جدید در نهایت شکل گیری یک توافق صلح جدید به نفع جبهه غالب و ایجاد تحولی اساسی در نقشه و ژئوپلیتیک منطقه است. همانگونه که مواضع و رویه محور مقاومت، آمریکا و اروپا هم نشان میدهد، این سناریو به دلیل هزینههای بالای آن برای کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی و نامعلوم بودن نتایج ان احتمال وقوع اندکی دارد و این کشورها میکوشند تا حد امکان از گسترده شدن دامنه جنگ و رویارویی قدرتهای مطرح با یکدیگر خودداری کنند.
سناریوی دوم؛ اوکراینیزه شدن جنگ اسرائیل و حماس است؛ یعنی همچون مدل جنگ اوکراین هیچ کشوری در حمایت از طرفهای درگیر به طور مستقیم وارد جنگ نمیشود، اما به طور مخفیانه یا آشکار به حمایت مالی، اطلاعاتی، نظامی و لجستیکی از یکی از طرفها میپردازند. این سناریو نسبت به سناریوی نخست احتمال وقوع بیشتری دارد، اما با توجه به تأثیر آن بر فرسایشی شدن جنگ و افزایش هزینههای آن، گزینه مطلوبی برای قدرتهای منطقهای و جهانی نیست و تلاش برای اجتناب از ان انجام میشود.
سناریوی سوم؛ پذیرش طرحهای صلح ارائه شده از سوی کشورهای مختلف از جمله آمریکا و روسیه و سازمانهایی همچون کنفرانس اسلامی است که معمولاً این طرحها به دلیل جانبدارانه بودن، از سوی یکی از طرفها مورد پذیرش قرار نمیگیرد و ضمانت اجرایی کافی ندارد.
سناریوی چهارم؛ رها کردن حماس و اسرائیل به حال خود برای ادامه جنگ در حد توان دو طرف است؛ هدف این سناریو که حداقل در یک هفته اخیر اجرایی شده و احتمال تداوم آن نیز زیاد است، بیشتر اعاده حیثیت و جبران گاف اطلاعاتی اسرائیل است که با ان همه ادعایی که در حوزه قدرت برتر نظامی و اطلاعاتی منطقه بودن، داشت، اینگونه توسط یک گروه شبه نظامی مورد حمله غافلگیرانه قرار گرفت و خسارات و کشتههای بسیاری روی دستش ماند. البته در قالب این سناریو نیز ممکن است کمکهای غیر مستقیم در حوزههای مختلف از سوی کشورهای طرفدار دو طرف صورت بگیرد، اما این کمکها به گونهای انجام میشود که دامنه جنگ گسترده و فراگیر نشود.در نهایت فارغ از اینکه کدامیک از سناریوهای فوق در میان مدت و بلند مدت عملیاتی شود، با توجه به تلفات گسترده غیر نظامیان به ویژه کودکان در یک هفته اخیر، نکته مهم این است که سازمان ملل، سازمان همکاریهای اسلامی و سازمانهای حقوق بشری باید هر دو طرف جنگ به ویژه اسرائیل سرخورده و خشمگین را که با وقاحتی مثال زدنی رسماً اعلام میکند مردم غزه را از حقوق اولیه انسانی از جمله غذا، آب، برق و بهداشت و درمان محروم کرده و حتی از حمله به بیمارستانها و کاروانهای غیر نظامی در حال فرار نیز ابایی ندارد، به رعایت حقوق بشر و حقوق جنگ وادار کنند و با تعریف و تعیین انواع تحریمها و مجازاتهای ملموس و بازدارنده مانع از تداوم وقوع جنایات جنگی در این جنگ نابرابر شوند.