post

حسن صادقی رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری

مهاجرپذیری فله ای و بی ضابطه در ایران

  بحث مهاجرت اتباع خارجي در همه کشورهاي جهان وجود دارد. ايالات متحده آمريکا خود از مهاجرپذيرترين کشورهاي جهان محسوب مي‌شود، اما همين کشور در زمان ترامپ به خاطر بحران مهاجرت از مکزيک به جنوب آمريکا طرح ديوار مرزي را با هزينه بسيار گزاف مطرح کرد. اين يعني در همه جا براي مهاجرت ضوابطي وجود […]

تاریخ انتشار: 7 آبان 1402 - 10:34
کد خبر: 13123

 

بحث مهاجرت اتباع خارجي در همه کشورهاي جهان وجود دارد. ايالات متحده آمريکا خود از مهاجرپذيرترين کشورهاي جهان محسوب مي‌شود، اما همين کشور در زمان ترامپ به خاطر بحران مهاجرت از مکزيک به جنوب آمريکا طرح ديوار مرزي را با هزينه بسيار گزاف مطرح کرد. اين يعني در همه جا براي مهاجرت ضوابطي وجود دارد.

هم‌اکنون در بسياري از کشورهاي توسعه يافته اروپاي غربي حجم مهاجرت به حدي بالاست که ترکيب جمعيتي کشورها نيز تغيير کرده اما مديريت خوب و نظام‌مند باعث شده تا زيست بوم اشتغال و بازار کار اين کشورها به زيان مردم بومي و شهروندان اصلي آن کشور برهم نخورد. کشورهايي مانند آلمان تا ۲۰ درصد نيروي کار خود را در اختيار غير آلماني‌ها قرار دادند اما هرگز بي‌ضابطه بازار کار خود را به زيان مردم خود خراب نمي‌کنند.

کشورهايي مانند فرانسه و استراليا کاملاً به صورت گزينش شده مهاجر مي‌پذيرند و بهترين‌ها را براي کار، تحصيل و… انتخاب مي‌کنند. اما مهاجرپذيري در ايران در بازار کار کاملاً فله‌اي و بي‌ضابطه است. ما بايد پيامدهاي اجتماعي و مشکلات اقتصادي و بازار کار اين نوع مهاجرپذيري اين اتباع را بپذيريم.

ما مخالف آن نيستيم که برادران هم‌زبان و هم‌کيش خود به عنوان اتباع در کشور حضور يابند، اما تشکل‌هاي کارگري نيز از ضابطه‌مند کردن اين امر استقبال مي‌کنند. البته معتقديم به صرف مسلمان بودن يک فرد مهاجر نمي‌توان بي‌ضابطه همه چيز را پذيرفت.

ما در زمان استخدام نيروي کار بومي در بسياري از کارخانه‌هاي خصوصي نيز از سوي کارفرما مي‌بينيم که ابتدا نسبت به اخذ گواهي عدم سوء پيشينه فرد ايراني اقدام مي‌شود و اگر فرد سوء پيشينه دارد، بررسي مي‌شود که مورد چه بوده و بعد جذب نيرو صورت مي‌گيرد، اما چنين راستي‌آزمايي و نظارتي درمورد کارگران اتباع در ايران وجود ندارد. اصلاً فرض کنيد يک فرد در گروه‌هاي تکفيري عضو بوده يا اصلاً به خاطر جرمي خاص به ايران گريخته است. ما بايد سازوکاري داشته باشيم که چنين نظارتي را نيز از طريق ارتباط با کشورهاي مبداء ايجاد شود.

البته اين مسئله مطرح مي‌شود که اتباع تنها در حوزه‌هاي کار ساده‌اي که نيروي کار ايراني در آن با دستمزد مشابه هرگز کار نمي‌کنند، فعال هستند. اما امروزه اتباع در بسياري از مشاغل ديگر حضور داشته و به مرور از مشاغل ساده به نيروي کار ماهر در ايران تبديل مي‌شوند. ما هزينه تبديل نيروي کار ساده به ماهر را مي‌دهيم، اما کارگر ماهر اتباع به محض رسيدن به موقعيت استادکاري يا کارگر حرفه‌اي، از ايران خارج مي‌شود. اتفاقاً ما بايد مانند تجربه برخي کشورهاي توسعه يافته دقيقاً در زماني که کارگر خارجي استاد و حرفه‌اي مي‌شود، امکانات لازم براي وي را تأمين و او را حداقل پنج سال متعهد به ماندن در ايران کنيم.

يکي از مسائل ما اين است که متاسفانه در ايران به دليل آنکه اتباع فاقد حقوق در زمينه بيمه هستند و مالياتي بابت جذب آن‌ها از سوي کارفرما داده نمي‌شود، بسيار براي کارفرمايان جذاب هستند. اين درحالي است که اتفاقاً ادارات مهاجرت مرکزي در بسياري از کشورها (که در ايران وجود ندارد) در همان ابتدا مهاجر قانوني را در حوزه تأمين اجتماعي و بيمه ذي‌حق مي‌کند و کارفرما موظف به بيمه کردن است. در ايران تنها بيمه فرد مهاجر کارگر تنها در زمان فوت براثر حادثه تعلق مي‌گيرد. اگر ضابطه‌اي براي بيمه کردن نيروي کار افغانستاني مهاجر در تعامل با دولت اين کشور ايجاد شود، اين ميزان از برتري بخشيدن در جذب نيروي کار اتباع توسط کارفرمايان ايراني نيز از بين مي‌رود و راه‌هاي سوءاستفاده و محدوديت فرصت‌هاي شغلي براي جوانان خودمان نيز به‌وجود نمي‌آيد. به هرحال همانطور که ما نيروي کار وارد کشور مي‌کنيم، بخشي از نيروي کار ما نيز از کشور خودمان به خارج کشور مهاجرت مي‌کند که بايد جاي آن پر شود.

داشتن اوراق هويتي، خطوط ارتباطي مانند موبايل و کارت بانکي براي رصد و کنترل و ساماندهي نيروي کار اتباع بسيار مهم است و اين‌ها حقوقي است که بهره‌مندي اتباع از آن به نفع دستگاه حکمراني خود ما و جامعه ايراني نيز خواهد بود. ما بايد يک مجموعه مشوق در نظر بگيريم که هم کارگران اتباع ضابطه‌مندي و حضور قانوني را انتخاب کنند و هم کارفرمايان ايراني باوجود کاري بودن و سختکوشي بيشتر کارگران اتباع، ميان کارگر ايراني و خارجي برتري و اولويت قائل نشوند؛ زيرا در شرايط کنوي کارگر اتباع نه هزينه خانوار و نه هزينه مسکن و نه هزينه‌هاي ديگري دارد و گاه نصف کارگر ايراني حقوق مي‌گيرد که اين باعث يک رقابت ناعادلانه مي‌شود.

ما نبايد به سمت مهاجر ستيزي و بيگانه ستيزي برويم و مسئولين و برخي خطيب‌ها و سخنرانان ما نيز نبايد در اين زمينه تحريکاتي انجام دهند. اينکه فردي بگويد مفاخر ايراني ما ساکن افغانستان بودند لذا افغانستاني هستند يا بحث درباره حق رأي يا عدم حق رأي آن‌ها مباحث انحرافي است که تنها بر آتش تشويش اذهان عمومي مي‌دمند. ما اين ظرفيت را داريم که نابساماني در حوزه اتباع را دامن نزنيم و بتوانيم اين مسئله را با عقل سليم و تکيه بر تعقل و تدبر حل کنيم.










ارسال دیدگاه

< / End-->