دولت آمریکا هر سال آمار مربوط به صنعت ساختمان و ساخت و ساز در این کشور را منتشر میکند. برای آشنایی با ابعاد این بخش از اقتصاد باید بدانیم که ابعاد بازار ساخت و ساز در بازه یک ساله منتهی به شهریور ماه امسال حدوداً 2000 میلیارد دلار بوده که حدوداً ده درصد اقتصاد ایالات متحده است.مهندسین معمار و سازه، متولیان احداث بنا در دنیای مدرن محسوب میشوند ولی دانشِ مهندسین سازه و معمار برای سیاست گذاری در امر مسکن کافی نیست، بلکه تدوین استراتژیهای این حوزه، بحثی چندوجهی و پیچیده است و نیازمند آمار و ارقام روشن و دقیق.اینکه در آمریکا چه تعداد خانه ساخته شده است، جواب دقیق و روشن ندارد. اما در سال گذشته یک میلیون و 22 هزار واحد مسکنِ «یک واحدی» و 368 هزار مسکن «چند واحدی» ساخته شده و پروانه پایان کار دریافت کرده است. یعنی جمعاً ظرفیت اقتصاد آمریکا در بخش مسکن، توانِ ساخت 1 میلیون و 390 هزار واحد مسکونی را داشته است.دقت کنیم! وقتی که یک نفر بگوید ما «به راحتی میتوانیم سالی یک میلیون مسکن بسازیم باید بداند درباره چه چیزی صحبت میکند.سردار رستم قاسمی در این زمینه مصاحبهای کرد و گفت که یک میلیون مسکن در سال «شدنی» است ولی گذر زمان نشان داد اینگونه حرفها بی پشتوانه مبتنی بر عدد، محاسبه و عقلانیت است.نکته کلیدی همین جاست که این آمار نشان دهنده سرانه مصرف انرژی در روند «احداث» ساختمان نیز هست. برای ساخت سازههای بتنی به سیمان و برای ساخت سازههای فولادی به پروفیلهای فولاد نیاز است که هر دوی اینها توسط دو «صنعت انرژی بر» و «آلاینده محیط زیست» تولید میشوند.در کشور آمریکا با وجود قدمتِ صنایع فولاد و سیمان، چوب به عنوان مصالح اصلی در انبوه سازی مورد توجه قرار گرفته و این امر باعث شده تا بخش قابل توجهی از «انرژی کشور» به سمت تولید سیمان و فولاد رهنمون نشود، و محیط زیست هم کمتر دچار آسیب شود. ما در ایران نیاز داریم عدد بفهمیم! تا عدد نباشد و محاسبه نکنیم، تصمیمات ما فضایی و وعدههای ما تخیلی خواهد بود برای آنکه از کشورداری فضایی-تخیلی به کشورداری عقلایی-منطقی مهاجرت کنیم ما نیازمند عدد هستم و سپس محاسبه و سپس به چالش کشیدن مفروضات و تصمیمات.