سرمایه گذاران در دام روانشناسان

0
87

حمیدرضا فرهادی دکترای مدیریت مالی: طی دهه 1990 میلادی رویکرد تحلیلگران بازارهای مالی از مفاهیمی مانند اقتصادسنجی سری‌های زمانی قیمت‌ها، سودهای نقدی و تقسیمی و موارد مشابه به بسط مدل‌هایی که روانشناسی افراد را به فرآیند تصمیم‌گیری آن‌ها ارتباط می‌داد، سوق پیدا کرد. بدین صورت که محققان استثناهای فراوانی را در بازارهای مالی پیش رو داشتند که مدل‌های نظری ظاهراً نوین قادر به تبیین آن‌ها نبودند. بسیاری از سرمایه‌گذاران در گذشته به این نتیجه رسیده بودند که پدیده‌های روانشناختی نقش مهمی را در تعیین رفتار بازارهای مالی دارند. در واقع این‌جا بود که پای مفهومی به نام «مالی رفتاری» به این میان باز شد.به زبان ساده، مالی رفتاری رویکردی متفاوت به چگونگی تفسیر افراد از اطلاعات برای اتخاذ تصمیمات سرمایه‌گذاری آگاهانه است. این مفهوم بین‌رشته‌ای به دنبال تأثیر فرایندهای روانشناختی در تصمیم‌گیری است. علاوه بر آن مالی رفتاری را می‌توان پارادایمی دانست که با توجه به آن، بازارهای مالی با استفاده از مدل‌هایی مورد مطالعه قرار می‌گیرند که دو فرض اصلی و محدودکننده پارادایم سنتی بیشینه‌سازی مطلوبیت مورد انتظار و عقلانیت کامل را کنار می‌گذارد. مالی رفتاری دو پایه اصلی دارد؛ یکی محدودیت در آربیتراژ است که عنوان می‌کند سرمایه گذاران عقلایی به راحتی نمی‌توانند از فرصت‌های آربیتراژ استفاده کنند، زیرا این کار مستلزم پذیرفتن برخی ریسک‌ها است. دوم روانشناسی است که با استفاده از آن رفتار و قضاوت سرمایه‌گذاران و همچنین خطاهایی که اشخاص در هنگام قضاوت مرتکب می‌شوند، بررسی می‌شود. بر خلاف باور عموم سرمایه‌گذاران همیشه به طور منطقی، قابل پیش‌بینی و بدون اریب رفتار نمی‌کنند. بر اساس نظریه‌های روانشناسی، انسان‌ها تمایل به نگهداری حوادث خاصی در ذهن خود به صورت تصورات دارند و این تصورات ذهنی در بعضی از مواقع اثرات بیشتری از خود حوادث بر رفتار افراد دارند. مطالعات زیادی نحوه عملکرد غیر منطقی افراد در مباحث سرمایه‌گذاری و پولی را نشان داده است.مالی رفتاری گفتمان نسبتاً جدیدی در بازارهای مالی است که به تازگی ظهور یافته و در پاسخ به مشکلاتی است که مکتب مالی مدرن با آن روبه‌رو بوده است. به بیان دیگر به بحث در رابطه با برخی پدیده‌های مالی می‌پردازد که در آنها رفتار کاملاً عقلایی به نظر نمی‌آیند. مالی رفتاری شامل دو حوزه اساسی است: محدودیت در آربیتراژ و روانشناسی شناختی. محدودیت در آربیتراژ به این امر می‌پردازد که تحت چه شرایطی نیروهای آربیتراژ در بازار مؤثر و در چه مواقعی غیر مؤثر خواهند بود. روانشناسی شناختی بیان می‌دارد که فرآیندهای تصمیم‌گیری انسانی با توجه به برخی محدودیت‌های شناختی تحت تأثیر قرار می‌گیرد. محدودیت در آربیتراژ خود شامل تئوری پیش‌نگری و روانشناسی شناختی شامل رفتارهای شهودی است.شواهد تجربی نشان می‌دهد که دردناکی ضرر و زیان دو برابر لذت همان مقدار سود و منفعت است و این بحث می‌تواند به روشن شدن این نکته کمک کند که چرا افراد به شرکت در شرط بندی‌ها بیشتر تمایل پیدا می‌کنند، در واقع آنان می‌خواهند از دردناکی حس ضرر و زیان خود بکاهند.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید