نقشه راهی برای دولت چهاردهم

0
61

سید محمد حسینی روزنامه نگار: هفته گذشته طی یادداشتی دال مرکزیِ گفتمان دولت چهاردهم را بر اساس پیکربندیِ گزاره‌هایِ گفتمان دکتر پزشکیان در ایام تبلیغات انتخاباتی، «همگرایی برای ایران» پیشنهاد کردم. همگرایی در داخل، ناظر بر وحدتِ مسئولین برای حل مشکلات کشور و کاهش شکاف میان دولت و ملت است و در عرصه خارجی ناظر بر تعاملِ عزتمندانه با کشورهای غیرمتخاصم و تعادل بخشی در توسعه روابط با بلوک شرق و غرب است. بر این اساس دولت چهاردهم در عرصه سیاست خارجی نیز به یک دال مرکزی گفتمانی نیازمند است که جهت‌گیری دولت چهاردهم در منطقه و نظام بین‌المل را تعیین می‌کند. این دال مرکزی می‌تواند «واهمگرایی حکیمانه» باشد که در بطن خود عزت، حکمت و مصلحت را در بر می‌گیرد. پیش از تبیین این مفهوم به عنوان دال مرکزی و راهبرد عملگرایانه سیاست خارجی ایران در دولت چهاردهم ذکر چند مفروض ضروری است:

1- جهت‌گیری سیاست خارجی ایران: اصول کلی سیاست خارجی ایران، موضوعی حاکمیتی است و دولت‌ها در ذیل این اصول در سیاست خارجی عمل می‌کنند اما تجربه عملکرد دولت‌های گوناگون در جمهوری اسلامی نشان می‌دهد، «جهت‌گیری سیاست خارجی» توسط دولت‌ها تعیین می‌شود و اتفاقأ نهادهای حاکمیتی نیز با حفظ اصول، با جهت‌گیری دولت‌ها در سیاست خارجی همراهی می‌کنند.

2- عزت، حکمت و مصلحت: راهنمای سیاست خارجی دولت‌ها در جمهوری اسلامی سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت» است. دکتر پزشکیان نیز در مناظرات انتخاباتی بارها بر این سه اصل تاکید کردند و سیاست خارجی دولت خود را مبتنی بر این سه اصل خواندند.

3- تعامل عزت‌مندانه: راهبرد تعاملی با کشورهای همسایه، جهان اسلام و دولت‌های غیرمتخاصم توسط همه دولت‌ها طی 45 سال گذشته دنبال شده است. اگرچه در دولت‌های مختلف این راهبرد شدت و ضعف داشته است. دکتر پزشکیان نیز طی مناظرات بر روابط تعامل‌جویانه با کشورهای منطقه و نیز کشورهای غربی و شرقی غیرمتخاصم تأکید کردند. یکی از انتقادهای ایشان از سیاست خارجی دولت سیزدهم، عدول از تعادل‌بخشی در روابط خارجی و تمرکز بر روابط با بلوک شرق بود که به اعطای امتیازات غیرمنصفانه به چین در بطن شبکه تحریمی امریکا علیه ایران منجر شد.

4- تناقضِ مبارک در سیاست خارجی ایران: تجربه 45 سال سیاست خارجی ایران نشان می‌دهد؛ جمهوری اسلامی ایران «بازیگرِ تجدیدنظرطلبِ صلح‌طلب» است و می‌تواند تناقضِ صوری تجدیدنظرطلبی و صلح‌طلبی را در شکاف میان قدرت‌های بزرگ به بهترین وجه ممکن مدیریت کند. این تناقض چیست؟ با بهره‌مندی از نظریه «هدلی بال» در «مکتب انگلیسی» تجدیدنظرطلبی، با ترجیح «عدالت بر نظمِ مستقر»؛ نظم موجود را به چالش می‌کشد و آستانه تهدید و جنگ را افزایش می‌دهد. در سوی دیگر صلح‌طلبی؛ با ترجیح «نظمِ مستقر بر عدالت»؛ تلویحأ نظمِ موجود را با رویکردی محافظه‌کارانه می‌پذیرد. جمهوری اسلامی اما هم نظم مستقر را به چالش می‌کشد و در عین حال مخالف بی‌ثباتی و جنگ است. این تناقض چگونه مدیریت می‌شود؟ پاسخ در یک کلام است. هر چه دوقطبی در نظام بین‌الملل تشدید شود؛ مدیریت این تناقض برای ایران سهل‌تر می‌شود، چرا که جمهوری اسلامی می‌تواند در شکاف میان قدرت‌های بزرگ به مدیریت این «تناقضِ مبارک» بپردازد. این راهبرد سنتی، کنش ایران در سطح سیستمیک بوده که در سه سال گذشته تضعیف شده است.

5- موافق قطبیت در سیستم، مخالف قطبیت در منطقه: بر اساس آنچه ذکر شد، ایران موافقِ قطبیت در نظام بین‌الملل است اما در سطح منطقه، ایجاد دوقطبی به شدت به سیاست خارجی ایران آسیب می‌زند. دوقطبی در منطقه میان جبهه مقاومت و جبهه غربی – عبری – عربی دقیقأ به سیاست همسایگی و راهبرد منطقه‌گرایی درون‌زاد و وحدت جهان اسلام آسیب می‌زند. «تعارضِ ذاتی ایران و رژیم صهیونیستی» نیز در همین واقعیت است. هر چه قطبیت در نظام بین‌الملل افزایش یابد به سود ایران و دقیقأ به ضرر رژیم صهیونیستی است و در نقطه مقابل هر چه قطبیت در منطقه افزایش یابد به سود اسرائیل و به ضرر ایران است.بر این اساس راهبرد عملگرایانه دولت چهاردهم که تؤامان «اصول حاکمیتی سیاست خارجی ایران» و «جهت‌گیری دولت چهاردهم» یعنی «همگرایی تعامل‌جویانه» را در بر دارد؛ «راهبرد واهمگرایی حکیمانه» در سیاست خارجی است.واهمگرایی حکیمانه چه نقشه راهی برای دولت چهاردهم تجویز می‌کند؟ دولت چهاردهم باید در سطح منطقه و سطح نظام بین‌الملل به دنبال راهبرد تؤامان واگرایی (Divergence) و همگرایی (Convergence) در قالب نقشه راهی عملیاتی و هوشمندانه باشد.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید