وحید حاج سعیدی/روزنامه نگار
پیشرفتهای کشور از هر زاویه و با هر دیدگاهی که بررسی شوند، غیر قابل انکار و کتمان هستند و دوست و دشمن بر این پیوست هم نظر هستند. اما صرف نظر از برنامه ریزیهای خصمانه و چهل ساله دشمنان نظام در تضعیف جمهوری اسلامی ایران، باید اذعان کنیم ریشه بسیاری از مشکلات تلنبار شده در مملکت در بخشهای اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و … در بستر سوء مدیریت، مدیریتهای تکراری و ناکارآمدی برخی مدیران نهفته است که با وجود ادله و بینه قوی در خصوص ناکارآمدی آنان و انجام آزمون و خطاهای متعدد از جانبشان در طول این سالها، کماکان در بزنگاههای مدیریتی در سطوح خرد و کلان به زعم خودشان مشغول مدیریت بر امور و به زعم مشاهدات میدانی و گواه مردم در حال آسیب زایی و سوق دادن امورات از چالش به بحران هستند. هر چند در این مقال فرصتی برای شمارش این دست مدیران و مدیریتهای آسیب زا نیست ولی نمونه بارز این ناکارآمدیها در اقتصاد، اظهر من الشمس است که با وجود امکانات نرم افزاری و سخت افزاری، معادن و منابع طبیعی خدادای فراوان، منابع آبی و خاکی گسترده، نیروی انسانی جوان، با تجربه و حاضر به یراق، همچنان کمیت اقتصاد مملکت لنگ است تا جایی که در سال 96 رئیس اتاق بازرگانی ایران تصریح کرد ۷۰ درصد اقتصاد در اختیار کسانی است که جز ضرر چیزی برای اقتصاد نداشتهاند!در حقیقت این مدیران ناکارآمد که در قاموسشان عمدتاً بازنشستگی هم معنی خاصی ندارد و پس از بازنشستگی هم با عناوینی چون مشاور، عضو هیات مدیره، عضو هیات علمی و … به جایگاههای مهم تصمیم گیری و تصمیم سازی باز میگردند، خواسته یا نا خواسته، عمدی یا سهوی، برنامه ریزی شده یا بدون برنامه، سنگ بنای بحرانهایی را تدارک میبینند که حقیقتاً دفع و مدیریتشان زمان بر، هزینه زا و در مقاطعی با تبعات و گرفتاریهای عدیده همراه است و گاهی اوقات نیز در عمل دفع بلیه به وجود آمده میسر نیست!در چنین شرایطی هیجانات آنی، نگاه به موضوعات از پنجره احساسات به ویژه در جوانان و عدم توجه کافی و صادقانه به موضوع، کارآمدی مسئولان پاکدست و تحولات و پیشرفتهای حاصل شده در بسیاری از امور وحتی اقتدار منحصر به فرد کشور را که نمونه آن را در مقوله توقیف نفت کش اخیر از فرمانده سپاه دیدیم، زیر سؤال میبرد و باعث میشود تا تصور افراد جامعه نسبت به تمام کارکردهای حاکمیتی غیر کامل، مخدوش و کمرنگ باشد و به نوعی سایر خدمات دولت و پیشرفتهای حاصله زیر سؤال برود. دردمندانه در حل مشکلات به وجود آمده نیز کماکان برخی مدیران «ناکارآمد» و «فرسوده»، در جای مدیران «کارآمد» و «بروز» تصمیم گیری میکنند.به عقیده بسیاری از کارشناسان بحران ناکارآمدی از جمله بحرانهای پیشران و آوانگارد در شکلگیری نارضایتیهای عمومی اجتماعی است. چرا که بحران مدیریت باعث ایجاد نوعی ناکارآمدی سیستماتیک در جامعه شده و خود به خود زمینه ساز مشکلات بعدی میشود در حالی که بسیاری از مشکلات کشور را میتوان با طرحهای و نقشههای بروز و نوین برطرف ساخت و کارآمدی را در امورات مختلف عیان ساخت.بی هیچ تردید چاره اساسی مشکلات امروز کشور تنها و تنها گردش نخبگان و ایجاد سونامی کارآمدی و تحول با رهبری مدیران جوان و پر انرژی است. موضوعی که رهبر انقلاب سالها پیش نسبت به این امر متذکر شده بود. ایشان در سال ۱۳۸۳ در دیداری درباره موضوع کارآمدی، نکته مهمی را بیان نمودند با این مضمون که: «مشروعیت همه ما بسته به انجام وظیفه و کارایی در انجام وظیفه است. هر جا کارآمدی نباشد، مشروعیت از بین خواهد رفت»؛ بدون شک در کنار ارائه راهکارهای حل بحرانهای پیش رو در سطوح مختلف، باید به امر «کارامدی و روزآمدی» نگاه ویژه و اختصاصی داشت و با ساختار شکنی در اداره امور جاری مملکت، علاوه بر حل مشکلات جاری در کشور، از بروز بحرانهای جدید نیز پیشگیری کرد. نخبگان را دریابیم. شاید فردا دیر باشد.