«نقش اقتصاد» گزارش مي دهد
۳ پيامد سنگين کودتاهاي آفريقايي بر اقتصاد فرانسه
سامان سفالگر روزنامه نگار: به تازگي دو کشور آفريقايي نيجر و گابن، دستخوش کودتاي نظامي شدهاند. البته که پيش از اين دو کشور، در سه سال اخير شاهد وقوع کودتا در گينه، مالي و بورکينافاسو نيز بودهايم. جداي از تمامي تحليل و تفسيرهاي مختلفي که از سوي کارشناسان و تحليلگران بين المللي با محوريت خوانش […]
سامان سفالگر روزنامه نگار: به تازگي دو کشور آفريقايي نيجر و گابن، دستخوش کودتاي نظامي شدهاند. البته که پيش از اين دو کشور، در سه سال اخير شاهد وقوع کودتا در گينه، مالي و بورکينافاسو نيز بودهايم. جداي از تمامي تحليل و تفسيرهاي مختلفي که از سوي کارشناسان و تحليلگران بين المللي با محوريت خوانش و واکاوي ابعاد مختلف کودتاهاي اخير در آفريقا ارائه شده، با اين حال، شايد وجه مشترک اغلب تحليلها در اين حوزه معطوف به اين گزاره بوده که کودتاهاي مذکور، تا حد زيادي منافع فرانسه به عنوان استعمارگر سابق و قدرت ذينفوذ سنتي در منطقه مرکز و غرب آفريقا را به خطر انداختهاند.
به گزارش «نقش اقتصاد»؛ مساله اي که عملاً پاريس را با يک شوک جدي رو به رو کرده و بسياري، از تبعات منفي اين مساله در ابعاد مختلف براي فرانسويها خبر ميدهند. کافي است توجه داشته باشيم که فرانسه به واسطه سياستمداران و رهبران سياسي دست نشانده خود در کشورهاي منطقه غرب و مرکز آفريقا، منافع اقتصادي قابل ملاحظهاي را کسب ميکند و حذف آنها از قدرت، حامل چالشهاي عديدهاي براي فرانسه است. در اين راستا به طور خاص ميتوان به ۳ پيامد سنگين وقوع کودتاهاي آفريقايي بر اقتصاد فرانسه اشاره کرد.
۱: فرانسه و بحران تأمين انرژي و مواد اوليه از آفريقا
بر اساس آمارها و تخمينهاي مختلف، ۲۵ درصد از برق فرانسه از طريق اورانيوم نيجر تأمين ميشود. در عين حال، کشورهايي نظير گابن و گينه نيز سهمي قابل توجه در تأمين بنزين و گازوييل فرانسه دارند. جالب است بدانيم که مبلمان فرانسوي و صنايع مخابرات اين کشور تا حد زيادي به چوب و کُبالت کنگو وابسته است و البته که واردات طلا از غنا و همچنين تأمين فلزات مورد نياز جهت صنعت خودروسازي فرانسه از موريتاني نيز نمودهاي ديگري از وابستگي پاريس به منابع طبيعي آفريقا را برجسته سازي ميکنند. در اين چهارچوب، وقوع کودتاهاي اخير در مرکز و غرب آفريقا، عملاً حامل آسيبها و تهديدات جدي براي فرانسويها از منظر تأمين مواد طبيعي و اوليه مورد نيازشان است. اساساً به همين دليل هم است که فرانسويها به دليل دو کودتاي اخير در غرب آفريقا (در گابن و نيجر) در شوک فرو رفتهاند و حتي سفير فرانسه در نيجر علي رغم اعلام و هشدار رسمي نظاميان نيجري، حاضر به ترک خاک اين کشور نيست! از اين رو، کودتاهاي چند وقت اخير در آفريقا عملاً در چرخه تأمين مواد اوليه مورد نياز فرانسه که سالها از مبدأ کشورهاي آفريقايي تأمين شدهاند، اختلال جدي ايجاد کرده و انتظار ميرود که در ادامه راه، اين مساله نمودهاي عينيتر و گستردهتري را از خود به نمايش بگذارد.
۲: کابوس دومينوي کودتا در آفريقا
کودتا در گابن و خلع “علي بونگو” رئيس جمهور غرب گرا و وابسته به فرانسه در اين کشور از قدرت، تنها اندکي پس از کودتا در نيجر به وقوع پيوست. در واقع، ناتواني کشورهاي غربي و متحدان منطقهاي آنها در ارائه اهرمهاي بازدارنده در برابر کودتا در کشورهاي آفريقايي سبب شده تا بيمهاي گستردهاي مبني بر دومينو وار شدنِ پديده کودتا در ديگر کشورهاي آفريقايي نظير ساحل عاج و يا کنگوي برازاويل نيز ايجاد شود. مساله اي که در صورت تحقق ميتواند سطح خسارتها به فرانسه به ويژه از منظر اقتصادي را به شدت گسترش بخشد و زنجيرههاي تدارکاتي تأمين نيازهاي اقتصادي اين کشور را با چالشهايي جدي رو به رو سازد. البته که شرايط لازم براي وقوع کودتا در ديگر کشورهاي آفريقايي که مخصوصاً تحت نفوذ فرانسه هستند نيز فراهم است. در اين راستا، به طور خاص ميتوان به دو مؤلفه محوري نيز اشاره کرد. اولاً، نسلهاي جديد در آفريقا آگاهتر و تحصيلکردهتر از نسلهاي پيشين هستند و در عين حال، استفاده آنها از شبکههاي اجتماعي و دسترسيِ بيشترشان به دادههاي تاريخي نيز فضاي مساعدي را جهت کنشگريهاي آنها در قالبها و چهارچوبهاي نو و ضداستعماري فراهم کرده است. دوم اينکه سالها نفوذ پيدا و پنهان کشوري نظير فرانسه در معادلات قدرت و اقتصاد کشورهاي آفريقايي، حامل هيچ دستاوردي براي اين دسته از ملتها نبوده و اکنون آنها به دنبال آزمودنِ راههاي جايگزين در چهارچوب معادلات مرتبط با نظامهاي حکمراني خود (به ويژه در عرصه سياست خارجي و سوگيريهاي اقتصادي) هستند. مسائلي که همه و همه کابوسهاي جدي را براي پاريس در ادامه راه تداعي ميکنند. در اين رابطه، چندان هم عجيب نبود که شاهد بوديم طيفهاي قابل توجهي از مردم گابن پس از کودتا در کشورشان به خيابانها ريختند و حتي از آن استقبال هم کردند.
۳: اثرگذاري کودتاهاي آفريقايي بر تعميق بحران اقتصادي در فرانسه
بر کسي پوشيده نيست که فرانسه در سالهاي گذشته با يک بحران فراگير اقتصادي روبه رو شده است. بحراني که در نتيجه پاندمي کرونا و جنگ اوکراين، ابعاد جديتري را نيز به خود گرفته و دولت فرانسه را وادار کرده تا سياستهاي مرتبط با رياضت اقتصادي را در پيش گيرد و مثلاً سن بازنشستگي در اين کشور را افزايش دهد. موضوعي که خود اعتراضات گستردهاي را در اين کشور اروپايي برانگيخته است. حال در اين شرايط که اقتصاد فرانسه در رياضت و بحران به سر ميبرد، ايجاد اختلال جدي در زنجيرههاي تدارکاتي از مبدأ آفريقا که ميتواند صنايع فرانسه را با مشکلات جدي رو به رو کند، ميتواند ابعاد بحران اقتصادي در فرانسه را چند برابر کند و دولت امانوئل مکرون را با بحرانهاي به مراتب جديتري رو به رو سازد. بحرانهايي که با توجه به موقعيت سست دولت فرانسه در اين کشور و ضعف مفرط اهرمهاي اقتصادي در دسترسِ آن، ميتوانند آسيبهاي جدي را به اين کشور وارد کنند و خود را در قالب افزايش اعتراضات خياباني در اين کشور و البته تضعيف اعتبار متصور فرانسويها براي خود در عرصه بين المللي به نمايش بگذارند و عملاً فرانسه را وارد بحرانهاي تازهتري کنند.