چرا تحصیلکرده ها مهاجرت میکنند؟

0
94

مظاهر گودرزی روزنامه نگار: گروه اجتماعی: نزدیک سال تحصیلی جدید در دانشگاهها است، اما بهدلیل ظهور و بروز برخی مسائل بهنظر میرسد شور و نشاط بازگشت به کلاس درس کمرنگ شده است، مثلاً همین ماجرای تعلیق، پایان قرارداد، قطع همکاری یا اخراج برخی استادان دانشگاه، اقدامی که قبل از ماه مهر و بازگشت دانشجو و استاد به کلاسهای درس سبب شد دانشگاه سر زبانها بیفتد، آنهم نه برای تولید علم و علم آموزی؛ دانشگاه تبدیل به محل مناقشه شده است، انگار نوعی نزاع که رنگوبوی لج و لجبازی هم دارد میدانداری میکند، حال و هوایی که بهجای ایده، علم، المپیاد و گفتوگو، بیشتر صدای حراست، کمیته انضباطی و رسیدگی به پرونده تخلف بهگوش میرسد؛ مهاجرت دانشجوی تربیت شده و استاد دانشگاه هم محصول همین جو است، شایستهها دیده نمیشوند و سودای تدریس در دانشگاه بهدست حداقلیها میافتد.

سال‌هاست نام دانشگاه با مهاجرت گره خورده است، کم نبودند رتبه اولی‌هایی که بعد از کنکور گفتند نمی‌روند اما فضای تهدید و تحدید شایسته‌ها را به‌فکر مهاجرت انداخت، کم نبودن استادانی که برای ماندن و همین‌جا درس دادن تلاش کردند، اما نهایت خانه نشین شدند تا بالاخره مهاجرت کنند، برای همین است که یکی از استادان تازه مهاجرت کرده برای خبرآنلاین می‌نویسد: «من آدم خانه نشین نیستم، اما از این‌که تلاش کردند من را خانه نشین کنند دلگیر هستم.»

حمید سوری، اپیدمیولوژیست و استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به‌تازگی مهاجرت کرده است، شاید نام او و بسیاری دیگر از همه‌گیرشناس‌ها زمانی شده شد که ویروس کرونا از شرق شروع به فتح کشورها کرد تا به غرب برسد؛ از آن سال‌ها زیاد نگذشته، همه ما به‌خاطر داریم ابتلا به کووید 19 چه‌طور نظم و نظام جهان را تغییر داد و مرگ‌ومیرهای چند صد هزار نفری را در تمام کشورها رقم زد، هجوم بیماران به مراکز درمانی، کمبود تخت و وسایل بهداشتی مانند ماسک و دستکش، کمیاب شدن مواد ضدعفونی کنند مانند الکل چیزی نیست که از حافظه سه چهار ساله ما پاک شود، حالا همه می‌دانستند با یک اپیدمی مواجه هستند.

این اپیدمی همه چیز را تحت تأثیر قرار داد، از اقتصاد گرفته تا سیاست، برای همین هم خیلی از کشورها تلاش کردند یک ستاد مقابله همه جانبه برایش تعریف کنند، در کشور ما هم این اتفاق رخ داد و ستاد ملی مقابله با کرونا کار خودش را شروع کرد، ستادی که یک کمیته علمی هم داشت و یکی از بخش‌های آن کمیته کشوری اپیدمیولوژی بود؛ سال 1399 سعید نمکی، وزیر وقت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، در حکمی برای حمید سوری نوشت: «با توجه به سوابق ارزنده جنابعالی، بدینوسیله به‌عنوان عضو شورای مشورتی علمی و رییس کمیته کشوری اپیدمیولوژی covid-19 منصوب می‌شوید تا با رصد مستمر بیماری و استفاده از ظرفیت اساتید صاحب‌نظر در دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور به‌بررسی و تحلیل جنبه‌های همه‌گیرشناسی بیماری بپردازید.»

حمید سوری حالا از کشور مهاجرت کرده و در دانشگاه تدریس می‌کند، می‌گوید 120 دانشجو دارد که حداقل 20 نفر آن‌ها ایرانی هستند، او متأثر است که استاد ایرانی و دانشجوی ایرانی در کشوری دیگر کار علمی انجام می‌دهند. این استاد دانشگاه در یادداشتی که دراختیار خبرآنلاین قرار داده از دلایل مهاجرت خود گفته است. متن کامل یادداشت در ادامه آمده است.

«من آدم خانه نشین نیستم، اما از این‌که تلاش کردند من را خانه نشین کنند دلگیر هستم.

چرا این آقایان فکر می‌کنند مشکل مهاجرت تحصیل‌کرده‌های کشور، حقوق و دستمزد است؟ این آدرس دادن‌های غلط، پاسخ و سیاستگذاری غلط هم در پی دارد.

بنده به‌عنوان یکی از تحصیل‌کرده‌های مهاجر که اکنون در دانشکده پزشکی یک دانشگاه غربی تدریس و تحقیق می‌کنم، به‌هیچ وجه دنبال درآمد و دستمزد بیشتر نبوده و نیستم، الحمدالله هیچ مشکل سیاسی و اقتصادی و اخلاقی و … هم نداشته و ندارم، به مردم و میهنم عشق می‌ورزم و حتی حاضرم رایگان کار کنم؛ ولی از تبعیض و ظلم، تقسیم‌بندی به شهروند درجه یک و درجه دو، هرچه اتاق و صندلی وی‌آی‌پی، رانت‌خواری، آقازادگی، از مدیریت دروغ‌گوها، ریاکاران و بیسوادان بیزارم.

از این که برای فرزندان تحصیل‌کرده‌ام در این کشور شغلی درخورشان نیست و پس از مدت‌ها دنبال کار دویدن دست از پا درازتر به‌همان دیار کفر بازگشتند متاسفم، چرا مشکلات تحصیل‌کرده‌های مهاجر را به‌مقدار حقوق و درآمد تقلیل می‌دهید؟

شرح این غصه (قصه) شنو از دو لب دوخته‌ام/ تا بسوزد جگرت از جگر سوخته‌ام.»

 

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید