به نظرم سلطان جدید عمان در پی کسب امتداد نقش میانجیگری سلطان قابوس است و در این بین رقیبی هم به نام قطر دارد. بنابراین تلاش میکند کاری شبیه ابتکار سالهای ۹۰ و ۹۱ را تکرار کند. اما واقعیت این است که در جهان سیاست هر اتفاقی نوعاً تنها یک بار میافتد. بنابراین امکان اینکه بتواند پیشنهادهای را برای احیای برجام به کرسی بشناسد، زیاد نیست. به خصوص اینکه جناب امیرعبداللهیان این مساله را رسانهای کردهاند موضوع را از نظر من کمتر محتمل میکند. اصولاً هر قدر وزن امور رسانهای افزایش مییابد، عمدتاً نشان از این دارد که ابتکارها کمرنگ شدهاند.
از طرفی تفاهم نانوشتهای که گویا برای عدم افزایش سطح تنش میان ایران و ایالات متحده برقرار است، برای بنده موید این است که دولت بایدن لااقل تا انتخابات ریاست جمهوری اصلاً به دنبال احیای برجام نیست. بنابراین اروپا هم که منافع خود را در این میان تأمین نشده و خود را بیمنفعت دیده است، به دنبال یکطرفه کردن ماجراست به طوری که بتواند لااقل منافع اقتصادی برای خود تعریف کند. این البته همزمان است با تلاش دولتهای اروپایی برای حفظ مواضع در قبال ایران به علت جنگ اوکراین و ادعاهای اخیرشان. این موضع ممکن است به افزایش تنش در محور غروب تحریمهای تسلیحاتی منجر شود.
اما واقعیت این است که ابتکار عمل اصلی در غرب در دست ایالات متحده است و اروپا در جهان امروز بیش از هر چیز واجد قدرت هنجارسازی است که اتفاقاً با توجه به مواضع و ادعاهایی که در مورد ایران و جنگ اوکراین داشته است، در این محور نیز دست خود را تا حد زیادی بسته است. بنابراین با ارائه طرح و پیشنهاد به سادگی نمیتواند واشنگتن را ترغیب کند تا دست به امری بزند که الزاماً محاسبهپذیر نیست و ممکن است به زیان حزب دموکرات در انتخابات تمام شود. پس کار به این سادگیها به احیای برجام ختم نخواهد شد. کاری که به سادگی میتوانست به انجام برسد امروز بعید است. این خطای دید شاید علت همان تاخیرهایی باشد که در ابتدای دولت سیزدهم کار را برای چند ماه متوقف کرده بود و نهایتاً هم ما ناخواسته سرنوشت خود را گره خورده به جنگ اوکراین یافتهایم.
به هر حال مسقط یکی از مهمترین وجوه هویتیاش نقش میانجیگری است. بنابراین مرتباً تلاش میکند رنگ خود را در میان کشورهای حوزه خلیج فارس پررنگ کند. اما به هر حال عمان از رقبای خود از نظر اقتصادی، تجاری و نیز نفت و گاز عقبتر است و در نتیجه نقشش بیشتر نقشی سیاسی است. به خصوص در موضوع میان تهران و ریاض که چین نقشآفرینی اصلی را به عهده گرفت، موجب شده است که عمان بیش از قبل نسبت به این مساله تاکید کند. بنابراین شخصاً تلاش برای نقشآفرینی از سوی عمان را بیشتر ارادهگرایانه و کمتر متناسب با واقعیت ارزیابی میکنم. عمان برای پیشرفت در این موضوع بیش از نقطه کنونی کار آسانی ندارد و علت آن هم علیرغم اشتیاقهای ابراز شده پرتکرار از سوی ما، عدم تمایل بایدن برای دست زدن به امری چنین محاسبهناپذیر است.
وزارت خارجه ما اشتیاق خود را در یک سال اخیر بارها رسانهای کرده است که البته این معنا ابداً صحیح و حرفهای نیست. بنابراین احتمالاً دولت نسبت به این موضوع واکنشی پر شوق نشان خواهد داد. اما همانطور که گفتم برخلاف یک سال نخست دولت بایدن، امروز گلوگاه احیای برجام در تهران نیست. متاسفانه این درک در دولت جدید کمتر وجود دارد که تمام عناصر تعیینکننده مناسبات در اختیار ما نیستند و اینطور نیست که هر وقت ما یک اشاره کنیم، شاهد به سر دویدن طرفهای دیگر باشیم. اینکه شرایط کشورها، مناسبات جهانی و غیره در حال تغییر هستند، واقعیتی ابتدایی در دیپلماسی است که متاسفانه گاهی نادیده گرفته میشود و فرصتها از دست میروند. فعلاً با توجه به اینکه اروپا خود را آماده اخلال در غروب پیش روی برجام کرده است، نمیتوان انتظار احتمال بهبود روابط و چنین تقربی را داشت. ایران هم به همین علت هر دو مسیر را باید باز نگاه دارد؛ هم تلاش کند خود را بیش از حد شایق نشان ندهد، هم در عین حال سعی در تغییر موضع اروپا در مورد غروب پیش رو کند و راه را برای تعامل فیمابین باز نگاه دارد.
ما در رأس وزارت امور خارجه نیازمند نگاه و عملکردی حرفهایتر هستیم. متاسفانه نه بعد دیپلماسی و رسانهای شاهد برجستگی کارگزاری نیستیم و این بر سرنوشت سیاست خارجی ما تأثیر گذاشته است.