سیاست های پـولـی در بن بست

0
40

مریم فکری روزنامه نگار: گروه اقتصادی: «ما از اولین‌ها اقتصادهای جهان هستیم»؛ این اظهارنظر اخیر وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی است که با واکنش‌های شدیدی در میان اقتصادیون روبه‌رو شده است. صولت مرتضوی در اولین اجلاس جهادگران اقتصادی ایران مدعی شده است: در حوزه اقتصاد یکی از اولین اقتصادهای جهان هستیم، شاید خرده بگیرند اما کدام اقتصاد می‌تواند با 44 سال تحریم، جان سالم به در برد؟

وی متذکر شده است: در این دولت، اقتصاد ایران از یک دهه رکود عبور کرد و امروز شاهد رونق هستیم و اقتصادی براساس آمارهای مرکز آمار ایران، بانک مرکزی و صندوق بین‌المللی پول و سایر مجامع صاحب نظر، اقتصاد ایران در حال شکوفایی است.

این ادعا در شرایطی است که در نقطه مقابل، در واکنش به این اظهارنظر، عبدالناصر همتی، رییس‌کل اسبق بانک مرکزی، از آمار دیگری پرده‌برداری کرده است. بنا به گفته همتی، با داشتن رتبه اول ذخایر نفت و گاز جهان، حتی با نرخ رسمی تبدیل ارز، رتبه اقتصاد ایران 41 است. در عین حال در طول یک دهه گذشته سال‌های 93، 95، 96 و 99 رشد اقتصادی ایران مثبت بوده است.

در این میان، پیمان مولوی، اقتصاددان نیز معتقد است: متاسفانه اول بودن یک شاخص نمی‌تواند ملاک باشد برای این‌که برای کشورهای دیگر کُری بخوانیم. ما در خیلی از حوزه‌ها نیاز داریم واقع‌بین باشیم.

به گفته او، در خیلی از حوزه‌ها جزو 40 کشور آخر هستیم و متاسفانه این‌گونه صحبت‌ها ما را به جایی نخواهد برد. در حوزه پایداری تورم، اول هستیم و کم‌ارزش‌ترین پول دنیا را داریم. ما در زمینه اتلاف منابع نیز اول هستیم و در بسیاری از حوزه‌ها هم اگر دقت نکنیم، متاسفانه اول خواهیم بود. آنچه در ادامه می‌خوانید، مشروح گفت‌وگو با پیمان مولوی است.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در اظهارنظری عنوان کردهاند که با وجود تحریمها، از اولین اقتصادهای جهان هستیم. به نظر شما، آمارها چنین ادعایی را تأیید میکند؟

ما در خیلی از حوزه‌ها اول هستیم؛ مثل اتلاف منابع و عدم‌النفع حاصل از منابع نفتی. زمانی که صندوق‌های ثروت کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، عربستان، کویت، امارات و قطر 2.7 تریلیون دلار پول دارد، اما کشور ایران که جمعاً اولین ذخایر گازی و نفتی جهان را دارد، صندوق ذخیره ارزی‌اش یا صندوق توسعه ملی‌اش منفی پول دارد، نشان می‌دهد که ما در این زمینه در دنیا اول هستیم. یا مثلاً در داشتن تورم دورقمی در چندین دهه اول هستیم. در یک‌سری زمینه‌ها هم متاسفانه اول نیستیم. برای مثال، در رتبه آزادی اقتصادی، از آخر اول نیستیم و 165 نیستیم، بلکه 160 هستیم.

متاسفانه اول بودن یک شاخص نمی‌تواند ملاک باشد برای این‌که برای کشورهای دیگر کُری بخوانیم. ما در خیلی از حوزه‌ها نیاز داریم واقع‌بین باشیم. در خیلی از حوزه‌ها جزو 40 کشور آخر هستیم و متاسفانه این‌گونه صحبت‌ها ما را به جایی نخواهد برد. در حوزه پایداری تورم، اول هستیم و کم‌ارزش‌ترین پول دنیا را داریم. ما در زمینه اتلاف منابع نیز اول هستیم و در بسیاری از حوزه‌ها هم اگر دقت نکنیم، متاسفانه اول خواهیم بود.

 رییس کل اسبق بانک مرکزی در واکنش به سخنان وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی عنوان کرده است که با داشتن رتبهٔ اول ذخایر نفت و گاز جهان، حتی با نرخ رسمی تبدیل ارز، رتبه اقتصاد ایران 41 است. این در شرایطی است که گزارش صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که ایران در رتبه 21 اقتصاد جهان قرار گرفته است. دلیل تفاوت این گزارشها چیست؟

داستان از این قرار است که اگر دلار را در ایران به جای 4200 تومان که صندوق بین‌المللی پول در نظر گرفته، هزار تومان در نظر بگیرید، اقتصاد ایران جزو 10 اقتصاد اول دنیا می‌شود. حالا ما باید این اعداد را باور کنیم؟! گزارش‌هایی که صندوق بین‌المللی پول منتشر می‌کند، مبتنی بر ارز تثبیت شده است.

نکته دوم این است که ما دو نوع تولید ناخالص داخلی داریم؛ دلاری و مبتنی بر PPP. اما آنچه واقعی است، دلاری است. ما اقتصاد ایران را باید دلاری بررسی کنیم؛ نه ریالی. تولید ناخالص داخلی در ایران به شکل ریالی، چیزی را به ما نشان نمی‌دهد. تولید ناخالص داخلی چیست؟ هزینه دولت در اقتصاد ایران به اضافه هزینه بخش خصوصی در اقتصاد، به علاوه سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، به اضافه خالص صادرات.

زمانی که شما در کشوری زندگی می‌کنید که تورم 40 درصد است و تولید ناخالص داخلی را براساس PPP بررسی کنید، اقتصادتان بزرگ‌تر می‌شود. اما وقتی دلاری بررسی شود، داستان متفاوت می‌شود. در سال 1390 تولید ناخالص داخلی 645 میلیارد دلار بوده که الان به زور به 400 میلیارد دلار می‌رسد. اقتصاد ایران 250 میلیارد دلار کوچک شده است.

 این برخلاف این است که کشورهای همسایه اعداد دیگری را تجربه میکنند.

به لحاظ دلاری، ترکیه 800 میلیارد دلار، عربستان نزدیک هزار میلیارد دلار، امارات 425 میلیارد دلار و ما الان چهارمین اقتصاد منطقه هستیم.

 شما شواهدی در اقتصاد ایران میبینید که براساس گفته مقامات دولت سیزدهم، اقتصاد ایران از رکود خارج شده باشد؟

ما برای این‌که بخواهیم به صورت عینی تأثیر رشد اقتصادی را بر روی اقتصادمان ببینیم، دو گزینه داریم که یکی، تورم است. شما هر چقدر رشد اقتصادی داشته باشید، نقدینگی را هم کم کنترل کنید، چون ظرفیت بالاتر می‌رود، کاهشی در تورم می‌توانید ببینید. این موضوع در اقتصاد ما دیده نمی‌شود که البته تا انتهای سال به تورم 40 درصد می‌رسیم، اما 40 درصد، تورم بالایی است. نکته بعدی این است که وقتی رشد اقتصادی داشته باشید، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها هم اتفاق می‌افتد، اما متاسفانه ما سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها را زیاد نمی‌بینیم.

همه این‌ها به ما می‌گوید که بدون سرمایه‌گذاری و بدون تشکیل سرمایه ثابت، این رشد اقتصادی هر طور هم در نظر بگیرید، پایدار نمی‌تواند باشد؛ به خصوص با روند تحریم‌ها. متاسفانه کافی است ما برگردیم به دوره‌ای که جمهوری‌خواهان وارد کاخ سفید شده‌اند و فروش نفت ما مجدداً به نزدیک صفر یا 500 هزار بشکه برسد. در این حالت باز مجدداً ما به نقطه‌ای می‌رسیم که بسیار اقتصاد ایران تحت استرس شدیدتری قرار خواهد گرفت.

 برخی از کارشناسان عنوان میکنند که تقریباً مسیری که دولتمردان در اقتصاد ایران دنبال میکنند، تخیلی است. شما هم این موضوع را قبول دارید؟

من نمی‌گویم تخیلی، من می‌گویم بین واقعیت‌ها و صحبت‌ها فاصله زیاد است. وقتی تورم یک کشور 40 درصد است و با حداقل دو سال کار اجرایی در کشور نتوانسته‌ایم تورم را کنترل کنیم، آن هم برخلاف وعده‌هایی که داده شده، به نظر می‌رسد باید بیشتر روی کار خود تمرکز کنیم و دیگر صحبتی نداشته باشیم تا وقتی که شاخص‌ها، واقعیت را نشان دهند.

مثالی می‌زنم. قیمت ملک در تهران در آذر 1401 در حدود 48 میلیون تومان بوده که الان گزارش‌های رسمی دولت نشان می‌دهد که قیمت ملک در تهران به طور متوسط 80 میلیون تومان رسیده است. این یعنی تورم حوزه مسکن از تورم کل عمومی هم بیشتر بوده است. این نشان می‌دهد که دولت در حوزه تورم ناکارآمد بوده و نتوانسته تورم را کنترل کند. یا در حوزه آشامیدنی‌ها و کالاهای مصرفی نتوانستیم تورم را کنترل کنیم. این‌که می‌گوییم کنترل شود، این نیست که قیمت دستوری روی کالاها گذاشته شود. در حوزه کاهش ارزش پول ملی، از عددهای 21، 22 هزار تومان دلار به حدود 50 هزار تومان رسیده‌ایم.

همه این‌ها نشان می‌دهد که ما به جای این‌که بیشتر صحبت کنیم، باید بیشتر روی کارهای اجرای تمرکز کنیم و حتی باید قبول کنیم با تحریم‌ها، کار جلو نمی‌رود و نخواهد رفت.

 آسیب این نگاههای غیرواقعی به اقتصاد چیست؟

من اعتقاد ندارم غیرواقعی است، اتفاقاً به نظرم دولتی‌ها هم موضوع را می‌دانند و هم اصل موضوع را می‌دانند و هم دلایل را.

ولی انکار میکنند.

ببینید، بحث انکار نیست، ما در یک اقتصاد ذینفعانه زندگی می‌کنیم. رتبه آزادی اقتصاد ایران 160 شده است. در یک مصاحبه‌ای که چندی پیش با خبرآنلاین داشتم، آن زمان رتبه آزادی اقتصاد ایران 159 بود که الان یک پله هم سقوط کردیم. در اقتصادهایی با رتبه آزادی 160، مغالطه‌های خیلی زیادی صورت می‌گیرد. یعنی به صورت ریالی رشد اقتصادی دارید، اما به صورت دلاری رشد اقتصادی ندارید. شما تورم دارید، اما گفته می‌شود از ابرتورم جلوگیری شده است. شما 4 میلیون مسکن را نتوانستید بسازید، اما می‌گویید قیمت سیمان و فولاد را باید از بورس کالا خارج کنید که قیمت تمام شده ساختمان پایین آید.

همه این‌ها در زمره مغالطه‌های اقتصادی است. دو سال است که وعده داده‌اند خودرو وارد می‌شود، اما با سیستم قطره‌چکانی خودرو وارد می‌شود تا تولیدکنندگان خودروهای چینی و مونتاژکنندگان، آب در دلشان آب نشود و من و شما سه برابر قیمت جهانی، خودرو بخریم. یا انحصاری که در حوزه لوازم خانگی وجود دارد، شرایط خاصی را ایجاد کرده است.

شما در اقتصاد ذینفعانه، اگر به صحبت‌ها هم دقت کنید، حتی می‌بینید نماینده مجلس می‌گوید ما برای رشد صادرات، باید کاهش ارزش پول ملی داشته باشیم. به نظر من، دیگر زیاد ربطی به دولت‌ها ندارد. اقتصاد را در ایران باید از دید ذینفعان اقتصادی ببینید که بر چه اساسی منافع‌شان را حداکثری می‌کنند.

 در این شرایط، چشمانداز اقتصاد ایران را در ماههای آتی چطور میبینید؟

من حداقل براساس روند نقدینگی و رشد اقتصادی، تورم انتهای سال را 40 درصد می‌بینم. متوسط عدد دلار را در حدود 50 تا 52 هزار تومان می‌بینیم. در بازارهای دیگر هم با همین تورم حرکت خواهیم کرد؛ به غیر از بازار بورس که شاید امسال یک مقدار کمتر از تورم حرکت کند.

 چشماندازی از خروج از رکود میبینید؟

در اقتصاد ایران شرایط به گونه‌ای است که سیاست‌های پولی به درستی و در جای خود اعمال نشده است. ما در جایی قرار گرفتیم که سیاست‌های پولی در بن‌بست است، یعنی اگر شدیداً نرخ بهره بالا رود، بنگاه‌ها وارد شرایط بدتری می‌شوند. نرخ بهره هم بالا نرود، نرخ بهره حقیقی شدیداً منفی می‌ماند و این باعث می‌شود چشم‌انداز تورمی بالا رود. شما الان می‌بینید که سیستم وام‌دهی تقریباً قطع است و فقط وام‌ها تجدید می‌شود.

به نظر می‌رسد در نیمه دوم سال بانک مرکزی مجبور خواهد بود دو سه ماه وام‌های جدید پرداخت کند، اما در اقتصاد ذینفعانه، این وام‌ها به گروهی می‌رسد که قدرت بیشتری دارند و خیلی از بنگاه‌ها که ریال واقعی دارند، دچار مشکل می‌شوند.

در ادامه این تورم، همه بنگاه‌ها در نیمه دوم سال به شدت دچار مشکل سرمایه در گردش خواهند شد و این موضوع، خیلی از بنگاه‌های ما را زمین‌گیر خواهد کرد.

این یعنی در سیستم فشاری که الان روی ضریب فزاینده و پایه پولی تأثیر می‌گذارد و حرکت را کند می‌کند، تجدیدنظر شود و این باعث می‌شود واگرایی‌ای که بین نقدینگی و پایه پولی وجود دارد، همگرا شود و ما به سطوح بالاتری از رشد نقدینگی برسیم که حدود کانال 30 درصد خواهد بود. با حساب کانال 30 درصد و نقدینگی ابتدای سال 1401 که 6 هزار و 200 هزار میلیارد تومان بود، نقدینگی در انتهای سال از 8 هزار و 200 هزار میلیارد تومان هم عبور خواهد کرد. این، نوید یک تورم بالاتری را با همین رشد اقتصادی 3، 4 درصدی را برای سال می‌دهد.

این یک واقعیت است. ما نزدیک به 2 هزار هزار میلیارد تومان خلق نقدینگی خواهیم داشت. این یعنی 40 میلیارد دلار خلق نقدینگی خواهیم داشت.

 تورم سال اقتصادی در این حالت چگونه خواهد بود؟

به شرط این‌که رشد اقتصادی در حدود 3، 4 درصد باشد، نرخ تورم بالاتر از امسال خواهد بود. اما اگر رشد اقتصادی 7، 8 درصد شود، نرخ تورم نزدیک به 35 تا 40 درصد خواهد بود. به عبارتی، رویای تورم زیر 35 درصد دست‌یافتنی نیست.

 

 

 

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید