سامان سفالگر روزنامه نگار:در سالهای گذشته، حضور دولتهای مختلف در کشورمان، نتوانسته بازار مسکن ایران را بسامان کند و سال به سال نه تنها شاهد حل شدن مشکلات زیربنایی در این حوزه نبودهایم، بلکه بزرگتر شدن و بحرانیتر شدن آنها نیز به عینه و برای طیفهای قابل توجهی از مردم کشورمان به موضوعی محسوس تبدیل شده است. بر اساس آخرین کزارش بانک مرکزی نیز میانگین قیمتی هر متر مربع مسکن در تهران به عنوان پایتخت ایران به بیش از 88 میلیون تومان افزایش یافته است.
به گزارش «نقش اقتصاد»؛عددی که به نظر میرسد با توجه به افزایش قیمت ارز در مدت اخیر، بیشتر نیز خواهد شد و همچنان باید بازار مسکن را در ریل گرانی ببینیم. معادلهای که سبب شده در کلانشهری نظیر تهران، بر اساس برخی ارزیابیهای کارشناسی و بر پایه حداقل دستمزد پرداختی در کشورمان، خانه دار شدن بیش از یک و نیم قرن طول بکشد. موضوعی که خیلی خوب نشان میدهد که مسکن عملاً به یک کالای لوکس در کشورمان تبدیل شده و دست همگان به راحتی به آن نمیرسد. با این همه، حوزه مسکن در کشورمان در سالهای گذشته با 3 بی توجهی شایع نسبت به واقعیتهای بنیادین خود رو به رو بوده که مرورشان ضروری به نظر میرسد.
اولاً، مبدأ تورم و گرانی در بازارمسکن را نباید در خودِ این بازار جست. اینکه برخی تصور میکنند که میشود بازار مسکن را به صورت جزیرهای کنترل کرد به هیچ عنوان گزاره دقیقی نیست. وقتی اقتصاد ایران در چهار سال اخیر به نحوی پایدار نرخ تورم دست کم 40 درصدی را تجربه کرده، این مساله حتماً بر قیمت مسکن در کشورمان نیز اثر میگذارد و موجب افزایش قیمتها در آن میشود. از این رو، باید پذیرفت که بخش مهمی از معادله گرانی قیمت مسکن در کنترل مدیران و مسوولان فعال و مرتبط با این حوزه نیست و بهبود در این بازار نیز جز از رهگذر بهبود در شاخصهای کلان و کلیدی اقتصاد کشورمان مخقق نمیشود. البته که این مساله به معنای انکار برخی مشکلات ساختاری و مدیریتی در بازار مسکن ایران نیست.
نکته دوم اینکه هنوز عزمی جدی برای ساماندهی بازار مسکن به چشم نمیخورد. به عنوان مثال مرکز پژوهشهای مجلس شوای اسلامی به تازگی در گزارشی از ضرورت تقویت مالیاتگیری از املاک لوکس در کشور و نگاه به آن به مثابه پاشنه آشیل مقابله با سوداگری در بازار مسکن صحبت کرده است.
این راهکار و دیگر راهکارهای شبیه به آن در طی سالهای اخیر بارها و بارها از سوی بسیاری از صاحب نظران مطرح شده با این حال در عرصه عملی، عزمی جدی برای پیاده سازی آنها قابل مشاهده نبوده است.
در واقع، از چشماندازی کلان، شاهد یک اراده قاطع برای اصلاح نابسامانیهای ساختاری در بازار مسکن ایران و رفع نواقص در حکمرانی این بازار نیستیم. موضوعی که خود نقشی مهم در تقویت روند گرانی در بازار مسکن کشورمان بازی کرده و فرصتهای در دسترس در این رابطه را در برخی موراد سوزانده است. و در نهایت سوم اینکه دولتهای مختلف کشورمان بیش از انجام کنشهای فعالانه در حوزه مسکن، تا حد زیادی معطوف به گفتاردرمانی در رابطه با این بازار بودهاند. به عنوان مثال تاکنون بارها و بارها نقل قولهای مختلفی در مورد وعده ساخت فلان تعداد مسکن در سال در کشورمان و جهش در این حوزه داده شده با این حال، اخیراً بیت الله ستاریان استاد دانشگاه و کارشناس حوزه مسکن در موضع گیری تاکید کرده که میزان ساخت مسکن در کشورمان در وضعیت کنونی به زیر 300 هزار واحد در سال سقوط کرده است. این در حالی است که این عدد در سالهای گذشته چیزی میان 350 تا 400 هزار واحد بوده است. جدای از اینها، مقامهای حوزه مسکن در دولتهای مختلف کشورمان مدام از ساماندهی این بازار و معکوس شدن روند قیمتها در آن خبر دادهاند با این حال، در عرصه میدانی هیچ اتفاق خاص و معناداری در بلندمدت رخ نداده است. حتی به طور خاص در بازار اجاره شاهد بودهایم که تلاشهای دولت برای تعریف یک نرخ مشخص جهت افزایش اجاره بهای سالیانه در تهران و دیگر استانهای کشورمان نیز به شکست انجامیده و به گواه فعالان حوزه مسکن کمتر در حوزه عملیاتی شاهد تحقق چشم اندازهای ترسیم شده بودهایم. البته که وقتی اقدامات زیربنایی با محوریت ساماندهی بازار مسکن صورت نگیرد، کاملاً طبیعی است که شاهد باشیم موضع گیریهای گاه و بیگاه مقامهای مسوول راه به جایی نبرد و صرفاً جنبه گفتاردرمانی پیدا کند. مسائلی که همه و همه روشن هستند و باید برای مخاطب قرار دادن آنها به نحوی مؤثر، عزمی جدی ایجاد شود و الا گذشت زمان صرفاً حل کردن مشکلات در بازار مسکن کشورمان را سختتر خواهد کرد.