واردات پزشک؛ شاید در آینده نزدیک!

0
8

 

مظاهر گودرزی: گروه اجتماعی: زنگ خطر کمبود پزشک متخصص در کشور به‌صدا درآمده است، پزشکان حاضر نیستند وارد دوره‌های دستیاری شوند، بخش عمده‌ای از صندلی‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی در دوره‌های تخصص و فوق‌تخصص خالی می‌مانند، وزیر بهداشت گفته که «در تمام رشته‌های تخصصی به جز سه رشته غدد، گوارش و جراحی پلاستیک، در سایر رشته‌ها تعداد داوطلبان زیر ظرفیت اعلام شده بودند.» آیا در چنین وضعیتی مجبور می‌شویم پزشک متخصص از خارج از کشور به ایران بیاوریم؟ عضو هیأت رئیسه مجمع عمومی نظام پزشکی کشور در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «بعید نیست روزی مجبور باشیم پزشک وارد کنیم.»

در این گفتگو دبیر شورای هماهنگی نظام پزشکی‌های استان اصفهان، از رشته‌هایی نام می‌برد که به‌شدت درباره کمبود متخصص در آن‌ها نگران است. میل به مهاجرت از کشور، تغییر شغل، خودکشی کادر درمان و مسائلی که سبب بی‌انگیزه شدن جامعه پزشکی شده است از جمله مواردی هستند که یاسر صالحی نجف‌آبادی به آن‌ها پاسخ می‌دهد.

متن کامل گفتگو در ادامه آمده است.

در حال حاضر میزان رغبت پزشکان به دوره دستیاری و متخصص شدن چهطور است؟

در سال 1403 از 5400 جایگاه پذیرش دستیار تخصص پزشکی در دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور 2069 جایگاه خالی ماند و به دور دوم تکمیل ظرفیت رسید. برای مثال دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد امسال اعلام کرده 18 دستیار تخصص داخلی می‌گیرد اما فقط 6 نفر برای این دوره تخصصی وارد دانشگاه شدند که طی دو ماه 2 نفر از آنها انصراف دادند و در حال حاضر این دانشگاه 4 نفر دستیار سال یک داخلی دارد. دانشگاه علوم پزشکی اردبیل هم برای دستیاری داخلی ظرفیت 13 نفر داشت اما فقط یک نفر وارد دانشگاه شد.

این‌ها را گفتم که به یک نکته نگران‌کننده اشاره کنم، قبل‌ترها همه تلاش می‌کردند پزشکی بخوانند و اقبال عمومی به پزشکی و تخصص بالا بود، در نتیجه افراد با استعداد و توانمند در این رشته قبول می‌شدند، همه ظرفیت‌ها هم پر می‌شد، اما امروز متاسفانه جوان با استعداد سراغ رشته‌هایی می‌رود که بتواند سریع پذیرش بگیرد و مهاجرت کند، بنابراین در سال‌های آینده افرادی که وارد رشته پزشکی می‌شوند مانند قبل بااستعدادترین‌ها نیستند، وقتی ظرفیت دستیاری رشته‌ها تکمیل نمی‌شود یعنی هر پزشکی با هر میزان سواد و توانایی فقط در آزمون دستیاری شرکت کند می‌تواند به راحتی صاحب یک صندلی شود، یعنی در سال‌های آینده متخصص‌هایی داریم که توانمندترین پزشکان نبوده‌اند که متخصص شده‌اند و این یک زنگ خطر برای سلامت جامعه است.

این نگرانی درخصوص کدام رشتههای پزشکی پررنگتر است؟

تعداد زیادی از صندلی‌های دستیاری رشته بیهوشی و طب اورژانس خالی است و کسی حاضر نیست متخصص بیهوشی و طب اورژانس بشود. در ایران اتاق‌های عملی داریم که متخصص بیهوشی ندارند که در آن عمل جراحی انجام شود و بیشتر اورژانس‌های کشور متخصص طب اورژانس ندارند. در مرتبهٔ بعد، این نگرانی برای تخصص‌های رشته‌های مادر وجود دارد، رشته‌هایی مانند تخصص داخلی، اطفال، جراحی عمومی و جراحی زنان. کسی نسبت به این رشته‌ها میل و علاقه‌ای ندارد.

بعید نیست روزی که مجبور باشیم پزشک وارد می‌کنیم

آیا این احتمال وجود دارد که روزی مجبور باشیم متخصص از خارج وارد کنیم، حداقل برای همین رشتهها که نام بردید؟

بعید نیست روزی که مجبور باشیم پزشک وارد کنیم اما اگر تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است به این علت بوده که امروز متخصصین ما با تمام نیرو دارند کار می‌کنند. شیفت بیهوشی و طب اورژانس در خیلی از بیمارستان‌ها به سختی کامل می‌شود، در خیلی از بیمارستان‌ها از آن‌جایی که در آی‌سی‌یو متخصص بیهوشی کافی نداریم مجبوریم از متخصص داخلی برای تکمیل شیفت استفاده کنیم.

با این وجود وضعیت تعداد پزشکان متخصص در کشور نگران کننده شده است، اینطور نیست؟

امروز علاوه بر اینکه افراد جدیدی وارد حوزه تخصص نمی‌شوند پزشکان متخصص هم دارند طبابت را ترک می‌کنند، پزشکان متخصصی داریم که از شغل خودشان مهاجرت کردند و کار دیگری انجام می‌دهند، پزشکانی داریم که از کشورشان مهاجرت می‌کنند، جایی می‌روند که قدرشان دانسته شود، ما پزشکانی داریم که تحت سختی و فشار کار از زندگی مهاجرت می‌کنند و دست به خودکشی می‌زنند، در 3 سال گذشته متاسفانه بالای 30 نفر از همکاران ما خودکشی کرده‌اند.

بهنظرتان دلیل عدم تمایل پزشکان برای ادامه تحصیل در دورههای تخصصی و فوقتخصصی چیست؟

وقتی یک پزشک می‌خواهد تخصص بگیرد باید یک دوره چهار پنج ساله را طی کند، در این دوره به صورت 24 ساعته در اختیار دانشگاه و بیمارستان قرار می‌گیرد و حق تأسیس مطب یا انجام کار خصوصی یا حتی اجازه کار در کلینیک‌ها را ندارد، باید شب و روز شیفت بدهد، بیمار ببیند، مطالعه کند تا نهایتاً یک متخصص بشود. تقریباً همین دوره را باید طی کند تا فوق تخصص بگیرد. وقتی یک فرد چنین سرمایه‌گذاری‌ای می‌کند باید برای او نتیجه‌ای داشته باشد، اما درحال حاضر در کشور ما تقریباً برعکس است، یعنی نه تنها افزایش چندانی در درآمد آن پزشک ایجاد نمی‌کند بلکه مسئولیتش هم بیشتر می‌شود و این درمقابل سرمایه عمر از دست رفته شخص به‌جز زیان چیز دیگری در بر ندارد.بنابراین یک پزشک در چنین شرایطی از خودش می‌پرسد چرا باید وارد دوره‌های دستیاری شود؟ وقتی سرمایه‌گذاری‌ای می‌کند که هیچ برگشتی ندارد. وقتی دانشجویان من می‌پرسند که آیا بعد از اتمام دوره پزشکی و طرح آن، وارد دوره تخصص بشویم یا نه؟ جواب من این است که اگر بخواهم به فکر خودتان باشم می‌گویم نه! نیایید؛ ولی اگر به فکر مردمم که خودم و خانواده‌ام یکی از آنها هستم، میگ ویم بیایید.

قط مسائل مالی دلیل نشان دادن این بیمیلی برای ادامه تحصیل در دورهها دستیاری است؟

خیر، فقط مسائل مالی نیست، یک پزشک مثل هر حرفه مند دیگری برای این‌که طبابت کند باید انگیزه داشته باشد، اما شرایط طبابت در کشور ما طوری است که پزشکان انگیزه لازم ندارند. باید از خودمان بپرسیم کسی‌که وظیفهٔ اصلی‌اش نجات جان انسان‌ها هست چه جایگاهی در جامعه ما دارد؟ جامعه ما برای فردی که تمام عمرش تلاش کرده جان انسان‌ها را نجات دهد چه جایگاهی قائل است؟ آیا مردم ما می‌دانند که پزشک به‌خاطر نجات جان آنها و پاسبانی از سلامت آنها عمر و جان خود را گذاشته و می‌گذارد و قدر این را می‌دانند؟ برخی از شهروندان و مردم‌مان بله ولی خیلی از بیماران غافل از این هستند. وقتی قدر تو را ندانند با چه دلخوشی ای کار کنی؟

اما آقای دکتر جامعه خودش اصطلاحاً زخمخورده است، آنقدر شرایط زندگی برایش سخت شده که احساس میکند به یاریدهنده نیاز دارد و حداقل در هنگام بیماری نیاز دارد از طرف پزشکان یاری شود، اما بنا به دلایلی احساس میکند حمایت مورد نظر را دریافت نمیکند، نظرتان چیست؟

قطعاً چنین است. پزشکان جزیی از جامعه هستند. ما به‌عنوان یار و یاور دردمندان و بیماران با گوشت و پوست و استخوان دردها و مشکلات را می‌بینیم، می‌فهمیم و می‌کشیم. اما چه کسی باید به یاری بیاید و نمی‌آید؟ کلید حل مشکل سلامت فقط و فقط در دستان حاکمیت و بیمه است. امروز حاکمیت و بیمه چقدر از بیمار و پزشک حمایت می‌کند؟ و چقدر باید حمایت بکند؟

ما بیماران و دردمندان را درک می‌کنیم اما وقتی فردی به‌خاطر فوت برادرش که به‌دلیل سکته قلبی فوت کرده بوده، با این سوءتفاهم که به غلط پزشک را مقصر فوت برادرش می‌دانسته پزشک را به قتل می‌رساند، شما فکر می‌کنید در چنین وضعیتی برای پزشکان انگیزه‌ای برای طبابت باقی می‌ماند؟ آیا درد و رنجی بالاتر از این هست که نجات دهنده بیماران را بکشند؟از طرفی حاکمیت به‌جای این‌که هزینه قیمت خدمت سلامت را درست محاسبه کند و خودش آن را بپردازد، برعکس قیمت را کم محاسبه می‌کند تا هزینه سلامت از جیب پزشک و مردم پرداخت شود. وقتی حاکمیت یک قیمت غیرواقعی برای طبابت درنظر می‌گیرد دیگر برای پزشک صرفه ندارد که طبابت کند. هفته گذشته یکی از باتجربه‌ترین انکولوژیست‌های استان اصفهان با سنی کمتر از 60 سال تصمیم گرفت خودش را بازنشسته کند. چرا فردی با این مهارت و سابقه دیگر حاضر نیست طبابت کند؟ جواب همان‌هایی هست که عرض کردم، مسائل اقتصادی و عدم تناسب سرمایه‌گذاری با دریافتی، عدم قدرشناسی، و نداشتن امنیت روانی و اجتماعی دلیل این ماجرا است.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید