در حالی که بازار ارز تهران با نرخ حدود 114 هزار تومان برای دلار در بازار آزاد خودنمایی می کند، قطعی سراسری اینترنت در افغانستان از 7 مهر 1404 – که بر دستور مقامات طالبان اعمال شده – کانالهای تلگرامی نرخدهی را خاموش کرده است. آیا قیمت دلار ایران واقعاً در بازارهای هرات و کابل تعیین میشود؟ چرا اقتصاد ما به چنین وابستگیهای مرزی دچار است؟ و این اختلال، چه سایههایی بر ثبات روزهای آینده بازار ارز خواهد انداخت؟ این یادداشت به کاوش در این معما میپردازد و لایههای پنهان روابط ارزی دو کشور را بررسی میکند.
به گزارش «نقش اقتصاد»، بازار ارز ایران، بیش از آنکه به آمار رسمی وابسته باشد، به جریانهای اطلاعاتی لحظهای تکیه دارد. کانالهای تلگرامی مانند “دلار تهران” یا “نرخ بازار آزاد”، با میلیونها دنبالکننده، هر روز صبح با اعلان نرخهای بهروز، جهتگیری بازار را مشخص میکنند. این کانالها نه تنها قیمتها را گزارش میدهند، بلکه با تحلیلهای کوتاه و پیشبینیهای روانی، تقاضا را تحریک یا مهار میکنند. یک جهش 500 تومانی در نرخ اعلامی، میتواند صفهای صرافیها را طولانی کند؛ یک ثبات ظاهری، آرامش موقتی ببخشد.
اما چند روز قبل این نبض قطع شد. همزمان با دستور مقامات طالبان برای قطع سراسری اینترنت در افغانستان، این کانالها ساکت ماندند. هرات، شهری مرزی با بازارهای پرجنبوجوش صرافیها، سالهاست به عنوان هاب ارزی منطقه عمل میکند. صرافان افغان، با دسترسی به شبکههای تجاری گسترده، نرخ دلار را بر اساس عرضه و تقاضای واقعی بازارهای شرقی ایران تعیین میکنند. این نرخها از طریق تلگرام به تهران منتقل میشود و بازار فردوسی – مرکز اصلی معاملات آزاد – آن را مبنا قرار میدهد.
بر اساس گزارشها بیش از 70 درصد کانالهای نرخدهی از هرات مدیریت میشوند، جایی که صرافان ایرانیالاصل و افغان، با ابزارهای دیجیتال، جریان ارزی را رصد میکنند. این وابستگی، ریشه در اقتصاد مرزی دارد: بیش از 40 درصد مبادلات ارزی افغانستان از مرزهای ایران مانند دوغارون و میلک عبور میکند. وقتی تقاضای افغان برای ریال افزایش مییابد – مثلاً برای واردات کالا و سوخت – نرخ دلار در هرات بالا میرود و این موج به تهران میرسد. کارشناسان اقتصادی، این پدیده را “نرخدهی هیبریدی” مینامند: ترکیبی از عوامل داخلی مانند سیاستهای پولی بانک مرکزی و عوامل خارجی مانند جریانهای مرزی.
در روزهای اخیر، این کانالها نقش کلیدی در نوسانات داشتهاند. برای نمونه، در هفته گذشته، پیش از قطعی، نرخ دلار از 110 هزار تومان به 112 هزار تومان جهش کرد، عمدتاً به دلیل پستهای تلگرامی که از افزایش تقاضای مرزی خبر میدادند. اما طی روزهای گذشته بازار بدون این سیگنالها، آرام ماند. نرخ دلار در بازار آزاد حول 114 هزار تومان تثبیت شد – عرضه توسط واسطهها 112 تا 113 هزار تومان و تقاضای خریداران 110 تا 111 هزار تومان – و حجم معاملات حدود 30 درصد کاهش یافت. این آرامش، نشاندهنده عمق نفوذ کانالهای هراتی است، اما همچنین هشداردهنده: بدون آنها، بازار به سمت عدم شفافیت سوق مییابد.
به گزارش «نقش اقتصاد» این اکوسیستم تلگرامی، فراتر از اطلاعرسانی، یک شبکه روانی میسازد. پستهای ساده با ایموجیهای صعودی، تقاضا را برمیانگیزند؛ تحلیلهای نزولی، فروش را تشویق میکنند. در غیاب این ابزار، معاملهگران به تماسهای تلفنی و بازارهای فیزیکی روی آوردهاند، که اغلب با نرخهای بالاتر و ریسک بیشتر همراه است. این وضعیت، فرصتی است برای تأمل در نقش فناوری در بازارهای نوظهور، جایی که یک اپلیکیشن میتواند ثبات یک کشور را تحت تأثیر قرار دهد.
قطعی اینترنت در افغانستان به دستور مقامات طالبان اعمال شده تا از “رفتارهای نامناسب” جلوگیری شود. بیش از 40 ساعت گذشته و دسترسی به اینترنت و خدمات موبایل در سراسر کشور قطع است، که تأثیر مستقیمی بر بانکها، گمرکها و حتی فرودگاهها گذاشته. ارائهدهندگان خدمات مانند نتنت، کابلهای فیبر نوری را – که عمدتاً از ایران تأمین میشود – قطع کردهاند، و این خاموشی، زندگی روزمره میلیونها نفر را مختل کرده.
در این میان، توقف کانالهای تلگرامی ارزی، بازار تهران را در وضعیتی بیسابقه قرار داد. معاملهگران، که به نرخهای لحظهای هرات عادت داشتند، ناگهان بدون مرجع ماندند. صرافیهای فردوسی، که معمولاً با هیاهوی پیامکی نرخها را تعدیل میکردند، روزی آرام را سپری کردند. یک صراف با سابقه در این بازار میگوید: “بدون سیگنالهای هرات، انگار بازار نفس راحتی کشید. معاملات کم شد، اما ثبات آمد.” نرخ دلار امروز، با 113 هزار تومان، بدون نوسان ساعتی 200 تومانی پیش از قطعی، بسته شد.
این همزمانی، سؤالاتی را برمیانگیزد. آیا این قطعی، بخشی از سیاستهای کلیتر ارتباطی در افغانستان است که به طور غیرمستقیم بر اقتصاد همسایگان تأثیر میگذارد؟ روابط تجاری ایران و افغانستان، با صادرات سالانه بیش از 2 میلیارد دلار کالا و انرژی، این وابستگی را عمیقتر میکند. قطعی اینترنت، نه تنها نرخدهی را متوقف کرد، بلکه جریان حوالههای ارزی را نیز کند نمود – حوالههایی که روزانه میلیونها دلار را از طریق شبکههای غیررسمی جابهجا میکنند.
از منظر اقتصادی، این اختلال دو لبه است. کاهش جو روانی، که حدود 60 درصد نوسانات بازار را تشکیل میدهد، به نفع ثبات است. بدون پستهای تلگرامی، تقاضای کاذب فروکش کرد و بانک مرکزی فرصت یافت تا با تزریق محدود ارز، بازار را مدیریت کند. اما جنبه دیگر، خطر انباشت تقاضا است: معاملهگرانی که امروز دست نگه داشتهاند، ممکن است فردا با هجوم به بازار، نرخها را بالا ببرند. گزارشهای میدانی نشان میدهد حجم معاملات در بازار آزاد روز گذشته 25 تا 30 درصد کمتر از میانگین هفتگی بود، که میتواند نشانهای از احتیاط باشد یا مقدمهای بر جهش.
در سطح گستردهتر، این قطعی بر روابط دیپلماتیک دو کشور سایه میافکند. ایران، به عنوان تأمینکننده اصلی اینترنت و سوخت افغانستان، میتواند از این فرصت برای مذاکرات فنی استفاده کند. اما چالش: حفظ تعادل بین تجارت مرزی و امنیت ارتباطی. کارشناسان پیشنهاد میدهند که ایجاد مسیرهای پشتیبان برای نرخدهی – مانند سامانههای داخلی مبتنی بر بورس – میتواند چنین وابستگیهایی را کاهش دهد، هرچند محدودیتهای موجود، اجرای آن را پیچیده میکند.
مرزهای نفوذ: ریشههای تاریخی وابستگی ارزی
سؤال کلیدی اینجاست: چرا نرخ دلار – که نماد قدرت اقتصادی یک کشور است – در بازارهای خارجی مانند هرات تعیین میشود؟ پاسخ به دههها تجارت مرزی و تحولات ژئوپلیتیکی بازمیگردد. هرات، از دوران جنگ ایران-عراق، به عنوان پلی برای قاچاق کالا و سوخت عمل میکرد. پس از تشدید محدودیتهای بینالمللی در سالهای اخیر، این شهر به هاب تأمین دلار برای ایران تبدیل شد. صرافان هراتی، با شبکههای گسترده در دبی و ترکیه، ارز را با نرخهای رقابتی عرضه میکنند و این جریان، مستقیماً بر تهران تأثیر میگذارد.
به گزارش «نقش اقتصاد» اقتصاد افغانستان، پس از تغییرات سیاسی 2021 و آمدن طالبان بر سر کار، بیش از پیش به ایران وابسته شد. حجم تجارت مرزی، شامل صادرات برق، گاز و محصولات کشاورزی، نرخ ریال به افغانی را به معیاری برای پیشبینی دلار تهران بدل کرده. وقتی طالبان بر واردات کالا از ایران تمرکز میکند، تقاضای ریال افزایش مییابد و دلار در هرات گرانتر میشود – موجی که ظرف ساعاتی به بازار آزاد ایران میرسد. این “وابستگی مرزی”، نه تنها اقتصادی، بلکه اجتماعی است: بیش از 5 میلیون مهاجر افغان در ایران، حجم عظیمی از حوالههای ارزی را جابهجا میکنند، که نرخها را تحت تأثیر قرار میدهد.
تاریخیتر، این پدیده را میتوان به “اقتصاد سایه” نسبت داد: جایی که تحریمها، سیستمهای بانکی رسمی را بیاثر کرده و به شبکههای غیررسمی روی آوردهایم. صرافان هرات، با ابزارهای دیجیتال مانند تلگرام، شفافیت نسبی ایجاد کردهاند، اما این شفافیت، شکننده است. مثلاً در ماه گذشته، افزایش تقاضای افغان برای سوخت ایرانی، نرخ دلار را 3 هزار تومان بالا برد – تغییری که مستقیماً از کانالهای هراتی منعکس شد.
این وابستگی، چالشهایی را به همراه دارد. از یک سو، نرخهای رقابتی هرات، دسترسی به ارز را آسانتر میکند؛ از سوی دیگر، اختلالاتی مانند قطعی اینترنت، کل سیستم را فلج میکند. کارشناسان اقتصادی تأکید میکنند که تنوعبخشی به منابع ارزی – از طریق تقویت بورس کالا یا توافقهای دوجانبه – ضروری است. اما در عمل، موقعیت جغرافیایی هرات، آن را به گزینهای اجتنابناپذیر تبدیل کرده. این وضعیت، یادآور است که اقتصادهای مرزی، بیش از مرزها، به روابط انسانی وابستهاند: صرافانی که روزانه مرز را عبور میکنند و نرخها را با خود میبرند.
علاوه بر این، نقش مهاجران در این چرخه برجسته است. حوالههای ارسالی از ایران به افغانستان، سالانه بیش از 1 میلیارد دلار است، که نرخ تبدیل را تحت تأثیر قرار میدهد. وقتی این جریان کند میشود – مانند امروز به دلیل قطعی – بازار تهران احساس فشار میکند. این لایه انسانی، وابستگی را عمیقتر میسازد و سیاستگذاران را به فکر راهحلهای بلندمدت میاندازد.
سایههای آینده: ثبات شکننده یا موجهای پنهان
با ادامه قطعی اینترنت بازار ارز ایران در آستانه سناریوهای متنوع قرار دارد. در حالت خوشبینانه، این توقف فرصتی طلایی است: جو روانی فروکش کرده و نرخ دلار حول 113 هزار تومان تثبیت شده. سیاستگذاران میتوانند از این آرامش برای تزریق ارز و تنظیم عرضه استفاده کنند، و حجم معاملات را بدون هیجان مدیریت نمایند. گزارشهای روزگذشته نشان میدهد خریداران محتاط، نرخ را پایین نگه داشتهاند، که میتواند الگویی برای روزهای آینده باشد.
اما سناریوی محتملتر، پیچیدهتر است: بازگشت با شدت. اگر اینترنت وصل شود، انباشت تقاضای سرکوبشده – از سوی معاملهگرانی که روزها منتظر نرخهای هرات بودهاند – میتواند نرخ را 5 تا 10 درصد جهش دهد. صرافان افغان، با دسترسی تازه به بازارهای جهانی، نرخهای عقبمانده را جبران خواهند کرد و این موج، ظرف ساعاتی به تهران میرسد. برای نمونه، در اختلالهای مشابه گذشته، نرخ دلار پس از وصل، تا 7 هزار تومان افزایش یافته.
این وضعیت، رفتار بازار را نیز تغییر میدهد. نبود کانالهای تلگرامی، معاملهگران را به اپهای جایگزین یا بازارهای سیاه سوق میدهد، جایی که شفافیت کمتر و حاشیه سود بالاتر است. از منظر کلان، این اختلال فرصتی برای اصلاحات است: ایجاد پلتفرمهای داخلی نرخدهی، که مستقل از عوامل خارجی عمل کنند، میتواند وابستگی به هرات را قطع کند. پیشنهادهایی مانند سامانه ETS پیشرفته یا اپلیکیشنهای بومی، در حال بررسی هستند، هرچند چالشهای فنی و امنیتی، سرعت را کند میکند.
در سطح اجتماعی، این رویداد بحثهایی را برانگیخته: از نگرانیهای مهاجرتی تا نیاز به دیپلماسی اقتصادی قویتر با همسایگان. حجم تجارت دوجانبه، که سالانه میلیاردها دلار ارزش دارد، نشان میدهد که قطع وابستگی یکشبه ممکن نیست، اما تقویت آن، ضروری است. روزهای آینده، آزمون واقعی خواهد بود: آیا بازار تهران میتواند بدون “فرمانروای پنهان” هرات، نفس بکشد، یا همچنان به بادهای مرزی وابسته ماند؟ نرخ 113 هزار تومان، تنها یک ایستگاه موقت است؛ مسیر پیش رو، پر از پیچ و خمهای ارزی.