نیما نوربخش- روزنامه نگار: این روزها چهره شهرهای بزرگ و کوچک ایران گویی دگرگون شده است. در خیابان سر را که میچرخانی هر از گاهی با زنان و دخترانی مواجه میشوی که سوار بر موتور آزادانه خیابانها را طی میکنند و پی کار و زندگی خود میروند. این موضوع در تهران و کلان شهرها بیش از دیگر شهرها نمود دارد و حالا به بخشی جداناشدنی از فرهنگ شهری کشورمان بدل شده است. این اتفاق عمومی موجب شده تا در ایام اخیر، خبرها و گزارشهای مختلفی پیرامون چرایی ممنوعیت موتورسواری برای زنان در ایران در رسانهها منتشر شود و کارشناسان و صاحب نظران پیرامون چگونگی و چیستی و چرایی آن به بحث و تبادل نظر بپردازند. اوایل شهریورماه بود که سید کاظم دلخوش، معاون تقنینی معاونت پارلمانی ریاست جمهوری از ارائه لایحهای خبر داد که قرار است به مشکل چندین ساله موتورسواری بانوان خاتمه دهد. یعنی قرار است بزودی موتورسواری زنان قانونی شود. از سوی دیگر همین یکماه پیش سردار محمدرضا مهماندار، رئیس پیشین پلیس راهور تهران بزرگ، به ایسنا گفته بود: «صدور گواهینامه موتورسیکلت برای خانمها خلأ قانونی ندارد و این مسئله باید دوباره بررسی شود. مشکل اصلی نگرانیها و حساسیتهای اجتماعی است، نه قانون.» البته از منظر حقوقی نیز اظهارنظرهای بسیاری در این زمینه رسانهای شده است. مریم سالکی، حقوقدان نیز اخیراً در گفتگو با تابناک تأکید کرد که «هیچ ماده قانونی یا آییننامهای در قوانین مصوب مجلس یا مقررات اجرایی، مانع صدور گواهینامه موتورسیکلت برای زنان نیست. در قوانین راهنمایی و رانندگی، شرایط عمومی صدور گواهینامه مشخص شده، اما جنسیت به هیچ وجه به عنوان شرط یا مانع ذکر نشده است. با این حال، پلیس راهنمایی و رانندگی با تکیه بر تبصرهای از ماده 20 قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی که صدور گواهینامه برای مردان را ذکر کرده، عمل میکند.» به هر روی حالا دیگر بر کسی پوشیده نیست ممنوعیت موتورسواری این قشر از جامعه، نمونهای کلاسیک از تلاقی موانع اجتماعی-فرهنگی با فرصتهای اقتصادی مسدود شده است.
زنان و قفل اقتصاد شهری
مرضیه، 35 ساله، ساکن حاشیه تهران، یک کارآفرین کوچک در حوزه صنایع دستی است. او هر روز باید محصولات خود را از خانه به بازارهای کوچک یا مشتریان پراکنده در سطح شهر برساند. در حال حاضر، او برای هر ارسال به تاکسی یا اسنپ متکی است؛ هزینهای که گاهی تا 30 درصد سود او را میبلعد. ماشین شخصی برای او یک رؤیای دوردست است، هم به دلیل هزینه خرید و هم به دلیل ترافیک سنگین پایتخت. مرضیه میداند که اگر میتوانست با یک موتور سیکلت، که بهای آن معادل دو ماه اجارهبهای اوست، در ترافیک شهر حرکت کند، در وقت و هزینه صرفهجویی میشد و میتوانست درآمد ماهانهاش را حداقل 50 درصد افزایش دهد. قصه مرضیه، قصه هزاران زن ایرانی است که «محدودیت حرکتی» آنها مستقیماً به «محدودیت درآمدی» تبدیل شده است. موتورسیکلت در اقتصاد شهری ایران، ارزانترین، سریعترین و کارآمدترین ابزار برای جابجایی کالا و نیروی کار است. مسدود کردن دسترسی زنان به این ابزار، در حقیقت قفل کردن یک فرصت بزرگ اقتصادی است.
پیامد کلان: کاهش فقر و افزایش استقلال مالی
آزادی موتورسواری زنان یک تغییر صرفاً فرهنگی نیست بلکه یک ابزار قدرتمند در سیاستهای کاهش فقر و توسعه پایدار شهری است؛ بسیاری از زنانی که سرپرست خانوار هستند یا به دنبال کمک به معیشت خانوادهاند، با محدودیتهای زمانی شدید مواجهند (نظیر نگهداری از فرزندان یا انجام امور منزل). موتورسیکلت با ایجاد یک شغل منعطف، به زن این امکان را میدهد که در ساعاتی که میتواند کار کند، حداکثر بهرهوری و درآمد را داشته باشد. این امر به صورت مستقیم وضعیت اقتصادی خانوار را بهبود میبخشد و وابستگی مالی زن را کاهش میدهد. در حال حاضر، بسیاری از زنان برای کسب درآمد از موتورهای بدون گواهینامه یا به شکل غیررسمی استفاده میکنند. وقتی گواهینامه رسمی صادر میشود، این فعالیتها از زیرزمین به سطح میآیند، مالیات و بیمه سهم خود را میگیرند و کارگران از حمایتهای قانونی برخوردار میشوند. این تسهیل در ورود به بازار رسمی، شفافیت اقتصادی را افزایش میدهد. از سوی دیگر دسترسی به یک ابزار اقتصادی ارزان و کارآمد، فاصله طبقاتی را در دسترسی به فرصتهای شغلی کاهش میدهد. زنانی که در مناطق دورتر یا با درآمد کمتر زندگی میکنند، دیگر محدود به شغلهای محلی نبوده و میتوانند در سطح وسیعتری از شهر به دنبال کار باشند.
مزیت موتور؛ خلق مشاغل جدید با محوریت زنان
برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد و دهکهای پایین و متوسط شهری، خرید یک موتورسیکلت، تنها سرمایهگذاری قابل دسترس برای ورود به بازار کار خدماتی است. این وسیله در مقایسه با اتومبیل، چندین مزیت اقتصادی حیاتی دارد. وقتی گواهینامه موتورسواری آزاد شود، موتورسیکلت از یک وسیله تفریحی و صرفاً مردانه، به سرمایه در گردش تبدیل میشود. زنان میتوانند با پسانداز کم، وسیله کار خود را تهیه کنند و بلافاصله وارد چرخه درآمدزایی شوند. این امر مستقیماً نرخ مشارکت نیروی کار زنان را افزایش میدهد. آزادی موتورسواری صرفاً به معنی حضور زنان در مشاغل کنونی نیست بلکه به معنی خلق حوزههای جدید خدماتی است که انحصاراً توسط زنان ارائه خواهد شد و تقاضای اجتماعی بالایی برای آنها وجود دارد:
- تاکسی موتوری و خدمات حملونقل زنانه
از منظر اجتماعی، بسیاری از زنان و خانوادهها ترجیح میدهند برای حمل و نقل درونشهری (به خصوص در ساعات پایانی شب، جابجایی کودکان یا تردد به مناطق خاص)، از رانندگان زن استفاده کنند. این مسئله فرصت شغلی مناسبی را برای تأسیس شرکتهای خدمات حمل و نقل موتوری فقط برای زنان ایجاد میکند که این امر یک شکاف بزرگ در بازار را پر میکند. این خدمات به دلیل ایجاد امنیت و راحتی بیشتر، میتوانند حقالزحمه بالاتری نسبت به خدمات عمومی دریافت کنند و سهم بازار خود را تضمین نمایند.
- پیکهای موتوری تخصصی
انقلاب تجارت الکترونیک به شدت وابسته به خدمات ارسال سریع است. موتورسواری زنان میتواند یک مزیت رقابتی در این حوزه ایجاد کند. به طور مثال فروشگاههای آنلاین زنانه از جمله انها هستند. بسیاری از کسبوکارهای خانگی و فروشگاههای پوشاک و آرایشی-بهداشتی که توسط زنان اداره میشوند، ترجیح میدهند پیکهای زن، محصولات حساس یا شخصی را به دست مشتریان زن برسانند. این امر باعث اعتماد بیشتر مشتری و افزایش فروش این کسبوکارها میشود. موتور میتواند در کمترین زمان، بستههای کوچک کسبوکارها را جابجا کند و زنان با نظم و دقت بالا، میتوانند نیروی کار مطلوبی برای این بخش باشند.
- آموزش و سرویسدهی
با افزایش تعداد زنان موتورسوار، یک صنعت جانبی نیز شکوفا خواهد شد و آن آموزشگاههای موتورسواری زنان خواهد بود. با اعطای گواهینامه، نیاز به مربیان زن برای آموزش رانندگی موتور به زنان دیگر به وجود میآید. این امر یک فرصت شغلی تخصصی برای زنانی ایجاد میکند که مهارت رانندگی و آموزش دارند. از سوی دیگر تعمیرگاههای تخصصی زنانه نیز از این جملهاند. هرچند ممکن است این بخش دیرتر توسعه یابد، اما زنان با مهارت فنی میتوانند تعمیرگاههایی با تمرکز بر خدماتدهی به موتورسواران زن تأسیس کنند و از این طریق امنیت و راحتی بیشتری برای مشتریان خود فراهم آورند.
عبور از تابو، رسیدن به توسعه
موتورسواری زنان در ایران فراتر از یک بحث حقوقی یا اجتماعی است؛ این یک گرهگاه حیاتی برای توسعه اقتصادی و توانمندسازی زنان است. با حذف این ممنوعیت و اعطای گواهینامه، جامعه ایران نه تنها یک گام مهم در جهت برابری جنسیتی برمیدارد، بلکه صدها هزار فرصت شغلی ارزان، سریع و انعطافپذیر را برای بخش بزرگی از نیروی کار فعال خود خلق میکند. در نهایت، همانگونه که مرضیه میداند گاهی کلید توسعه یک جامعه نه در پروژههای عظیم بلکه در کوچکترین وسایل آن مثل یک موتورسیکلت نهفته است، به شرط آنکه قفلهای فرهنگی راه آن را مسدود نکرده باشند.