هیوا زارعی-روزنامه نگار: حسین صمصامی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، با ادعای جنجالی مبنی بر هزینه تمامشده کمتر از دوهزار تومان برای هر لیتر بنزین برای دولت، پرده از رازی برداشت که میگوید دولت نه تنها 50 هزار تومان هزینه نمیکند، بلکه حتی یک ریال هم بابت خرید بنزین پرداخت نمیکند و همه چیز با تهاتر نفت پیش میرود. اما اگر این ادعا صحت داشته باشد، چرا دولت مدام از هزینههای سنگین یارانه بنزین سخن میگوید و به دنبال افزایش قیمت است؟ این گزارش بر اساس دادههای رسمی و صورتهای مالی پالایشگاهها، به بررسی صحت این ادعاها میپردازد و ریشههای تناقض سیاستگذاری را کاوش میکند.
به گزارش «نقش اقتصاد»، در ایران، بنزین نه تنها یک کالای حیاتی است، بلکه نمادی از تناقضهای اقتصادی کشور به شمار میرود. از یک سو، مردم با سهمیهبندی و صفهای طولانی روبرو هستند؛ از سوی دیگر، دولت سالانه هزاران میلیارد تومان یارانه برای این سوخت هزینه میکند. اخیراً، حسین صمصامی، نماینده مجلس و عضو کمیسیون اقتصادی، در یک برنامه تلویزیونی و توئیتی جنجالی اعلام کرد که هزینه تمامشده یک لیتر بنزین برای دولت کمتر از دو هزار تومان است و ادعای رسمی مبنی بر 50 هزار تومان هزینه، کاملاً نادرست است. او تأکید کرد که دولت بنزین را با تهاتر نفت میگیرد و هیچ پرداخت نقدی ندارد. این اظهارات که بازتاب گستردهای یافت، سؤالات مهمی را ایجاد کرد: آیا این ادعاها درست است؟ اگر بله، چرا دولت همچنان از بحران یارانه بنزین حرف میزند و به افزایش قیمت فکر میکند؟.
هزینه واقعی بنزین برای دولت چقدر است؟
برای فهم ادعای صمصامی، باید هزینه تولید بنزین را به سه بخش تقسیم کنیم:
- خوراک (نفت خام)
- هزینه پالایش و فرآوری
- هزینه حمل و جایگاهداری
صمصامی میگوید دولت برای تولید بنزین هیچ پولی نمیپردازد. او درست میگوید.
در ایران، نفت خام با قیمت 5 درصد کمتر از نرخ جهانی خلیج فارس به پالایشگاهها داده میشود و بنزین تولیدشده با همان قیمت جهانی از پالایشگاه تحویل گرفته میشود. این یعنی تهاتر کامل. هیچ پولی از خزانه خارج نمیشود.
بر اساس صورتهای مالی یکی از بزرگترین پالایشگاههای کشور (با ظرفیت روزانه 420 هزار بشکه)، هزینه خوراک برای هر لیتر بنزین حدود 1500 تا 2000 تومان است. هزینه پالایش و انرژی حدود 500 تا 700 تومان و هزینه حمل و جایگاهداری 1450 تومان (800 تومان حمل + 650 تومان جایگاه). جمع این اعداد: کمتر از 3500 تومان.
اما وقتی هزینههای غیرنقدی مانند استهلاک تجهیزات دولتی را کنار بگذاریم، عدد به زیر 2000 تومان میرسد – دقیقاً همان چیزی که صمصامی گفت.
در مقابل، دولت گاهی ادعا میکند هزینه تمامشده 34 هزار تومان یا حتی 50 هزار تومان است. این رقم بر اساس قیمت تکلیفی 100 درصدی نفت خام (بدون تخفیف 5 درصدی) و با احتساب یارانههای پنهان برق و گاز محاسبه میشود. اما این عدد، واقعی نیست. حسابداری است. در عمل، دولت نه یک ریال پرداخت میکند، نه یک دلار ارز از کشور خارج میشود.
پس ادعای صمصامی درست است: هزینه نقدی دولت نزدیک به صفر است و هزینه تمامشده واقعی با تهاتر، زیر 3000 تومان.
تهاتر نفت، راز واقعی هزینه صفر دولت
تهاتر نفت از دههها پیش در ایران اجرا میشود. طبق قانون بودجه هر سال و قانون هدفمندی یارانهها، وزارت نفت موظف است نفت خام را به پالایشگاهها بدهد و در مقابل، فرآوردههای آماده (بنزین، گازوئیل و…) را تحویل بگیرد. این کار مثل مبادله کالا به کالا است. هیچ پولی جابهجا نمیشود.
در سال 1403، ایران روزانه 110 میلیون لیتر بنزین تولید کرد – همه با همین تهاتر. بدون خروج حتی یک دلار ارز.
این سیستم برای دولت عالی است: کنترل کامل زنجیره، بدون فشار ارزی، بدون نیاز به بودجه نقدی. اما همین سیستم باعث شده دولت بتواند ادعا کند “بنزین خیلی گران تمام میشود”، در حالی که در واقعیت، هیچ هزینه نقدی ندارد.
پس چرا دولت میگوید بنزین گران است و قیمت را بالا میبرد؟
اگر بنزین برای دولت تقریباً مجانی است، چرا مدام از یارانه سنگین شکایت میکند؟ چرا میخواهد قیمت را از 1500 تومان به 5000 تومان یا بیشتر برساند؟
پاسخ ساده است: دولت یارانه را نه بر اساس هزینه تولید، بلکه بر اساس “درآمد از دست رفته” محاسبه میکند.
اگر همین بنزین را به قیمت جهانی (حدود 200 هزار تومان در سال 1404) بفروشد، سالانه صدها میلیارد دلار درآمد دارد. حالا که به 1500 تومان میفروشد، میگوید “من دارم 100 میلیارد دلار یارانه میدهم!”
این عدد درست است، اما نه به معنای هزینه واقعی. این “هزینه فرصت” است، نه هزینه واقعی.
دلایل واقعی اصرار دولت به افزایش قیمت:
- کاهش مصرف و جلوگیری از قاچاق
مصرف روزانه بنزین 110 میلیون لیتر است. حداقل 20 درصد آن قاچاق میشود چون در کشورهای همسایه 10 برابر قیمت ایران است. افزایش قیمت، مصرف را 10 تا 15 درصد کم میکند و قاچاق را کاهش میدهد.
- جبران کسری بودجه
دولت در سال 1404 با کسری 40 درصدی بودجه روبرو است. افزایش قیمت بنزین، دهها هزار میلیارد تومان درآمد مستقیم ایجاد میکند. طرحهایی مثل بنزین سهنرخی (1500، 3000 و 5000 تومان) دقیقاً برای همین طراحی شدهاند.
- عدالت در یارانه
الان کسی که سه ماشین دارد و روزی 100 لیتر بنزین میزند، همان یارانه کسی را میگیرد که موتورسیکلت دارد. افزایش قیمت باعث میشود افراد پردرآمد بیشتر بپردازند و یارانه به فقرا برسد.
- تورم و کاهش ارزش پول
وقتی تورم سالانه 40 درصد است، بنزین 1500 تومانی هر سال ارزانتر میشود. دولت میگوید اگر قیمت را ثابت نگه داریم، عملاً داریم یارانه را چند برابر کنیم.
- تحریم و خودکفایی
تحریمها واردات بنزین را سخت کرده. زمستانها گاهی 10 میلیون لیتر کمبود داریم. افزایش قیمت، مردم را به سمت صرفهجویی و گاز طبیعی فشرده سوق میدهد.
اما چرا مردم ناراضیاند؟
چون افزایش قیمت بنزین، تورم را 5 تا 10 درصد بالا میبرد. حملونقل گران میشود، قیمت کالا بالا میرود، زندگی سختتر میشود. مردم میگویند: “اگر بنزین برای دولت مجانی است، چرا ما باید بیشتر بپردازیم؟”
دولت هم میداند که بدون توسعه مترو، اتوبوس، قطار و گاز طبیعی فشرده، افزایش قیمت فقط فشار روی مردم است، نه راهحل واقعی.
از راز تهاتر تا نیاز به شفافیت
ادعای حسین صمصامی کاملاً درست است: دولت برای بنزین نه 50 هزار تومان هزینه میکند، نه 34 هزار تومان، نه حتی 5 هزار تومان. هزینه واقعی با تهاتر نفت، زیر 3000 تومان و هزینه نقدی تقریباً صفر است.
اما دولت از عددهای بزرگ استفاده میکند تا افزایش قیمت را توجیه کند. هدف، کنترل مصرف، جلوگیری از قاچاق، جبران کسری بودجه و اصلاح یارانه است – نه اینکه واقعاً بنزین برایش گران تمام شود.
راهحل واقعی این نیست که فقط قیمت را بالا ببریم و مردم را عصبانی کنیم. راهحل این است که:
– تهاتر و هزینه واقعی را شفاف اعلام کنیم
– یارانه را فقط به دهکهای پایین بدهیم
– حملونقل عمومی را تقویت کنیم
– به سمت سوختهای جایگزین برویم
تا وقتی این کارها نشود، بنزین همچنان یک بمب ساعتی خواهد ماند – ارزان برای دولت، گران برای مردم، و آماده انفجار در هر لحظه.




