وحید شقاقی-اقتصاددان: اقتصاد ایران در یک سیاه چاله قرار دارد این سیاه چاله ذینفعان خود را دارد که از قضا مهمترین مانع اصلاحات ساختاری و اتخاذ تصمیمات دشوار هستند و این در حالی است که این وضعیت هر روز بر بحرانها میافزاید. همانطوری که پیشتر هم توضیح دادم کسری بودجه و بدهی دولت به شکل فزاینده رشد میکند، این نیز به رشد نااطمینانیها، نقدینگی و فشار بر بانکها میانجامد.
از سوی دیگر بی توجهی مسئولان موجب شده تا بحرانهای امروز پیچیده و عمیقتر از پیش شوند. بارها گفته شد که صرفا با سیاستهای پولی انقباضی نمیتوان جلوی شوک ارزی و جهش تورمی را بگیریم و باید در بخش واقعی اقتصاد اصلاحات آغاز شود.
باید بپذیریم که هم شدت تحریمها و هم تداوم آن ما را دچار مشکلات زیادی کردهاند. البته نقش سیاستهای انحصاری، دستوری، غیر رقابتی، رانتی و بخش شبه دولتی در بحرانهای امروز غیر قابل نفی است زیرا اینها کشور ما را به یک «سیاه چاله» اقتصادی بردهاند که در دو سه دهه اخیر فقط بحران ساخته است. این سیاه چاله به ایجاد بحرانهایی چون آب، فرونشست زمین، صندوقهای بازنشستگی، شبکه بانکی و فرسودگی زیرساختها دامن زده است.
تحریم موجب شده که این سیاه چاله قابل انهدام به روشهای کنونی نباشد. زیرا تا پیش از این دولتهای ایران از طریق درآمدهای نفتی خود تا حدی این بیماری را تسکین میدادند اما تحریمها این امکان را از سیاستگذار ما سلب کرده و همین موجب شده تا این بحرانها به شکل همزمان با هم، در یک تقاطع، تشدید شوند و مشکلات را دو چندان کنند.این سیاه چاله موجب شده تا کسری بزرگی در بودجه ایجاد شود که به افزایش بدهیهای دولتی انجامیدهاند. در نهایت این دو چالش به افزایش چشمگیر تورم و رشد بیثباتیهای اقتصادی منجر میشود و این در شرایطی است که دولتهای ما و به طور خاص هم دولت سیزدهم و هم دولت چهاردهم تنها از طریق اتکا به سیاستهای انقباضی پولی میخواهند در مقابل ناآرامیها، اقدامی بکنند. حال آنکه به وضوح مشخص است این سیاست یک جانبه، به تنهایی تاب مقاومت در مقابل انواع شوکهای ارزی و جهشهای تورمی را ندارد.نیاز ما این است که قبل از هر چیز در بخش واقعی و به طور خاص در بخش مالی اقتصاد، بتوانیم تصمیمات سختی را اتخاذ کنیم. این تصمیمات از آنجایی سخت هستند که در اقتصاد امروز ایران ذی نفعان پرنفوذ و قدرتمندی شکل گرفته اند که مانع هر نوع اصلاحات میشوند. این در حالی است که بدون انهدام این سیاه چاله شکل گرفته، بخش واقعی اقتصاد ناکارآمد باقی میماند و مانند گذشته تنها بحران میسازد. این سیاه چاله ذی نفعان خود را دارد که از قضا مهمترین مانع اصلاحات ساختاری و اتخاذ تصمیمات دشوار هستند و این در حالی است که این وضعیت هر روز بر بحرانها میافزاید. همانطوری که پیشتر هم توضیح دادم کسری بودجه و بدهی دولت به شکل فزاینده رشد میکند، این نیز به رشد نااطمینانیها، نقدینگی و فشار بر بانکها میانجامد که ماحصل آن هم به شکل تورم بالا و شوکهای پی در پی ارزی منجر میشود.
به باور من نباید جهشهای تورمی مانند بیماری تب، علائم یک بیماری و معلول اختلالات دیگری هستند؛ از این جهت تب میتواند حتی خوب باشد چون خبر از ضرورت درمان جدی میدهند. این شوکهای ارزی و تورم، با این نگاه، میتوانند از پشت پرده مشکلات خبرهایی بدهند و ضرورت اقدامات مشخص اصلاحی را تعیین کنند.من فکر میکنم تحریمها به تشدید بحران منجر شده است چرا که امکان استفاده از مسکن برای خاموش کردن درد را از بین برده و زمینه تشدید بحرانها را فراهم کرده است.از طرفی نقش انفعال دولت نیز پررنگ است. گرچه معتقدم که اصلاحات ساده نیست و با دشواریهای زیادی رو بهرو خواهد شد. تداوم انفعال در مقابل این سیاه چاله موجب میشود تا سطح ناترازیها و مشکلات به طور تصاعدی بالاتر برود. متاسفانه همانطوری که گفتید دولت جدیت لازم برای مقابله با ذی نفعان را ندارد و به همین اعتبار فکر نمیکنم تصمیم سختی اتخاذ کند و این وضعیت دگرگون شود.انفعال دولت به جایی رسیده که یک شرکت واردکننده در حوزه مواد غذایی، اخیرا دستگاه اجرایی را سرکار گذاشت و تا زمانی که به خواستههایشان تن دادند. یعنی این شرکت خیلی صریح به دولت اعلام کرد اگر ارز ترجیحی ندهد، اینها هم واردات را متوقف میکنند. میدانیم که اگر مواد غذایی و نهادههای دامی به موقع وارد کشور نشوند، کشور دچار بحران در امنیت غذایی میشود و این شرکتها چنان قدرتی دارند که در نهایت دولت تسلیم آنها میشود.به زبان سادهتر این ذی نفعان چنان قدرت و نفوذی دارند که کل اقتصاد را گروگان گرفتهاند و بر اساس منافع خود تصمیمات را تحمیل یا القا میکنند. اینکه امروز چنان اقتصاد ما رها شده که نرخ هر دلار به بیش از ۱۳۱ هزار تومان و نرخ هر سکه به بیش از ۱۴۲ میلیون تومان رسیده، از همین ناشی میشود. در این شرایط اگر دولت نتواند به این منافع و آن سیاه چاله حمله کند، از آنجایی که درآمدهای نفتی در دسترس نیست، بحران موجود تشدید خواهد شد.این اصلاحات نیازمند البته یک اقتدار حداکثری و اجماع بزرگ در سطح حاکمیتی است. امروز متاسفانه به نظر میرسد با دولتی مواجهیم که کارها را زمین گذاشته و منفعل است. گروهی هم اقتصاد کشور را گروگان گرفتهاند، از این محل به درآمدهای افسانهای و ثروتهای نجومی رسیدهاند و زیرساختها هم در حال فرسوده شدن است. در این شرایط طبیعی ترین اتفاق جهشهای قیمت و شوکهای ارزی است.




