محمد جواد خلیلی روزنامه نگار: بازار مسکن ایران در سالهای اخیر به یکی از مهمترین دغدغههای اقتصادی و اجتماعی کشور تبدیل شده است. تغییرات اقتصادی گسترده، تورم فزاینده و کاهش قدرت خرید مردم، ساختار این بازار را دگرگون کرده است. در این میان، مسکنهای کوچک و کمهزینه به یکی از پرتقاضاترین بخشهای این بازار تبدیل شدهاند و این روند، نیازمند بررسی دقیقتر دلایل، پیامدها و راهکارهای مناسب است.
تحولات اقتصادی و کاهش قدرت خرید خانوارها
به گزارش روزنامه «نقش اقتصاد» رشد بیسابقه نرخ تورم و کاهش ارزش پول ملی، قدرت خرید بسیاری از خانوارهای ایرانی را به شدت کاهش داده است. این موضوع باعث شده تا خانوادهها به سمت مسکنهای کوچکتر و ارزانتر گرایش پیدا کنند. واحدهای مسکونی بزرگ و گرانقیمت که پیشتر مورد توجه اقشار متوسط و مرفه جامعه بودند، اکنون کمتر خریدار دارند. خانوارهای متوسط و حتی اقشار کمدرآمد برای تأمین نیازهای اولیه خود مجبور به انتخاب گزینههای ارزانتر هستند. این تغییرات اقتصادی همچنین تأثیرات اجتماعی عمیقی داشته است. بسیاری از جوانان و زوجهای تازهازدواج کرده به دلیل هزینههای بالای خرید یا اجاره مسکن، ناچار به زندگی در خانههای کوچکتر یا حتی حاشیه شهرها شدهاند. این وضعیت نه تنها باعث تغییر در الگوی زندگی مردم شده، بلکه به مشکلاتی مانند افزایش تراکم جمعیتی در برخی مناطق شهری و کاهش کیفیت زندگی در این مناطق نیز دامن زده است.
تغییر در ساختار خانوادهها و تأثیر آن بر بازار مسکن
تحولات اجتماعی نیز نقش مهمی در افزایش تقاضا برای مسکنهای کوچک ایفا کردهاند. کاهش نرخ ازدواج، افزایش تعداد خانوادههای تکنفره و تغییر سبک زندگی نسل جوان، از جمله عواملی هستند که تقاضا برای واحدهای کوچکتر را افزایش دادهاند. خانوادههای امروزی دیگر لزوماً به خانههای بزرگ با چندین اتاق نیاز ندارند و اغلب به دنبال مسکنی هستند که متناسب با نیازهای محدودشان باشد. همچنین افزایش تعداد سالمندان و بازنشستگان که اغلب به زندگی مستقل روی میآورند، بر تقاضای واحدهای کوچک و مقرونبهصرفه تأثیر گذاشته است. این گروهها به دلایل اقتصادی و نیاز به فضای کمتر، ترجیح میدهند در آپارتمانهای کوچک زندگی کنند. در عین حال، مهاجرت از روستاها به شهرها نیز باعث افزایش تراکم جمعیت در شهرها و رشد تقاضا برای این نوع مسکن شده است.
گسترش اجارهنشینی و چالشهای مرتبط
با کاهش قدرت خرید مردم، اجارهنشینی به یک گزینه غالب برای بسیاری از خانوادهها تبدیل شده است. در شهرهای بزرگ نظیر تهران، مشهد، اصفهان و شیراز، اجارهنشینان به دنبال واحدهایی هستند که با بودجه محدودشان هماهنگ باشد. این افزایش تقاضا باعث شده تا اجارهبها به طور مداوم افزایش یابد و خانوارها فشار اقتصادی بیشتری را تحمل کنند. در این میان، عدم تعادل میان عرضه و تقاضا به یکی از چالشهای اصلی بازار اجاره تبدیل شده است. تعداد واحدهای کوچک و ارزانقیمت به هیچ وجه پاسخگوی نیاز جامعه نیست و این مسئله به افزایش قیمتها و کاهش دسترسی خانوارها به مسکن مناسب منجر شده است. گسترش حاشیهنشینی و سکونت در مناطق فاقد زیرساختهای مناسب نیز از پیامدهای مستقیم این وضعیت است.
چالشهای تولید و عرضه مسکن کوچک
یکی از اصلیترین مشکلات در تأمین تقاضای موجود، عدم تناسب ساختوسازها با نیازهای واقعی بازار است. بسیاری از سازندگان همچنان بر تولید واحدهای لوکس و گرانقیمت تمرکز دارند زیرا این واحدها سود بیشتری برای آنان به همراه دارد. از سوی دیگر، گرانی مصالح ساختمانی و هزینههای بالای زمین و خدمات مهندسی، ساخت مسکن ارزان را برای سازندگان غیرمقرونبهصرفه کرده است. نبود سیاستهای حمایتی مناسب از سوی دولت نیز از دیگر عواملی است که تولید مسکنهای کوچک را محدود کرده است. تسهیلات بانکی ناکافی و نرخ بهره بالا، سازندگان را از ورود به این بازار بازمیدارد. علاوه بر این، پیچیدگیهای اداری و فرایندهای طولانی صدور مجوز، مانعی جدی در مسیر تولید مسکن مقرونبهصرفه است.
ابعاد اجتماعی گرایش به مسکن کوچک
زندگی در واحدهای کوچک، به خصوص در شهرهای بزرگ، تأثیرات عمیقی بر سبک زندگی و رفاه روانی خانوادهها گذاشته است. فضای محدود، افزایش فشار روانی ناشی از زندگی در محیطهای متراکم و کاهش امکانات رفاهی از جمله مسائلی هستند که این خانوارها با آن دست و پنجه نرم میکنند. در عین حال، این شرایط میتواند بر روابط اجتماعی و خانوادگی نیز اثرگذار باشد و تعاملات اجتماعی را محدود کند. از سوی دیگر، گسترش زندگی در واحدهای کوچک میتواند بر شکلگیری هویت شهری نیز تأثیرگذار باشد. شهرهایی که بر پایه واحدهای مسکونی کوچکتر و متراکمتر توسعه مییابند، نیازمند زیرساختهای جدید و برنامهریزی دقیقتری در حوزه خدمات عمومی هستند. این تحولات میتوانند هویت شهری را دگرگون کنند و به ظهور الگوهای جدیدی از زندگی شهری منجر شوند.
راهکارهایی برای بهبود وضعیت
برای رفع مشکلات موجود و پاسخ به تقاضای روزافزون مسکنهای کوچک و کمهزینه، سیاستگذاران باید اقدامات عملی و مؤثری انجام دهند. ارائه تسهیلات بانکی کمبهره و تشویق سازندگان به ساخت واحدهای کوچک، از جمله اقدامات ضروری در این زمینه است. همچنین اصلاح قوانین ساختوساز و تسهیل فرایندهای اداری میتواند انگیزه بیشتری برای سازندگان ایجاد کند. توسعه زیرساختها در مناطق حاشیهای و تشویق سرمایهگذاری در این مناطق نیز از دیگر راهکارهای مهم است. این اقدامات میتواند به کاهش تمرکز جمعیت در کلانشهرها و افزایش دسترسی خانوارها به مسکن مناسب منجر شود. در عین حال، دولت باید با ارائه مشوقهای مالیاتی و حمایتهای ویژه، سازندگان را به ساخت مسکنهای کوچکتر ترغیب کند.
پیامدهای بیتوجهی به تقاضای واقعی بازار
عدم توجه به نیازهای واقعی بازار مسکن میتواند عواقب جدی به همراه داشته باشد. افزایش شکاف طبقاتی، گسترش حاشیهنشینی و رشد نابرابریها از جمله پیامدهایی است که میتواند جامعه را با بحرانهای اجتماعی بیشتری مواجه کند. علاوه بر این، ادامه روند کنونی ممکن است به کاهش کیفیت زندگی شهری و افزایش نارضایتی عمومی منجر شود. بنابراین، توجه به نیازهای اقشار متوسط و کمدرآمد جامعه و تلاش برای تأمین مسکن مناسب برای این گروهها، نه تنها به بهبود وضعیت بازار مسکن کمک میکند، بلکه تأثیرات مثبت اجتماعی و اقتصادی گستردهای نیز به همراه خواهد داشت. تقاضا برای مسکنهای کوچک و ارزان، بازتابی از شرایط پیچیده اقتصادی و اجتماعی ایران است. این وضعیت نیازمند بازنگری جدی در سیاستهای ساختوساز و اجرای برنامههای حمایتی جامع است. دولت، بخش خصوصی و جامعه باید با همکاری و تعامل سازنده، به بهبود شرایط بازار و تأمین نیازهای واقعی مردم کمک کنند. تنها از این طریق است که میتوان به یک بازار مسکن پایدار و متعادل دست یافت و آیندهای بهتر برای جامعه رقم زد.