هیوا زارعی-روزنامه نگار: در ایران امروز، اینستاگرام فراتر از یک شبکه اجتماعی سرگرمکننده، به بستری اثرگذار بر تصمیمات اقتصادی و مالی تبدیل شده است. اینفلوئنسرهایی با میلیونها دنبالکننده، نهتنها بر سبک زندگی و الگوهای مصرفی مردم تأثیر میگذارند، بلکه توانستهاند بر جریان پول و تصمیمگیریهای سرمایهگذاری در بورس تهران نیز اثر بگذارند. این پدیده که از دل فضای مجازی برخاسته، اکنون یکی از عوامل شکلدهنده رفتار سرمایهگذاران خرد در بازار سرمایه به شمار میرود.
قدرت نفوذ اینفلوئنسرها در بازار مالی
به گزارش «نقش اقتصاد» رشد اینستاگرام در ایران موجب شده تا بسیاری از افراد، از چهرههای مشهور گرفته تا کسانی که خود را «تحلیلگر بازار» معرفی میکنند، در قالب پستها و استوریها درباره سهام، شاخصها و روند بازار محتوا تولید کنند. آنها با استفاده از زبانی ساده و تصاویر جذاب، مفاهیم پیچیده مالی را برای مخاطبان عام قابل فهم میکنند.برای مثال، یک ویدئوی کوتاه که سهامی را «فرصتی استثنایی برای سود» معرفی میکند، میتواند هزاران نفر را به خرید آن سهم ترغیب کند. بااینحال، بسیاری از این محتواها نه از دانش تحلیلی عمیق، بلکه از میل به جذب مخاطب و افزایش تعامل سرچشمه میگیرد؛ مسئلهای که ریسک تصمیمگیریهای هیجانی را بالا میبرد.
هدایت رفتار سرمایهگذاران خرد
سرمایهگذاران خرد که معمولاً دانش مالی محدودی دارند، تحت تأثیر اینفلوئنسرها بهسرعت وارد خریدوفروش سهام میشوند. وقتی یک صفحه پرمخاطب سهامی خاص را تبلیغ میکند، تقاضا برای آن سهم در بورس تهران بهسرعت افزایش مییابد و قیمتها رشد میکنند.این روند، گاه به پدیدهای شبیه «پامپ و دامپ» منجر میشود؛ یعنی قیمت سهام با هیجان بالا میرود، اما پس از خروج افراد مطلع، سقوط میکند. نمونهی بارز آن در سال 1399 رخ داد؛ زمانی که موج ورود مردم به بورس با توصیههای احساسی و شعارهایی مانند «راه سریع پولدار شدن» همراه شد و پس از ریزش بازار، بسیاری از سرمایهگذاران تازهوارد با زیان سنگین روبهرو شدند.
جریانسازی پول در بازاری کمعمق
بازار بورس تهران، بهدلیل عمق کم و حساسیت بالا به شایعات، به شدت در برابر محتواهای اینستاگرامی آسیبپذیر است. اینفلوئنسرها با تبلیغ فرصتهای «طلایی»، جریان نقدینگی را به سمت سهام خاص هدایت میکنند.در دوره رونق سال 1399، پستهایی با شعارهایی همچون «سرمایهگذاری آسان با سود بالا» موجب ورود میلیاردها تومان سرمایه به بازار شد. اما این جریانها پایدار نبودند؛ با کاهش هیجان، پولها به همان سرعت از بازار خارج شدند و قیمتها سقوط کرد. این نوسانات کوتاهمدت، نشانه تأثیر مستقیم و ناپایدار اینفلوئنسرها بر روند بازار است.
چالش تخصص و اعتبار در توصیههای مالی
بخش بزرگی از اینفلوئنسرهای مالی در ایران فاقد دانش تخصصی و مدارک حرفهای هستند. آنها صرفاً بهواسطه شهرت و دنبالکنندگان زیاد، نقش مرجع مالی به خود گرفتهاند. توصیههای غیرکارشناسی آنها میتواند به زیان گسترده سرمایهگذاران خرد منجر شود.در حالیکه در کشورهای توسعهیافته، نهادهای ناظر بر محتوای مالی در شبکههای اجتماعی نظارت دقیق دارند، در ایران هنوز چارچوب مشخصی برای کنترل این توصیهها وجود ندارد. نبود این نظارت، فضا را برای انتشار اطلاعات ناقص یا گمراهکننده باز گذاشته است.
نقش احساسات در تصمیمهای بورسی
بازار سرمایه ایران بهشدت از احساسات و فضای روانی تأثیر میپذیرد. اینفلوئنسرها با استفاده از تکنیکهایی چون داستانگویی، نمایش سودهای خیالی و ایجاد حس فوریت، احساسات مخاطبان را تحریک میکنند.وعدهی سودهای چندصددرصدی یا نمایش سبک زندگی لوکس میتواند حس «ترس از جا ماندن» (FOMO) را در جوانان برانگیزد و آنها را به تصمیمهای عجولانه بکشاند. در نتیجه، بخش بزرگی از کاربران جوان اینستاگرام، بدون تحلیل منطقی و صرفاً تحت تأثیر هیجان، وارد معاملات پرریسک میشوند.
مخاطرات قانونی و اخلاقی
فقدان قوانین شفاف در زمینهی تبلیغات مالی در ایران، به اینفلوئنسرها آزادی عمل زیادی داده است. برخی از آنها در ازای دریافت مبالغی از شرکتها یا اشخاص خاص، سهام معینی را تبلیغ میکنند، بیآنکه این ارتباط مالی را آشکار سازند.این عدم شفافیت، نهتنها اعتماد عمومی به بازار را کاهش میدهد، بلکه زمینه سوءاستفاده را نیز فراهم میکند. در کشورهای پیشرفته، افشای روابط مالی و تضاد منافع الزامی است؛ اما در ایران چنین الزاماتی هنوز نهادینه نشده است. نتیجه آن، افزایش بیثباتی و کاهش اعتبار بازار سرمایه است.
تأثیر بر نقدینگی و نوسانات قیمت
توصیههای پرمخاطب اینفلوئنسرها میتواند در کوتاهمدت حجم معاملات سهام خاصی را چند برابر کند. در بازار کمعمق ایران، این اتفاق به نوسانات شدید و غیرمنطقی قیمتها منجر میشود.در سال 1399، با تبلیغ برخی سهام توسط چهرههای پرطرفدار، قیمت آنها بهصورت غیرواقعی افزایش یافت. اما با فروکشکردن هیجان، این سهام سقوط کردند و سرمایهگذاران خرد، که معمولاً آخرین واردشوندگان هستند، بیشترین زیان را دیدند. این تجربه نشان میدهد که تأثیرگذاری اینفلوئنسرها، هرچند قدرتمند است، اما غالباً کوتاهمدت و پرریسک است.
ضرورت آموزش مالی و نظارت محتوایی
برای کاهش آسیبهای ناشی از توصیههای نادرست، آموزش مالی عمومی در ایران ضرورتی فوری دارد. سازمان بورس و اوراق بهادار میتواند با همکاری رسانهها، محتوای آموزشی و شفاف تولید کرده و سطح سواد مالی جامعه را ارتقا دهد.
همچنین تدوین مقرراتی برای نظارت بر محتوای مالی در شبکههای اجتماعی، از جمله الزام اینفلوئنسرها به افشای روابط تبلیغاتی، میتواند گام مهمی در جهت افزایش اعتماد عمومی باشد. سرمایهگذاران نیز باید از منابع رسمی و تحلیلهای کارشناسان دارای مجوز بهره گیرند، نه از توصیههای هیجانی صفحات مجازی.
چشمانداز آینده: همزیستی آگاهی و نفوذ
با گسترش اینترنت و حضور نسلهای جدید در فضای دیجیتال، نقش اینفلوئنسرها در بورس ایران احتمالاً پررنگتر خواهد شد. استفاده از فناوریهایی مانند هوش مصنوعی و دادهکاوی میتواند توان تأثیرگذاری آنها را افزایش دهد.اما در سوی دیگر، نهادهای نظارتی نیز میتوانند از همین فناوریها برای رصد محتوا و شناسایی تبلیغات گمراهکننده استفاده کنند. آیندهی بورس ایران در گرو تعادلی میان آزادی اطلاعات و مسئولیتپذیری رسانهای است؛ تعادلی که اگر بهدرستی برقرار شود، میتواند هم از فرصتهای فضای مجازی بهره گیرد و هم ریسکهای آن را مهار کند.اینفلوئنسرهای اینستاگرامی، بازیگران تازهای در عرصه مالی ایران هستند که با قدرت نفوذ خود میتوانند موجهای بزرگ در بورس ایجاد کنند. اما اگر این موجها بدون نظارت و آموزش همراه باشند، میتوانند به طوفانهایی مخرب برای سرمایهگذاران خرد تبدیل شوند. تنها با ارتقای سواد مالی، شفافیت و تنظیمگری هوشمندانه است که میتوان از ظرفیت این پدیده در مسیر توسعه پایدار بازار سرمایه بهره گرفت.




