مجتبی خسروجردی-روزنامه نگار: در سالهای اخیر، موج گستردهای از ساختوسازهای ویلایی، شهرکسازی و تغییر کاربری زمینهای کشاورزی و جنگلهای استان گیلان را در بر گرفته است. آنچه زمانی با بوی برنج تازه، صدای باران و آرامش جنگلهای هیرکانی شناخته میشد، امروز با بلوکّهای بتنی، خیابانهای تازه و دیوارهای بلند ویلا جایگزین شده است. بسیاری از ساکنان، بهویژه جوانان بومی، این روند را نه «آبادی» بلکه نوعی ویرانی تدریجی میدانند. همین چند روز پیش غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده پیشین رشت در مجلس شورای اسلامی، در گفتگو با اقتصادنیوز پیرامون موج جدید مهاجرت به شمال کشور و بویژه گیلان گفته بود: «ما در برابر پدیدهای قرار داریم که وقوع آن قطعی است؛ مهاجرت از شهرهای مرکزی و جنوبی کشور، بهویژه مناطق مرکزی، به سمت شمال. خواه یا ناخواه در چند سال آینده با تراکم جمعیتی بالایی روبهرو خواهیم شد و اگر از حالا برنامهریزی و ساماندهی نکنیم، با شعار و لجبازی و مخالفت با تغییر کاربری نمیتوان کاری پیش برد. دنیا برای چنین شرایطی شهرکهای جدید ایجاد میکند تا مهاجران در آنها مستقر شوند. باید نقطهیابی و مزیتسازی شود و کارشناسان برای این موضوع برنامهریزی کنند تا از هجوم جمعیتی جلوگیری شود. کدام یک از این کارها در کشور ما در حال اتفاق افتادن است؟» در این گزارش میکوشیم همهٔ جوانب این معضل را بررسی کنیم و صدای مسئولان، کارشناسان و روستائیان را بازتاب دهیم.
گزارش رسانه آلمانی از تغییرات اراضی شمال
گیلان، استانی با چشماندازهای طبیعی منحصربهفرد، جنگلهای هیرکانی، مراتع فصلی، باغهای چای، شالیزارهای برنج و سواحل دریای خزر – روزگاری بخشی از هویت روستایی و کشاورزی کشور را نمایندگی میکرد. اما در دهههای اخیر، بهویژه بهواسطهٔ فشار اقتصادی، افزایش قیمت زمین، رشد تقاضا برای ویلاهای تفریحی، گردشگری و اقامت دوم، بخش عمدهای از این ظرفیتها به سمت ساختوساز سوق پیدا کردهاند. مطابق گزارش دویچه وله آلمان، طی سالهای اخیر بیش از 20 درصد اراضی جنگلی و کشاورزی استان گیلان و بیش از 33 درصد مراتع و جنگلهای استان همسایه تبدیل به کاربری مسکونی شدهاند. همچنین، در مناطق خوشآبوهوا و دسترسپذیر، ویلاسازی با سرعت بالایی انجام شده و باغها و شالیزارهای سنتی یکی پس از دیگری تبدیل به ویلا یا مجموعههای مسکونی شدهاند. گزارش دویچه وله آمده بود: ویلاسازی با ورود به اعماق جنگلهای شمال کشور، آسیب زیستمحیطی عمدهای ایجاد کرده است.
صدای مسئولان و واکنشها
بخش مهمی از این ماجرا، واکنش مسئولان است که از یک سو نگران پیامدهای زیستمحیطی و کشاورزی هستند و از سوی دیگر با چالش تأمین مسکن روبهرو. رسول فلاحتی، نماینده ولیفقیه در گیلان، در خرداد 1399 با انتقاد از روند روبهرشد تغییر کاربری اراضی کشاورزی به خبرگزاری تسنیم بود: «متاسفانه شاهد ویلاسازیهای بسیار زیاد در سطح استان بهویژه مناطق خوشآبوهوا هستیم و گیلان بهنوعی مرکز ویلاسازی عدهای شده است؛ از مسئولان میخواهم که با سوءاستفادهکنندگان برخورد قاطعانه کنند.» همچنین صالح محمدی، رئیس سازمان جهاد کشاورزی گیلان به خبرآنلاین گفته بود: «ویلاسازی با سنگ و آهن و بتن به طبیعت گیلان صدمه میزند… اراضی کشاورزی ودیعه الهی هستند و باید آن را به آیندگان بسپاریم.» همچنین در دیماه 1403، گزارش شد که «برای مدت 2 سال است که تغییر کاربری در گیلان متوقف شده و کشاورزان حق ساخت و ساز در زمینهای خود را ندارند، در حالی که افراد غیربومی بهطور غیرقانونی به ساخت ویلا در اراضی کشاورزی میپردازند.» این تناقض میان وعدهها و واقعیت میدانی، خود یکی از بخشهای پیچیدهٔ مسئله را نمایان میسازد.
تبعات اقتصادی، زیستمحیطی و فرهنگی
وقتی قیمت زمین بالا میرود و مالکیت زمین کشاورزی تبدیل به ویلا میشود، انگیزهٔ کشاورزی کم میشود. در استان گیلان، بخش کشاورزی نُقطهٔ مهمی از اقتصاد و اشتغال است. طبق گفتهٔ رئیس جهاد کشاورزی گیلان «بیش از 70 نوع محصول کشاورزی کشت میشود و استان در 20 نوع آن رتبهٔ کشوری دارد.» بنابراین فروختن زمین به توسعهدهندگان ویلایی ممکن است در کوتاهمدت نقدینگی فراهم کند، اما در بلندمدت تولید کشاورزی کاهش مییابد، اشتغال روستایی کم میشود و وابستگی به واردات افزایش مییابد. از سوی دیگر ویلاسازی بیضابطه در مناطق جنگلی و شالیزاری موجب کاهش پوشش گیاهی، افزایش روانآب سطحی، تخریب جنگلها و باغها، کاهش جذب آب باران، افزایش خطر سیلاب و لغزش زمین شده است. بیتوجهی به هویت زمین، منجر به کاهش کیفیت زیستبوم، تغییر در الگوهای بارش و آسیب به اکوسیستمهای بومی شده است. همچنین ورود سرمایهگذاران غیربومی و ساخت ویلاها در روستاها، منجر به تغییر سبک زندگی، افزایش قیمت زمین و خانه برای بومیان، ایجاد فاصلهٔ طبقاتی بین ساکنان محلی و تازهواردان شده است. بهگفتهٔ نماینده مردم رشت، «افراد غیربومی در حالی که کشاورزان و روستاییان ما برای گرفتن مجوز آب، برق و گاز در ادارات سرگردان هستند، بهراحتی مجوز گرفته و شروع به ساختوساز میکنند. از سوی دیگر، هویت روستایی، معماری بومی، روابط اجتماعی سنتی، زبان محلی و شیوهٔ کشاورزی سنتی تحت فشار هستند؛ ارزشهایی که نسلها با آنها زندگی کردهاند.»
آغازگرهای این روند
چند عامل اصلی را میتوان در پشت شتاب ویلاسازی و تغییر کاربری زمینها در گیلان شناسایی کرد: نخست افزایش قیمت زمین و سوددهی سرمایهگذاری، دوم ضعف نظارت و قوانین شفاف، سوم کمبود مسکن برای بومیان و فشار جمعیتی و چهارم نیاز به سرمایه برای کشاورزان. بسیاری از مالکین روستایی بهدلیل فشار مالی، فروش زمین را ترجیح دادهاند به ادامه کشاورزی؛ بنابراین، بازار خرید زمین توسط سرمایهگذاران ویلا رونق یافته است.
بازگشت به سکوت جنگل و روستا
در یکی از روستاهای شمال گیلان، جایی که زمانی صدای بلبل، شالیکار و کودکان در میان شالیزارها شنیده میشد، اکنون صدای بولدوزرها، ماشینآلات ساخت و ساز و کامیونهای خاکبرداری جایگزین شده است. یکی از جوانان گیلانی در متنی که بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشته، میگوید: «آبادی مدنظر شما، ویرانیای بیش نیست. من بهعنوان یک جوان گیلانی مخالف ساختوسازهای بیرویه در روستاهای گیلان و مخالف تخریب طبیعت سبز گیلان عزیز هستم… برای گیلان، برای زنده نگه داشتن فرهنگ و هویتی که روز به روز شاهد محوشدنش هستیم.» این جمله اگرچه فردی است، اما بازتاب دهندهٔ دغدغهٔ بسیاری از جوانان بومی است: دغدغهٔ ارثی که حالا میان بتن و ویلاسازی در حال از دست رفتن است. اگر امروز در یکی از روستاهای گیلان بایستیم و به خط افق نگاه کنیم، باید از خود بپرسیم: این چشمانداز برای کیست؟ برای کشاورزِ فردا؟ برای جوانِ بومی که میخواهد در آنجا زندگی کند؟ یا برای ویلایی تفریحی که فقط در ماههای تابستان مسکون خواهد بود؟ اگر بخواهیم فرهنگ و هویت گیلان را زنده نگه داریم، ساختوساز بهخودیخود مشکل نیست؛ مشکل زمانی آغاز میشود که بیضابطه، بدون توجه به زمین، اجتماع، طبیعت و کشاورزی باشد.
جمعبندی
پدیدهٔ ویلاسازی و تغییر کاربری زمین در گیلان، پدیدهای صرفاً عمران نیست؛ بلکه اقتصادی، زیستمحیطی، فرهنگی و حتی امنیت غذایی است. اگر زمینهای حاصلخیز و جنگلهای شمال را به ابزار سرمایهگذاری گذر دهیم و کشاورزی را رها کنیم، خطر آن هست که نه تنها هویت روستایی گیلان بلکه توانمندی کشاورزی و استقلال غذایی منطقه نیز آسیب ببیند. مسئولان گفتهاند، کارشناسان هشدار دادهاند، اما روند همچنان ادامه دارد. اکنون وقت آن است که همه بخشی از راهحل باشیم: بومیان، نهادهای محلی، رسانهها، فعالان محیط زیست و تصمیمگیران دولتی. تا شاید دستاندازی به طبیعت مهار شود، کشاورزی تقویت شود و هویت گیلان همچنان زنده بماند.




